رضا رمضانی خورشیددوست دانش آموخته رشته دکتری مهندسی سیستمها و کنترل است. وی استاد دانشگاه امیرکبیر است و یکی از شخصیت های صاحب نظر در خصوص سیستم ها، مدل های حکمرانی منطبق بر علم نه احساس و هیجان است. رمضانی خورشید دوست در گفتار و نوشتار تلاش کرده و میکند تا با بهره گیری از خرد، دادهها، منطق و واقعیتها نقطه نظرهای خودش را برای اصلاح امور و دستیابی به توسعه و رفاه بیان کند. نوشتار پیش رو به واکاوی سازش منطقی و مصلحت گرایانه میپردازد. وی بر این عقیده است که بر خلاف آرمانگراها و تندروها که مذاکره و سازش را تسلیم میدانند. او میگوید: میتوان به جرأت گفت که بسیاری از سیاست ورزان کشور با مفهوم و مبانی تصمیم گیری سازشی ناآشنایند. امیدوارم با فوریت ویژه آشنا شوند. با امید و آرزو بر این که درد و رنج جنگ و سایه شوم آن از ایران و ایرانی برداشته شود. رمضانی خورشید دوست در نوشتار پیش رو 9 راهبرد را پیش روی ملت و حاکمیت گذارده است. بدون تردید عمل به این یافته های علمی میتواند مشکلات کشور را کاهش دهد.
۱- انسان و انسانیت در جهان، بی پناه است. هر روز هزاران نفر در غزه جان میبازند، آن هم کودکان گرسنه هم در صف گرفتن نان. نژادپرستی و نسل کشی بی پرده پوشی است. قبح کشتار آدمیزاده چنان ریخته است که دیگر حکومتها از همان محکوم کردن خشک و خالی دریغ میکنند. حکومت کشور ما هم که در چهل و چند سال گذشته حامی فلسطین بوده است، هر روز کشتار غزه را میبیند و کاری از دست اش بر نمیآید.
۱- حمایت مردم جهان و به ویژه غرب هم دستش به جایی نمیرسد. البته این حمایتهای جهانی، ارجمند است و بر حسب تجارب تاریخی، در درازمدت بازتابهای پیش بینی نشده دارد و از آن راهها و چارههایی برای مهار روند ضدانسانیت کنونی در جهان بیرون خواهد آمد و تحول خواهد آفرید. آرزو کنیم که اقدامات نسلهای آینده، خود بازتابی خشن در برابر نسل کشی کنونی نباشد. حمایت مردمی جهان نیز در برابر کشتار تدریجی امروز دو میلیون مردم غزه چندان اثری ندارد.
۲- صدراعظم آلمان گفت اسرائیل کارهای کثیفشان را انجام میدهد. دیری است که جهان توانایی جلوگیری از کارهای کثیف سلطه گران و کارگزارانش را ندارد. پیش از این، کارهای کثیف بود، ولی حمایت و اظهار آن چنین بی شرم و بی پروا نبود. سلطه گران غرب، قمار روباز را شروع کردند. میتوان با برون یابی رخدادهای مردمی در گذشته، پیش بینی کرد که اتسانیت بر ضدانسانها پیروز شوند. ممکن است برخی این پیش بینی را توهم بدانند، شکست پلیدی به دست نیکی، حتی اگر رخ ندهد، توهمی شیرین و برانگیزاننده برای دفاع از انسانیت است.
۳- حکومتهای نامسلط جهان عمدتاً در برابر سلطهی بیرحم رایج جهانی یا مرعوباند و یا مجذوب، حامی آشکار ستماند یا همدست پنهان ستمگر. زمانهی انحطاط ارزشهاست، بزرگواری حقیر شده است. در بازار مکاره دنیا، شرافت حکومتها در ستیز با ستم نیست، فقط در ناهمدستی با ستمگر است. چون اگر جز این کنند، در خطرند که ملک و ملت خویش بر باد دهند. نمیتوان از حکومتهای نامسلط منفعل انتظار حمایت از انسانیت داشت، میترسند که جزیرهای متروک و مطرود در جهان شوند.
۴- سقوط رژیم قدرتمند شاه در 57 سریع بود و آسان مینمود. سرمستی پیروزی چنان بود که برخی میپنداشتند که میتوان تخم انقلاب را به سرعت و آسانی در جهان پراکند و ثمرهی آن را نه خیلی دور دید و چید. انتظار انقلاب در حکومتهای منطقه کمتر جای تردید داشت. این پندارها ناشی از برون یابی و تعمیم وضعیت مفروض ایران به منطقه و جهان بود. آن فرضها معتبر نبود. آن پندارها شیرین بود، ولی شدنی نبود. آرمانها خیال انگیزند، ولی معمولاً شدنی نیستند.
