عدهای زیانهایی را که برای کشور به بار آوردهاند به هیچ میگیرند وتاب راستی آزمایی آنچه را که گفتهاند وکردهاند را هم ندارند و فرار به جلو میکنند. شیرینی شعار میدان را چنان برخرد ورزی بسته است که زبان از گفتن باز میماند.
سنگرهای بسیاری از دست رفته و خاکریزیهایی هم در درذهن وجان مردم فرو ریختهاند ولی باز سخنانی از جنس کژ فهمی به گوش میرسد.
ما سالهای فراوانی را درگیر گفتوگو و برجام و پسابرجام بودهایم. سالهای فراوانی را برای گفتوگو از این کشور به آن کشور رفتهاند وآمدهاند و بر تداوم شعارها اصرار ورزدهاند.
زندگی مردم شرطی شده است. داستان نگرانیها فرااوان شده است، در همین بازه زمانی تلاشها برای درهم شکستن گفتوگوهای ایران امریکا سرعت گرفته است. فضا سازی های رسانهای هم گسترش یافته است. کارشناس مدعی سیما که پرچم سوزی را پیشنهاد میکند و بی شرمانه باصدای بلند این فهم کج را بیان میکند انگار در دامن همان امریکا پرورش یافته است و درسال های جنگ و بحران به گفته یکی از همفکران پیشین خود در آمریکا جا خوش کرده بود. شاید او مأموریت ویرانی را برعهده داشته باشد. با پول مردم پرچم میدوزند وکاسبیراه میاندازند وبا سوزانیدن پرچم نفرت میافرینند و به کینه و دشمنی دامن میزنند اما پیامدهای این کارها و رفتارها را مردم میپردازند. عدهای دیگر هم معاهده برجام را که یک پیروزی سیاسی و ملی برای ایران بود در صحن علنی مجلس آتش زدند، اما همانها به دنبال احیای برجامی رفتند که آن را آتش زده بودند.
این رفتارهای متناقض شبهه ناک و پر هزینه برای ملت بوده و هست. چنین کارهایی بهانه به دست دشمنان داده تا نگذارند کشور با دیپلماسی از بحران عبور کند و توافق با طرف اصلی یعنی ایالات متحده صورت گیرد. بس کنید، این کارها را کنار بگذارید، به مردم فکر کنید.
به سوء استفادههایی که در گوشه و کنار کشور رخ میدهد نگاه کنید و ببینید آیا شما عامل چنین کارهایی بودهاید یا خیر؟