نگاهی به کارنامه کاری «کلینث بروکس» منتقد ادبی آمریکایی

شعر را باید مانند شعر تدریس کرد

شعر را باید مانند شعر تدریس کرد

فرزام کریمی-مترجم و منتقد

کلینث بروکس منتقد ادبی زاده‌ 16 اکتبر 1906 در ایالت کنتاکی است. وی را از منتقدین ادبی مکتب نقد نو می‌دانند و به‌عنوان یکی از اساتید برجسته‌ آمریکایی می‌شناسند. دلیل شهرت وی به علت همکاری‌های مستمرش با مکتب نقد نو در اواسط قرن بیستم و همچنین ابداع روشی برای تدریس شعر در مقاطع آکادمیک بوده است. بروکس که در دانشگاه «وندربیلت» ایالت تنسی و دانشگاه «تولین» در نیو اورلئان تحصیل کرده است، پیش از شروع تدریس در دانشگاه ایالتی «لوئیزیانا» در سال 1932، از دریافت‌کنندگان بورسیه رودز به شمار می‌رفت. بروکس از شخصیت‌های کلیدی نقد نو بود؛ نهضتی که بر اهمیت تجزیه‌وتحلیل ساختاری و متنی- خوانش نزدیک- در برابر تجزیه‌وتحلیل تاریخی و زندگی‌نامه‌ای تأکید داشت. او از خوانش نزدیک دفاع می‌کند، چراکه همان‌طور که در کتاب خویش بیان کرد «یک منتقد تنها با بررسی نزدیک‌ترین مفهوم شعر قادر به تفسیر و توضیح متن است». برای او اصل کلیدی در نقد نو این است که در وهله‌ نخست به مطالعه ادبی خود اثر بپردازد. بروکس در میان «منتقدین فرمالیست» توضیحاتی را ارائه می‌دهد و از آن به‌عنوان اصول نقد نو یاد می‌کند:
1-دغدغه اصلی نقد مسئله انسجام است و این به معنای تمامیتی است که یا آن اثر ادبی قادر به ساخت آن هست و یا نیست. از دیگر سو رابطه بخش‌های مختلف با یکدیگر به‌منظور ساخت این تمامیت مطرح است.
2-اثری موفق است که فرم و محتوای آن را نتوان از یکدیگر جدا کرد.
3- فرم همان معناست.
4- ادبیات درنهایت مفهومی استعاری و نمادین است.
55- در مفاهیم کلی و عمومی نمی‌توان به جداسازی جزئی از کل پرداخت، اما در مفاهیم خاص و مشخص می‌توان به جداسازی جز از کل پرداخت.
6- ادبیات جانشین دین نیست.
7- بنا بر گفته‌های آلن تیت (منتقد آمریکایی) پرداخت به مشکلات اخلاقی یکی از موضوعات موجود در ادبیات است، اما هدف ادبیات اشاره به یک موضوع اخلاقی نیست.
8- قواعد نقد، حوزه مربوط به نقد ادبی را تعریف می‌کنند.
نقد نو شامل بررسی عناصر فنی، الگوهای متنی و ناسازگاری‌های شعر با وسواس و دقت علمی است. بروکس در کتابش تحت عنوان «قواعد نقد ادبی و نقد عملی» دستورالعمل‌هایی را برای تفسیر شعر تدوین کرد. او این دستورالعمل‌ها را در واکنش به نظریه‌های غیرکاربردی در شعر، فاصله گرفتن منتقدین از نقد شعر و سرخوردگی خویش از تلاش برای تدریس و تجزیه‌وتحلیل شعر و ادبیات برای دانشجویان تدوین کرد.
این منتقد ادبی بر این باور بود که کتاب‌های درسی قادر به نمایش تفاوت میان زبان شعر با زبان یک متن خبری یا متن غیرداستانی نبوده‌اند و به دلیل همین سرخوردگی، بروکس کتاب «درک شعر» را منتشر کرد. در این کتاب نویسندگان اثبات می‌کنند که شعر را باید مانند شعر تدریس کرد و منتقد باید از تبدیل شعر به تفسیری ساده و توضیح آن به‌وسیله متون تاریخی یا بیوگرافی پرهیز کنند. بروکس این‌گونه استدلال می‌کرد که شعر هیچ‌گونه هدف آموزشی ندارد، چراکه مبدل کردن شعر به یک بیانیه سیاسی برخلاف هدف و ذات شعر است. بروکس استدلال می‌کند که شاعر با استفاده از کنایه، پارادوکس، ابهام و سایر تکنیک‌ها دائماً تلاش می‌کند تا از تنزل شعر به جزئی قابل تفسیر جلوگیری کند، اما همین رویکرد نمایانگر جنبه‌های پارادوکسیکال و الگوهای اضطراب در شعر است.

