ستاره صبح در گفتوگو با عطا تقوی اصل، استاد ژئوپولتیک، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاست خارجی به بررسی تبعات خروج ایران از پیمان انپیتی پرداخته که در ادامه میخوانید:
آیا خروج از ان پی تی در شرایط فعلی کشور میتواند راه گشا باشد یا خیر؟
خروج از ان پی تی یعنی تند تر کردن گرداب مشکلات. این کار در وضعیت فعلی به صلاح کشور نیست، چنین اقداماتی تنها تندروها را راضی میکند.
ضمن اینکه اخذ چنین تصمیمی در مجلسی که اقلیتی تندرو در آن اکثریت دارد و اقداماتشان خارج از مجلس و از گروهها و تفکرات تندرو خط میگیرد، طرح سه فوریتی برآیند خواسته اکثریت مردم نیست.
اگر خروج از ان پی تی خواسته اکثریت مردم باشد مجلس به عنوان نماینده مردم حق دارد این خواسته را دنبال و به قانون تبدیل کند، ولی آن چه که مجلس دنبال میکند، خواسته یک گروه تندرو است که با تلاش های تیم دیپلماسی دولت و منافع ملی هم خوانی ندارد.
باید از نمایندگانی که در این مسیر تلاش میکنند پرسید میخواهند از ان پی تی خارج شوید که چه بشود؟ این کار چه نفعی برای کشور دارد؟ خروجی این حرکت چیست؟
ما برگ های برندهای داریم که تعدادشان کم نیست، از طرفی اروپا میخواهد کارت های ما را بسوزاند تا اسنپ بک را فعال کند. خروج از ان پی تی اقدامی از طرف ایران برای موفق شدن غرب در نیل به خواسته اش خواهد بود!
به جای اینکه به گفتوگوی سازنده روی بیاوریم و با همین کارت های اندک برای کسب توافق تلاش کنیم، با دست خود کارتهایمان را از بین میبریم! دستگاه دیپلماسی برای مذاکره با اروپا و آمریکا چه در اختیار دارد به جز عضویت در ان پی تی؟
انتهای این حرکت یعنی خروج از نظارت های بینالمللی و آغاز غنی سازی به صورت بومی، ولی مجلس باید ایدهای برای این روزها ارائه بدهد. آیا محصول این غنی سازی مثل آن 400 کیلو روی دستمان خواهد ماند؟! یا میخواهیم بمب اتم بسازیم؟! مگر ما درباره عدم تلاش ایران برای ساختن بمب اتم با اشاره به استفتا رهبری برای دنیا استدلال نیاورده ایم؟! چطور میخواهیم راهمان را تغییر بدهیم به طوری که صداقت نظام و سخنان قبلی دولتمردان زیر سؤال نرود؟!
آیا میتوان گفت ایران با خروج از پیمان ان پی تی به استقبال درگیری نظامی جدیدی خواهد رفت یا خیر؟
در شرایطی که وضعیت کشور به قبل و بعد از جنگ 12 روزه تقسیم میشود و آنچه رخ داد شباهتی با آرمانها و آرزوهای ما نداشت، چگونه میخواهیم با خروج از ان پی تی کشور را بار دیگر در معرض خطر حمله نظامی قرار میدهد؟! کشور باید از این پس متناسب با شرایطی که در جنگ 12 روزه لمس شد حرکت کند.
متأسفانه پس از جنگ تغییر و تحولی در نظام تصمیم گیری کشور و حرکت و عملکرد نهادها و سازمانها دیده نشد که نشان بدهد واقعیت های منطقه درک شده است. اقدام مجلس برای خروج از ان پی تی قبل از جنگ توجیه داشت ولی بعد از جنگ 12 روزه که به عینه دیدیم دشمن هر اقدامی که میخواهد علیه کشور، زیر ساختها و افراد و شخصیتها انجام میدهد؛ خروج از ان پی تی بهانه دادن به دست دشمنان است.
مجلس باید ریسک این تصمیمش را مورد بررسی قرار بدهد و برای بعد از این تصمیم سناریو داشته باشد نمیتوان که به خواست چند شخصیت و گروه تندرو آن هم در خارج از مجلس تصمیماتی گرفت تا تندروها را راضی و خشنود نگه داشت و در مقابل کشور و ملت را وارد چالش های سخت و تنش های جدید کرد.
