ستاره صبح در گفت وگو با عطا تقوی اصل، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی به بررسی احتمال تعلیق فعالیت هستهای ایران پرداخته که در ادامه میخوانید:
دونالد ترامپ در اظهارات خود ضمن صحبت از نزدیک شدن به توافق، تهدیداتی را مطرح میکند که تنها در فضای اختلاف نظر و منازعه قابل تحلیل هستند. واقعیت مذاکرات از خلال بازیهای رسانهای چیست؟
اگر چه ترامپ توانسته با اختیارات وسیعی که مقام رئیسجمهور آمریکا دارد، ایده گفتوگو با ایران را پیش ببرد، اما در مورد توافق با ایران تحت فشار است. لابیهای قدرتمند در آمریکا که حامی خارجی دارند، میتوانند معادلات ترامپ را به هم بزنند.
از این رو ترامپ مجبور است از حربه چماق و هویج استفاده کند تا هم افکار عمومی را قانع کند و هم لابیها را آرام نگه دارد. ترامپ توامان برای گرفتن امتیاز از ایران و حفظ مذاکرات تلاش میکند. از این رو توافق دور و نزدیک دیده میشود و احتمال وقوع هر دو یکسان است.
این احتمال که هر دو طرف در کلیات به توافقی موقت برسند وجود دارد. این توافق اجازه میدهد ایران و آمریکا در زمانی طولانیتر و به دور از هیاهو و فشار به مسائل و اختلافات بپردازند. پیش بینیها و تحلیلها به این نقطه ختم میشود که توافقی موقت در پیش است است تا نگرانی متقابل در کوتاه مدت حل شود.
اظهارات ترامپ نشان میدهد مذاکره با ایران برای آمریکا نقطه شروع است. ترامپ قصد دارد از پرونده هستهای ایران به عنوان سکوی پرشی برای کسب توافقات بعدی استفاده کند. نقطه حساس موضوع هستهای است اما مسائل دیگر هم مطرح هستند.
آیا اجرای توافق کوتاه مدت و تعلیق فعالیت هستهای ایران که در دولت خاتمی آزموده شد این بار نیز ممکن است یا خیر؟
صحبتهایی مبنی بر قطع موقت غنی سازی، برای مدتی مطرح شده است اما بعید به نظر میرسد ایران این پیشنهاد را بپذیرد. وقتی ترامپ از طریق رسانهها اعلام میکند آمریکا و ایران به زودی به توافق میرسند در حقیقت میخواهد پذیرش پیشنهاد خود را به جمهوری اسلامی تکلیف و تحمیل کند و یا در برابر افکار عمومی خود و تیم مذاکره کنندهاش را خوش بین و در مسیر توافق نشان بدهد تا در صورت بر هم خوردن مذاکرات ایران مقصر معرفی شود.
گره مذاکرات در غنی سازی است. آمریکا میخواهد غنی سازی ایران صفر شود، اما غنی سازی برای جمهوری اسلامی حیثیتی است. ایران چند دهه بر سر این ماجرا هزینه پرداخته و نمیخواهد از غنی سازی دست بردارد. توقف غنی سازی یا تعلیق فعالیت هستهای ایران در افکار عمومی داخل کشور به این معناست که چند دهه تحریم و فشار بر سر هیچ بود.
از سمت تیم ایرانی این پیام به واسطهها منتقل شده است که ایرانیها در صورت تداوم تکرار و اصرار تیم آمریکایی بر غنی سازی صفر هرگز در مذاکره جدید حضور نخواهند یافت. به یک معنا ایران اعلام کرده است که در صورت صحت گزارش رسانهها و مقامات آمریکا مبنی بر قطعیت نظر آمریکا برای غنی سازی صفر، مذاکرات پایان یافته تلقی خواهد شد.
ایران با تعلیق فعالیتهای هستهایاش موافقت نمیکند. این ایده بعید است اما کاهش میزان غنی سازی قابل بحث است. زیرا جمهوری اسلامی هم باید حسن نیت خود را به طرف مقابل نشان بدهد.
جزئیات پیشنهاد آمریکا برای جمهوری اسلامی چیست؟ این پیشنهاد چقدر میتواند منعطف باشد و آیا ایران ابتکار عمل آمریکاییها را خواهد پذیرفت یا نه؟
واضح است که مذاکرات به بن بستهایی رسیده و آمریکا در تلاش برای کسب موفقیتی از این گفتوگوها است. سفر وزیر امور خارجه عمان به ایران در جهت ارسال پیام و ارائه پیشنهاد آمریکا قبل از جلسه ششم مذاکرات بود تا بلکه گره از گفتوگوها گشوده شود و امکان کسب نتیجه در دور ششم مذاکرات فراهم شود. با توجه به اینکه مذاکرات ششم پیش رو است میتوانیم به پیام اخیر آمریکا خوش بین باشیم. اگر پیشنهاد آمریکا انعطاف لازم را داشته باشد مورد توجه ایران واقع خواهد شد ولی به احتمال زیاد پیامی که مقام عمانی حامل آن بود در راستای توافقی کوتاه مدت و موقتی است که به دغدغههای تیم مذاکره کننده ایران نیز پاسخ میدهد.
در این مرحله باید منتظر واکنش ایران باشیم. ایران در نقطه حساس و در مرحله تصمیم گیری نهایی قرار دارد و توپ توافق در زمین ایران است. اگر همچنان با تأخیر در برگزاری جلسات و اظهارات دو پهلوی دو طرف روبهرو شدیم، پیام آمریکاییها انعطاف و جذابیت لازم را نداشته و باید فکر ادامه مذاکرات و توافق را از سر بیرون کنیم.