روند رفاه در یک فرایند و تلاش جامعه مدنی شکل میگیرد. والت وایتمن رستو (Walt Whitman Rostow) اقتصاددان آمریکایی سه مرحله برای دستیابی به توسعه پایدار و رفاه قائل است:
• اول: رشد
• دوم: مرحله گذار
• سوم: توسعه پایدار
آنچه باعث رفاه میشود رشد اقتصادی است که دولتهای مدرن از آن برخوردارند و دولتهای غیر مدرن از آن بیبهره. رشد زمانی صورت میگیرد که جامعه مدنی با دولت، همراه و سازگار باشند نه مقابل آن. ایران پیش از این اقتصاد و ارزش پولش قوی بود، به همین دلیل «ریال» در دنیا قابل مبادله با دیگر ارزها بود. بزرگترها به یاد دارند که پیش از انقلاب ۷۰ ریال معادل یک دلار و پس از انقلاب در دولت اصلاحات هر دلار معادل ۹۰۰ تا ۹۵۰ تومان بود، اما وقتی زمام امور به دست ارزشیها، حزباللهیها، هیجانیها، آرمانیها و بی تخصصها افتاد، تراژدی سقوط ارزش ریال کلید خورد و اکنون ارزش ریال با ۱۶ هزار افت اکنون رسیده است به ۱۱۴ هزار تومان معادل یک دلار! چرا این چنین شد و چه باید کرد تا ارزش ریال به جایگاه قبلیاش حداقل به سال ۸۴ برگردد؟
*نمایندگان ارزشی و به ظاهر انقلابی به جای پرداختن به ریشههای تورم، کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم، در اقدامی ناشیانه و فرار به جلو و شانه خالی کردن از آنچه خود بانی آن بوده و هستند خیز برداشتهاند تا چهار صفر را از پول ملی حذف کنند، یعنی «هزار تومان» بشود یک «ریال». این مصوبه مجلس تبادل پول و داد و ستد را دچار مشکل میکند و ضربه دیگری به پیکر بیجان ریال خواهد زد.
روایت محمدرضا باهنر از نگرش مردم
محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلت نظام که چند دوره نماینده مجلس بوده و در مجلس دوازدهم از حوزه انتخابیه کرمان با کسب ۲۱ هزار رأی نفر چهارم شد و نتوانست به مجلس وارد شود، ید طولایی در قلع و قم کاندیداهای مجلس از انتخابات مجلس چهارم (1370) در کارنامه خود دارد، امروز نگاهش از آرمانگرایی و انقلابی گری به واقعگرایی تغییر کرده و واقعیتها را آن گونه که هست بیان میکند. او پیش از این گفته بود که ۸۵ درصد مردم میخواهند زندگی کنند و نمیخواهند مثل حزباللهیها باشند. وی در تازهترین اظهار نظر گفته است که ۹۰ درصد مردم میخواهند زندگی کنند. مهمتر اینکه او گفت ۱۰ درصد از جمعیت کشور حزباللهی هستند. مشاهدات میدانی و برخی نظرسنجیها صحبتهای باهنر را تأیید میکند.
*گفتنی است که بر اساس آمارهای رسمی 30 میلیون نفر از جمعیت کشور دچار فقر هستند یعنی از هر سه نفر یک نفر فقیر است. تداوم تحریمها و بازگشت تحریمهای سازمان ملل تعداد فقرا را از آنچه هست بیشتر خواهد کرد. *سیاستهای غلط آموزش و پرورش، دانشگاه را طبقاتی کرده است. نتایج کنکور امسال نشان داد که ۷۰ درصد پذیرفته شدگان برتر امسال در دانشگاههای برتر، فرزندان پولدارها بودهاند.
با این وجود حاکمیت اکنون بر سر دوراهی قرار دارد، یک راه تکیه بر ۱۰ درصد یعنی اقلیت و راه دیگر چرخش معنادار به سمت مطالبه ۹۰ درصدی که میخواهند زندگی کنند و مطالباتشان از حاکمیت مثل «نان»، «آب»، «هوا» و ... است. اکثریتی که خواهان زندگی هستند، سیاست خارجی تهاجمی را زیان بار میدانند، طالب گفتوگو و مصالحه با آمریکا و غرب هستند، مناقشه حماس و حزب الله لبنان با اسرائیل را مناقشه عبری-عربی میدانند و از حاکمیت میخواهند به فلسطین کمک حقوقی و اقدامات بشر دوستانه و حمایت از طرح دو دولتی انجام دهد. واقعیت این است که اکثریت مردم زندگیشان خوب نیست و نگران آینده خود و فرزندانشان هستند و از جنگ، تحریم و بازگشت تحریمهای سازمان ملل واهمه دارند. اکنون توپ در زمین حاکمیت است، برآوردن مطالبات 90 درصدی یا 10 درصدی؟