اگر چه نمایندگان مجلساین مسئله را در حیطه وظایف خود میبینند، ولی این تصمیم در شرایط فعلی حساس و پر خطر است که گمان میکنم باید توسط ارکان ارشد نظام و در جایی خارج از مجلس به رأی گذاشته شود.
این حرکت خلاف منافع ملی است زیرا بهانه جدیدی به دست دشمنان میدهد و دست اسرائیل، اروپا و آمریکا را برای هر نوع برخوردی با ایران باز میگذارد. سه محور مهم بینالملل (اسرائیل، اروپا، آمریکا) در مورد ایران هماهنگی کامل دارند و با شرح وظایف کار میکنند و به ویژه با شکستن قبح حمله نظامی به قلب پایتخت و تأسیسات هستهای، چرا باید با دست خود امکان برخورد نظامی مجدد را برای آنها فراهم کنیم؟! این حقیقتی تلخ است که تندروها همواره ازجنگ استقبال میکنند و از تنش نظامی سود میبرند، مجلس نباید با طناب تندروها وارد چاه شود.
در این شرایط صلاحیت مجلس برای بررسی این تصمیم محل سؤال است آیا نمایندگان میتوانند در مورد موضوعی با این درجه از اهمیت رأی گیری کنند یا در شرایط حساس مرجع دیگری مسئول اخذ تصمیمات سخت است؟
عقلای نظام از جمله آقای لاریجانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی نباید اجازه بدهند کشور وارد باتلاقی شود که خروج از آن سخت و ناممکن باشد. تصمیم مجلس برای خروج از ان پی تی با زمینه سازی برای متهم کردن ایران به ساخت بمب هستهای، بازی در زمین دشمن است.
با اجرای اسنپ بک ایران ذیل فصل هفت منشور ملل متحد قرار میگیرد و مخل امنیت جهانی شناسایی خواهد شد. در این شرایط شکل دهی به اجماعی جهانی برای حمله به ایران آسان خواهد بود. خروج از ان پی تی به معنی ثمر بخش بودن تلاش عدهای در داخل برای وقوع حمله مجدد به ایران است.
باید از کاری که آوردهای برای منافع ملی ندارد پرهیز کرد. یا این گروه فهمی از منافع ملی ندارند و به غلط و با تشخیص اشتباه در جایگاه سیاستگذاری و تصمیم گیری قرار گرفتهاند، یا علیه ملت کار میکنند! ایران همواره از تندروها ضربه خورده و میخورد. بیس و تفکر این گروه آخر زمانی است و نظم جهانی را قبول ندارند. این گروه با کدام توانایی و قدرت برای دنیا شاخ و شانه میکشد و تعیین تکلیف میکند؟!
حتی تخیل کردن آنچه بر اثر اقدامات این گروه رخ خواهد داد برای من دشوار است! این افراد در بهترین حالت آشنایی با سیاست خارجی ندارند زیرا برخی کارها به نفع اسرائیل تمام شده است! اگر کسی میخواهد ابراز وجود کند، در مسیر تحقق منافع ملی و برای خدمت به مردم و کشور کار کند، نه در خلاف جهت!
تا اینجا آنچه از تندروها دیده شده نشان میدهد هر گاه یکی از چالش های جهانی جمهوری اسلامی به راه حلی منتهی میشد، تندروها بازی را به هم زدهاند. متأسفانه هیچ گاه از این گروه پاسخ گویی خواسته نشد و مسئولیت کارهایشان را نپذیرفتهاند. چون در مقابل عواقب و پیامد های اقدامات منفی خود جوابگو نبودند، به این شیوه ادامه دادند و منافع ملی را فدای منافع گروهی خود کردند. اگر از خرابکاری تندروها حساب کشی میشد امروز جسارت هل دادن کشور به جنگ را پیدا نمیکردند. باید اشاره کرد که جنگ بعدی گسترده تر و طولانی تر از جنگ 12 روزه خواهد بود. آینده ایران نباید به دلیل تصمیمات و تندروی یک گروه به مخاطره بیفتد.