 

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/80133/

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه

نگاهی به کارنامه کاری «کلینث بروکس» منتقد ادبی آمریکایی

شعر را باید مانند شعر تدریس کرد

شعر را باید مانند شعر تدریس کرد

فرزام کریمی-مترجم و منتقد

کلینث بروکس منتقد ادبی زاده‌ 16 اکتبر 1906 در ایالت کنتاکی است. وی را از منتقدین ادبی مکتب نقد نو می‌دانند و به‌عنوان یکی از اساتید برجسته‌ آمریکایی می‌شناسند. دلیل شهرت وی به علت همکاری‌های مستمرش با مکتب نقد نو در اواسط قرن بیستم و همچنین ابداع روشی برای تدریس شعر در مقاطع آکادمیک بوده است. بروکس که در دانشگاه «وندربیلت» ایالت تنسی و دانشگاه «تولین» در نیو اورلئان تحصیل کرده است، پیش از شروع تدریس در دانشگاه ایالتی «لوئیزیانا» در سال 1932، از دریافت‌کنندگان بورسیه رودز به شمار می‌رفت. بروکس از شخصیت‌های کلیدی نقد نو بود؛ نهضتی که بر اهمیت تجزیه‌وتحلیل ساختاری و متنی- خوانش نزدیک- در برابر تجزیه‌وتحلیل تاریخی و زندگی‌نامه‌ای تأکید داشت. او از خوانش نزدیک دفاع می‌کند، چراکه همان‌طور که در کتاب خویش بیان کرد «یک منتقد تنها با بررسی نزدیک‌ترین مفهوم شعر قادر به تفسیر و توضیح متن است». برای او اصل کلیدی در نقد نو این است که در وهله‌ نخست به مطالعه ادبی خود اثر بپردازد. بروکس در میان «منتقدین فرمالیست» توضیحاتی را ارائه می‌دهد و از آن به‌عنوان اصول نقد نو یاد می‌کند:
1-دغدغه اصلی نقد مسئله انسجام است و این به معنای تمامیتی است که یا آن اثر ادبی قادر به ساخت آن هست و یا نیست. از دیگر سو رابطه بخش‌های مختلف با یکدیگر به‌منظور ساخت این تمامیت مطرح است.
2-اثری موفق است که فرم و محتوای آن را نتوان از یکدیگر جدا کرد.
3- فرم همان معناست.
4- ادبیات درنهایت مفهومی استعاری و نمادین است.
55- در مفاهیم کلی و عمومی نمی‌توان به جداسازی جزئی از کل پرداخت، اما در مفاهیم خاص و مشخص می‌توان به جداسازی جز از کل پرداخت.
6- ادبیات جانشین دین نیست.
7- بنا بر گفته‌های آلن تیت (منتقد آمریکایی) پرداخت به مشکلات اخلاقی یکی از موضوعات موجود در ادبیات است، اما هدف ادبیات اشاره به یک موضوع اخلاقی نیست.
8- قواعد نقد، حوزه مربوط به نقد ادبی را تعریف می‌کنند.
نقد نو شامل بررسی عناصر فنی، الگوهای متنی و ناسازگاری‌های شعر با وسواس و دقت علمی است. بروکس در کتابش تحت عنوان «قواعد نقد ادبی و نقد عملی» دستورالعمل‌هایی را برای تفسیر شعر تدوین کرد. او این دستورالعمل‌ها را در واکنش به نظریه‌های غیرکاربردی در شعر، فاصله گرفتن منتقدین از نقد شعر و سرخوردگی خویش از تلاش برای تدریس و تجزیه‌وتحلیل شعر و ادبیات برای دانشجویان تدوین کرد.
این منتقد ادبی بر این باور بود که کتاب‌های درسی قادر به نمایش تفاوت میان زبان شعر با زبان یک متن خبری یا متن غیرداستانی نبوده‌اند و به دلیل همین سرخوردگی، بروکس کتاب «درک شعر» را منتشر کرد. در این کتاب نویسندگان اثبات می‌کنند که شعر را باید مانند شعر تدریس کرد و منتقد باید از تبدیل شعر به تفسیری ساده و توضیح آن به‌وسیله متون تاریخی یا بیوگرافی پرهیز کنند. بروکس این‌گونه استدلال می‌کرد که شعر هیچ‌گونه هدف آموزشی ندارد، چراکه مبدل کردن شعر به یک بیانیه سیاسی برخلاف هدف و ذات شعر است. بروکس استدلال می‌کند که شاعر با استفاده از کنایه، پارادوکس، ابهام و سایر تکنیک‌ها دائماً تلاش می‌کند تا از تنزل شعر به جزئی قابل تفسیر جلوگیری کند، اما همین رویکرد نمایانگر جنبه‌های پارادوکسیکال و الگوهای اضطراب در شعر است.

 

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/80133/

ارسال دیدگاه شما