روزنامه ستاره صبح و پایگاه خبری ستاره صبح آنلاین به رغم خوش بینی که در فضای رسانهای و در بین مقامات و کنشگران وجود داشت در موضوع توافق احتیاط میکرد و دستیابی به توافق را بعید ارزیابی میکرد و در گزارشهایی با عنوان«سرنوشت توافق»، «توافق در بن بست» و... پیش بینی میشده که توافق آن طور که عدهای میپندارند ساده و شدنی نیست، مگر اینکه دو طرف از مواضع حداکثری خود کوتاه بیایند و تن به توافق کوتاه مدت یا بلند مدت بدهند.
ماجرا چیست؟
مسئله این است که ایران پیش از این در قاب معاهده برجام غنی سازی67/3 درصدی داشت؛ اما معلوم نیست چرا پا را از این درصد فراتر نهاده و به غنی سازی 20 درصدی و 60 درصدی روی آورد. این اقدام غرب را حساس و بهانه به دست آنها داد تا فشار به تهران را دو چندان کنند. اکنون بن بست مذاکرات و توافق برسر غنی سازی اورانیوم است و دورنمای روشنی هم مشاهده نمیشود.
بن بست توافق
آنچه مهم است این است که هم ایران و هم آمریکا خواهان توافق و ازجنگ گریزانند. علت این است که ترامپ تاکنون در عرصه دیپلماسی دست آوردی نداشته است او میپنداشت میتواند به جنگ روسیه علیه اوکراین پایان دهد؛ اما ناکام ماند. حالا به زمین وزمان میزند تا توافق دیپلماتیک با ایران انجام دهد و به رخ طرفدارانش بکشد. او در ارتباط با ایران از سیاست چماق و هویج استفاده میکند که نتیجه نداده و نخواهد داد و تداوم آن به هم خوردن مذاکرات و توافق خواهد بود.
حفظ غنی سازی خط قرمز ایران است، ترامپ هم توقف غنی سازی در داخل ایران خط قرمزش شده است. پس نبرد بین خط قرمزها درگرفته اینکه کدام یک پیروز شود محل بحث است. شرایط اقتصادی خوب نیست و ایران نیاز به برداشتن تحریمها دارد که این مهم به بن بست خورده است. خطر آنجاست که ایران درگیر یکنبرد دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی است که در انتها میتواند به جنگ ختم شود. خواسته یا ناخواسته اجماع پیدا و پنهان میان آمریکا، اسرائیل، اروپا، آژانس، کشورهای عربی و روسیه و چین شکل گرفته که تداوم آن خطرناک است.
راه برون رفت از این مشکل و جلوگیری از صدور قطعنامه در اجلاس شورای حکام که 19 خرداد شروع به کار خواهد کرد این است که ایران با طرف اصلی یعنی ایالات متحده سازش و مصالحه کند. اکنون شرایط به گونهای شده که از دو طرف شیپور توافق به گوش نمیرسد.