روزی که دلسوزان گفتند ونه تنها شنیده نشد که پاسخی سطحییافت. ستایشگران چنان از توان وبرتری در نزد حاکمان برخوردار بودند که هرچه میخواستند میگفتند تا صدای دیگری شنیده نشود. روزهای دشوار در ابر غرور پنهان مانده بود و مرکب قدرت سواران را به اندیشه وا نمیداشت.
این درحالی بود که صاحب نظران، کنشگران ملی و میهن دوست همواره نسبت به خطری که کشور با آن مواجه بود را گوشزد میکردند و حاکمیت را به رفتار عقلانی که تأمین کننده حقوق ملت باشد دعوت میکردند. اسرائیل و آمریکا درتنهایی راهبردی ایران درتجاوز ویرانگر دشمن بازهم مردم به ناگاه ایران شدند وبرای ایران همگام. ولی بخشهای حاکمیتی نه درک درستی از واقعیتهای بیرونی داشته ونه توان شناخت روحیه ایرانی را دارند. در میانه مذاکرات بر ایران تاختند. با بهانه های پوچ ولی با منطق زور، کشورهای مدعی در تنور نفرت دمیدند وکشورهای به اصطلاح دوست نشستند ونظاره کردند وبرای رفع تکلیف درمحکومیت تجاوز گفتند ولی راست همان بود که صدر اعظم آلمان کفت که انجام کارهای کثیف را به اسرائیل سپردهاند و پوتین گفت دو میلیون روس در اسرائیل هستند. یعنی جمهوری اسلامی کسی با تو نیست، ولی دیدیم که مردم در جنگ برای وطن ماندند.
اگر قرار به تغییر مسیر است زمانش همین امروز است. آشتی ملی راه را برهمبستکی ملی میگشاید. که راز ماندگاری ایران هم در آن نهفته است. این جنگ ویرانگر پرده از واقعیتهای رنگارنگ هم برداشت. بسیاری از کسانی که به ناچار از کشور رفتند تجاوز را محکوم کردند.
آشتی ملی مقولهای نیست که بیش از از نظر دور داشته شود. گامهای عملی را همین امروز باید برداشت.