این نوشتار به اظهارات متضاد و متناقض مقامات امریکایی، به تحلیل این موضوع میپردازد و تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که آیا ایران و آمریکا میتوانند به توافقی واقعبینانه و پایدار دست یابند یا خیر؟
غنی سازی، چالش اصلی
یکی از مهمترین مسائل در مذاکرات هستهای، سرنوشت برنامه غنیسازی اورانیوم است. ایالات متحده موضعی دوگانه اتخاذ کرده است. ایران نزدیک به دو دهه است که ظرفیت غنیسازی اورانیوم را توسعه داده، بر حفظ این توانایی بهعنوان بخشی از حقوق خود تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) اصرار دارد. از دیدگاه تهران، غنیسازی نهتنها نماد خودکفایی علمی و صنعتی است، بلکه بخشی از چرخه سوخت هستهای غیرنظامی محسوب میشود. با این حال، نگرانیهای غرب، بهویژه ایالات متحده و اسرائیل، این است که این فناوری میتواند بهصورت مخفیانه برای تولید مواد لازم برای سلاح هستهای استفاده شود.
اگر چه مقامات امریکایی تأکید میکنند که از منظر عدم اشاعه، ایدهآل این است که ایران هیچگونه ظرفیت غنیسازی نداشته باشد، اما واقعیت موجود این اجازه را نمیدهد. ایران سالهاست که تأسیسات غنیسازی مانند نطنز و کارگاههای تولید سانتریفیوژ را در اختیار دارد. بنابراین، انتظار برچیدن کامل این برنامه نهتنها غیرعملی است، بلکه میتواند مذاکرات را به بنبست بکشاند.
برجام
برجام توافقی مؤثر بود، اما خروج یکجانبه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ بدون ارائه جایگزین، شرایط را بدتر کرد. پس از خروج آمریکا، ایران محدودیتهای برجام را کنار گذاشت، ظرفیت غنیسازی خود را افزایش داد و دسترسی آژانس به سایتهای هستهای را کاهش داد. این تجربه نشان میدهد که هرگونه توافق جدید باید از درسهای برجام بهره ببرد. برچیده شدن کامل برنامه هستهای، میتواند به تکرار شکستهای گذشته منجر شود. اگر آمریکا بر خواستههای غیرواقعبینانه اصرار ورزد، ممکن است ایران به خروج از NPT یا کاهش بیشتر همکاری با آژانس روی آورد، سناریویی که میتواند به تشدید تنشها و حتی درگیری نظامی منجر شود.
سناریوهای احتمالی و پیامدها
در صورت بنبست در مذاکرات، چند سناریو قابل تصور است:
اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی: اگر اروپا به مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت متوسل شود، تحریمهای بینالمللی میتوانند بازگردند. این امر ممکن است ایران را به خروج از NPT یا کاهش دسترسی آژانس به سایتهای هستهای سوق دهد. توافق محدود و واقعبینانه: در سناریوی خوشبینانه، طرفین میتوانند به توافقی دست یابند که غنیسازی را به سطح پایین (مانند ۳.۶۷ درصد) محدود کند، بازرسیهای سختگیرانه اعمال شود و شفافیت در فعالیتهای هستهای ایران ایجاد شود. افزایش نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران، ایجاد استانداردهای مشترک در خاورمیانه، مانند ممنوعیت غنیسازی بالاتر از ۳.۶۷ درصد یا بازفرآوری سوخت هستهای. این رویکرد میتواند شامل کشورهایی مانند عربستان سعودی و حتی اسرائیل شود. پذیرش پروتکل الحاقی توسط ایران و سایر کشورهای منطقه میتواند استانداردهای بازرسی را ارتقا دهد. تحلیلگران مستقل بر این باور هستند که دیپلماسی تنها راهحل پایدار است.
فشارهای پنهانی
یکی از چالشها در مذاکرات، تأثیرگذاری بازیگران خارجی مانند اسرائیل است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بهطور مداوم با هرگونه مذاکره با ایران مخالفت کرده و رویکردی تهاجمی را دنبال میکند. مذاکره کنندگان ایرانی و اغلب تحلیلگران مستقل هشدار میدهند که منافع سیاسی نتانیاهو ممکن است مذاکرات را به خطر بیندازد. در آمریکا، کنگره تحت کنترل جمهوریخواهان از هر توافقی که دونالد ترامپ مذاکره کند حمایت خواهد کرد. با این حال، برخی نمایندگان با رویکرد حداکثری برای سختگیری بیشتر فشار میآورند که میتواند مذاکرات را پیچیدهتر و به خطر بیاندازد.
نتیجهگیری
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در مقطع حساسی قرار دارد. در حالی که امکان دستیابی به توافقی واقعبینانه وجود دارد، پیامهای متناقض دولت آمریکا و اصرار بر خواستههای غیرعملی مانند برچیدن کامل برنامه هستهای ایران، خطر بنبست را افزایش میدهد. تجربه برجام نشان داد که دیپلماسی میتواند مؤثر باشد، اما نیازمند انعطافپذیری و اعتماد متقابل است. موفقیت مذاکرات به توانایی طرفین در اجتناب از دامهای سیاسی و تمرکز بر راهحلهای عملی بستگی دارد. در غیر این صورت، خطر تشدید تنشها و حتی درگیری نظامی در منطقه افزایش خواهد یافت.