۵- سلطه جهانی به تقسیم کاری در جهان عادت داشت و حفظ آن برایش ناموسی بود. بر اساس آن، جهان را به مسلط (هژمون)، توسعه یافته، در حال توسعه، توسعه نیافته یا اول، دوم، سوم و حاشیه تقسیم میکرد. اکثر انقلابیون ایران که از تجربهی حکومتگری به دور بودند، بده بستانهای جهانی را نیازموده بودند؛ جهان را بیشتر در ستیز با رژیم شاه، در تبعید، زندان یا مدرسه تجربه کرده بودند، تجارب خردمقیاس خودرا به کلان مقیاس منطقه و جهان تعمیم میدادند؛ تجربهی خوردن سر به دیوار سخت تنگناهای جهانی نداشتند. تنگناهای جهان در جنگ ایران و عراق ظاهر شد. در آن میان، صدام فداکاری و بسیج ملت انقلابی را دید و به خبط خود پی برد و از حمله به ایران پشیمان شد. پس از فتح خرمشهر، میانجیها آمدند و جبران زیان مطرح شد. باز پندار پیروزی سریع مانند انقلاب 57 و فتح خرمشهر و پندار پراکندن فرامرزی انقلاب، مانع پایان جنگ شد. دران زمان «سازش» واژه ننگ آلودی بود و چیزی مترادف «تسلیم» بود. انگ سازشکار، تیر خلاص بر یک تصمیم گیر انقلابی بود و رقباء سیاسی را با آن میتاراندند.
۶- از شگفت روزگار این که مدل تصمیم گیری و برنامه ریزی سازشی (compromise programming) در همان زمان در جهان علم و اندیشه قوام گرفت و دوام یافت. این مدل، دستاورد نزدیک به یک سده تلاش علمی، مهندسی، مدیریتی و فلسفی در میدان نظر و عمل بود. تصمیم گیری سازشی، تلفیق تلاشهای آرمانگرایی، بهترین جویی و همگراکردن سرگشتگی تصمیم گیران در انتخاب جایگزینهها در میان عمل بوده است. مدل تصمیم گیری سازشی، مبتنی با عقلانیت، تعامل، امکانات، و گراییدن به آرمان است. پیش از این، بشریت نتوانسته بود که این همه موارد خواستنی در تصمیم گیری و اقدام را با هم منظور کند.
۷- تصمیم گیری سازشی، «سازش اصولی» را پدید آورد. «سازش اصولی» دیگر سازشهای یله و رها، قائم به افراد، مبتنی بر سلایق گروههای نافذ یا علایق تصمیم گیران به دور مانده از تحولات (دینامیزم) زمینه و زمانه یا مصلحت جویی و منفعت خواهی سیاستمداران مرعوب و مجذوب نیست. سازش اصولی بیش از این که سازش با دشمن باشد، سازش بین منافع ملی و ارزشها، امکانات و تحولات مقدراست.
۸- برای آنان که از منظر اسلامی به تصمیمها مینگرند، میتوان که سیره یک نبوی پر است از «سازش اصولی» با اقوام، ادیان و دشمنان. سازش به مثابه ننگ، برخاسته از اسلام نیست، مگر انسان را بین سله و ذله بگذارند.
۹- سازش اصولی، اعتباری به مفهوم سازش داد. بر مبنای آن میتوان دریافت که در همین جهان بی رحم، سازش اصولی روزنهای برای رهایی از مخمصه زمانه است و ملازمه اولیهی آن مذاکره مستقیم با طرف اصلی هوشمندانه و هشیارانه است. البته اگر آمریکا و سه گانه اروپا، به هیچ چیزی جز نابودی ایران تن در ندهد- که گمان نکنم بدین اندازه بخواهند یا بتوانند- مردم ایران بر سر دو راهی عزت و ذلت باید برگزینند.
کلام آخر
متأسفانه بی توجه به خردورزی جمعی یک شیوهی زشت در عرصهی سیاست کشور رواج دارد. میتوان به جرأت گفت که بسیاری از سیاست ورزان کشور با مفهوم و مبانی تصمیم گیری سازشی ناآشنایند. امیدوارم با فوریت ویژه آشنا شوند.
با امید و آرزو بر این که درد و رنج جنگ و سایه شوم آن از ایران و ایرانی برخاسته شود.