معاهده برجام که توسط تیم حرفهای وزارت خارجه در دولت اول روحانی بین ایران و شش قدرت جهانی نهایی شد و به امضای طرفین رسید، به گفته حقوقدانان یکی از معاهدههای مهم بینالمللی به شمار میرود. در این معاهده پیشبینی شده که چنانچه هر یک از طرفین به تعهدات خود عمل نکنند، طرف دیگر حق دارد با استفاده از سازوکار «Snapback» یا «مکانیزم ماشه» آثار شش قطعنامه 1929، 1835، 1805، 1837، 1737، 1669 را فعال کند. آثار مخرب این شش قطعنامه بر اقتصاد ایران با دیپلماسی برجامی و در قالب قطعنامه 2231 به حالت تعلیق درآمد. پرسش این است که چنانچه مذاکرات در وین به سرانجام نرسد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آمریکا در سال 2020 تلاش کرد تا از «مکانیزم ماشه» علیه ایران استفاده کند، اما به دلیل اینکه این کشور از برجام خارج شده بود، موفق به این کار نشد.
آنچه اکنون در وین شاهد هستیم این است که سه کشور اروپایی یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس که در دوره ترامپ مخالف استفاده از «مکانیزم ماشه» بودند، اکنون موضعشان در برابر ایران تغییر کرده و به امریکا نزدیک شده و بهراحتی میتوانند بهجای ایالاتمتحده نقش ایفا کنند و با استفاده از «مکانیرم ماشه» تحریمها را بازگردانند. پرسش دیگر این است که اگر چنین اتفاقی رخ دهد چه تأثیری بر اقتصاد و زندگی مردم ایران خواهد داشت؟ در صورت احیای این شش قطعنامه، آثار و تبعات این قطعنامهها بر اساس منشور ملل متحد برای همه کشورها الزامآور خواهد بود و کشورها دیگر نمیتوانند با ایران «داد» و «ستد» کنند. سناریوی بدتر این است که این فرایند ایران را دوباره ذیل بند 7 منشور سازمان ملل متحد و ماده 41 این منشور قرار دهد که این اتفاق اقتصاد و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار خواهد داد و به انزوای ایران نیز کمک خواهد کرد؛ بنابراین تیم مذاکرهکننده در وین باید متوجه رخ دادن چنین اتفاق ناگواری باشد و از آن جلوگیری کند.
پرسش دیگر این است که طرح «بی» چه پیامدی برای ایران خواهد داشت؟ معنا و مفهوم طرح «بی» یعنی نواختن سوت پایان برجام که مصداق یک ضربالمثل ایرانی است که میگوید: «بگرد تا بگردیم». در چنین شرایطی ایران و غرب آنچه در توان دارند را علیه یکدیگر استفاده خواهند کرد. در صورت وقوع چنین سناریویی تندروها باید پاسخ دهند که آیا ایران بهتنهایی خواهد توانست از پس غرب، اسرائیل، عربستان، امارات و ... برآید و بگویند که در این شرایط زندگی مردم بهتر میشود یا بدتر؟ پرسش دیگر اینکه اگر زندگی مردم بدتر شود، در آن صورت آنها چه پاسخی در پیشگاه ملت مطالبهگر ایران خواهند داشت؟ بنابراین تیم مذاکرهکننده همانطور که باید مانع سازوکار «Snapback» یا «مکانیزم ماشه» شود، لازم است جلوی جایگزین شدن طرح «بی» بهجای برجام را نیز بگیرد.
متأسفانه شواهد و قرائن نشاندهنده حرکت ایالاتمتحده به سمت استفاده از طرح «بی» است. در روزهای اخیر 110 تن از اعضای کنگره با ارسال نامهای به «جو بایدن» از او خواستند تا میز مذاکره در وین را ترک کند. مهمتر اینکه برخی سناتورهای آمریکایی نیز به این باور رسیدهاند که بایدن باید میز مذاکره را ترک کند. در همین حال کهنه سربازهای آمریکایی نیز به بایدن فشار آورده و میآورند که به ایران امتیاز ندهد و پولهای بلوکه شده را نیز آزاد نکند. در چنین شرایطی تکیه به روسیه و چین و امید بستن به میانجیگری این دو کشور در مذاکرات وین یک اشتباه استراتژیک است. تیم مذاکرهکننده احتمالاً دریافته که طرف اصلیاش «ایالاتمتحده» است نه چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان. هرچند تیم مذاکرهکننده در مذاکرات دور هشتم یک گام بهپیش گذاشته و با آمریکا نامهنگاری میکند، اما این اقدام کافی نیست. حال که رهبری در آخرین سخنان خود گفتند که «مذاکره و تعامل با دشمن به معنای تسلیم شدن نیست» بهجای آنکه نماینده روسیه دوبهدو با نماینده آمریکا بنشیند و درباره برجام و سرنوشت مردم ایران مذاکره کنند، آیا بهتر نیست علی باقری کنی با رابرت مالی نماینده ویژه امریکا در امور ایران مذاکره کند؟ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، امکان توافق بیشتر از زمانی است که مذاکره غیرمستقیم و با میانجیگری روسیه و چین انجام شود. تجربه نشان داده که این دو کشور در نهان دوست ندارند تنش بین تهران - واشنگتن از میان برداشته شود. چین در شرایط تحریم، نفت ارزان از ایران میخرد و روسیه هم در چنین شرایطی نفت و گاز بیشتری میفروشد و در عمل این دو کشور زیر سایه تحریمهای ایران، سود میبرند.