به نظر شما بین ازدواج و اقتصاد چه نسبتی برقرار است؟ آیا شروع زندگی با حداقل ها و یا بدون امکانات اولیه ممکن است؟
ازدواج الزامات رفاهی اولیه ای دارد که مسکن، اسباب و وسائل خانه و قدرت تامین هزینه های معیشت از جمله آن ها است.
هر یک از این موارد در زندگی نقش دارد به طوری که با بود و نبود اش روی کلیت ازدواج تاثیر می گذارد. طبیعی است که دو جوان به هم علاقمند باشند ولی به دلیل نبود الزامات رفاهی نتوانند با هم زندگی کنند. اثر اقتصاد بر ازدواج مستقیم و جدی است.
عامل اول که مهمترین عامل در شکل گیری یا منصرف شدن از نیت ازدواج است، مساله مسکن است. چرا که هر خانواده به یک واحد مسکونی مستقل نیاز دارد. نداشتن مسکن، اجاره نشینی و هزینه های سنگینی که دارد یا سکونت در محله های نامناسب تهدید کننده زندگی خانوادگی است.
اسباب و وسایل زندگی هم از جمله ضروریات زندگی است. تشکیل زندگی دو جوان به مجموع این عوامل وابسته است.
مساله درآمد و تامین هزینه های زندگی نیز مطرح است. این عامل در بحث طلاق پر رنگ است. امروزه درآمد یکی از پایه های مهم زندگی زوجین است.
متاسفانه به دلیل عدم تناسب تورم و سطح دستمزد ها، بعضا درآمد ها انقدر کم است که حتی با پایین آوردن سطح توقع هم نمی توان از پس هزینه های زندگی برآمد.
شوهری که زیر بار هزینه های زندگی، کمر خم کرده و چند شغله شده است عموما خسته و عصبانی است و حتی ممکن است از ازدواج پشیمان شده باشد. در چنین خانواده هایی فضای زندگی پر از خشونت است.
وقتی زن و مرد هر دو کار می کنند شاید تا حدی از پس تامین هزینه های زندگی بر بیایند اما مشکلات زندگی این خانواده ها هم کمتر از خانواده هایی نیست که مشکلات معیشتی دارند. در این خانواده ها عموما فرزند قربانی بی توجهی و اشتغال والدین می شود.
به نظر شما دلیل بی میلی بخش عمده ای از پسران جامعه به ازدواج چیست؟ آیا می توان مشکلات مالی و اقتصادی را به عنوان یکی از دلایل برشمرد یا خیر؟
انتظارات اجتماعی از مرد ها به عنوان تامین کننده مالی خانواده بالا است و این فرهنگ فشار روانی زیادی را بر پسران و مردان وارد می کند. اقتصاد ضعیف یکی از دلایل بی میلی به ازدواج است.
ولی این دلیل کافی نیست، چون در این صورت باید تمام جوانان منطقه ۱ تهران برای ازدواج تمایل نشان بدهند زیرا عامل اقتصادی بازدارنده در آن اقشار کم رنگ است. اما در عمل می بینیم این طور نیست و جوانان خانواده های برخوردار هم به ازدواج بی میل هستند.
فرآیند جهانی شدن، مرزها را کم رنگ کرده و مردم تنها شهروند جامعه خودشان نیستند. این شهروندان جهانی مشکلاتی مشابه دارند. عدم تمایل جوانان به ازدواج یک مشکل جهانی است.
نه تنها در ایران بلکه در کل جهان انسان ها به سمت فردگرایی رفته اند. برخی از مردان به این دلیل ازدواج نمی کنند چون سبک زندگی فردی و خود محور را دوست دارند. وقتی دلیل عدم تمایل به ازدواج را در برخی از پسران بررسی می کنیم می بینیم آن ها نسبت به فردیت چسبندگی دارند و اهل فداکاری نیستند.
ترس از دست دادن آزادی ها و اختیار در تصمیم گیری را می توان در بین هر دو جنس مشاهده کرد. ترس از طلاق هم ممکن است باعث شود جوانان از مزایای ازدواج چشم پوشی کنند.
به عقیده شما در خصوص ازدواج بهترین سیاست گذاری چیست؟ چطور می توان تمایل جوانان به ازدواج را تقویت کرد و مفاهیمی چون مهم بودن نهاد خانواده را بازسازی کرد؟
همانطور که اشاره شد خانواده از توسعه و جهانی شدن متاثر است و مفاهیم مربوط به خانواده نیز دچار تحول شده است. کیفیت روابط در خانواده ها مثل سابق نیست. روند جهانی شدن، در حوزه ارتباطات انسانی تاثیر گذار بوده و فردگرایی و مصرف گرایی را تقویت کرده است. فردگرایی و تجدد گرایی روابط بین اعضای خانواده را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. افزایش طلاق محصول گسترش فرهنگ فرد گرایی است. امروزه پیوند های اجتماعی و خانوادگی بر اساس منافع فردی بنا شده است. این نگاه بستری برای گسست خانواده ها است که در موضوع بحث ما خود را با عدم تمایل به ازدواج نشان می دهد. نظام آموزش و پرورش، نظام روانشناسی و مشاوره پیش از ازدواج باید با برنامه ریزی و آموزه های صحیح فرد گرایی مدرن را خنثی کند و آثار مخرب آن را کاهش دهد.
اقتصاد شهری و ورود زنان به بازار کار اگر چه به منابع اقتصادی خانواده تنوع بخشیده ولی مسئولیت های زن در داخل خانه از جمله فرزند آوری و فرزند پروری را کم اهمیت کرده است. تاجاییکه اولویت زنان تحصیلکرده امروز، شغل و مسئولیت اجتماعی آن ها است. سياست گذاری ها باید در جهت تامین رفاه خانواده باشد تا نقش زن در تامین معیشت خانه و خانواده، خودخواسته به حداقل برسد.
فرهنگ مصرف گرایی که در طول شبانه روز از رسانه ها و حتی از صدا و سیما ترویج می شود عزت نفس جوانان را خدشه دار کرده و این تصور را در عموم جوانان ایجاد کرده که توانایی تشکیل دادن یک زندگی ایده آل و مطابق با معیار های ارائه شده در آن تصاویر را ندارند. تصمیم گیران باید یک بار برای همیشه انتخاب کنند یا هم سو با جهان پیش می رویم یا اگر غرب را قبول نداریم فرهنگ سرمایه داری غرب را در داخل تبلیغ نکنیم.