تا کنون عربستان در مذاکرات با ایران که تاکنون شش دور ان انجام شده خود را با مذاکرات در وین تطبیق میداد.بدین صورت که هر وقت امید ها در وین برای توافق فزونی می یافت مذاکرات بین ایران و عربستان در بغداد هم جلو می رفت و هر وقت موانعی ایجاد میشد در مذاکرات وقفه ایجاد میگردید،با فاصله بیشتر انجام می شد و دستاورد چندانی نداشت.چرا؟چون سعودیها می دانستند که خود را باید با توافق امریکا و ایران تنظیم کنند.اگر توافق صورت پذیرد نمیتوانند خود را در انزوا قرار دهند و چون وزن ژئوپلیتیک ایران افزایش می یابد بنابراین ادامه این تنش و رقابت به ضرر عربستان سعودی رقم میخورد.
حالا یکباره چه اتفاقی رخ داده که با وقفه طولانی در مذاکرت وین و کمتر شدن امیدها برای توافق دو اتفاق رخ میدهد.هم در اخرین دور مذاکرات که نخست وزیر عراق هم حضور داشته روند مذاکرات مطلوب بوده و گفته شده که در دور بعدی گشایش سفارتخانه ها در دستور کار قرار میگیرد.دیگری اینکه عربستان اتش بسی را با حوثی ها میپذیرد که از یکسو محاصره کامل را کاهش داده و از سوی دیگر تشکیلات عبدالله منصور رییس جمهور یمن را جمع می کند و فرد خاصی هم بجای وی در این پست انتخاب نمیشودو ظاهرا شورایی بجای ان در نظر گرفته میشود.سعودی ها به این نتیجه رسیده اند که دیگر نمیتوانند همچون گذشته روی حمایت امریکا حساب باز کنند و در این مقطع پس از برقراری رابطه میان امارات،بحرین،مراکش و سودان با اسراییل که اتفاقا خود مشوق ان بوده اند نوبت ان رسیده که خود از پشت صحنه خارج شده و ارتباطات پنهان و نیمه پنهان خود با اسراییل را علنی کنند و بین اسراییل و عربستان رابطه رسمی برقرار نمایند.از سویی در همین مقطع رییس جمهور اسراییل اعلام می کند که رابطه اسراییل و عربستان باید بصورت رسمی و اشکار ادامه یابد و از طرف دیگر ترکی الفیصل هم در سخنانی گله و انتقاد میکند که ایالات متحده امریکا در سالهای اخیر پشت عربستان سعودی را خالی نموده است.تغییر سیاست عربستان سعودی نسبت به ایران به این دلیل است که سعودیها میخواهند قبل از برقراری رابطه رسمی با اسراییل که بنظر نگارنده در سال جاری رخ خواهد داد با جمهوری اسلامی رابطه سیاسی خود را داشته باشند و نمایندگی های دو طرف فعال شود.انها بر این عقیده هستند در صورتی که رابطه با ایران داشته باشند و حتی این رابطه به طور نسبی گرم هم باشد در صورت برقراری رابطه رسمی با اسراییل فشارها و تبلیغات منفی رسانه ای کمتری را هم متحمل خواهند شد.به این نحوه سفارت عربستان در تهران مصون میماند زیرا که بعد از حادثه قبلی که مقامات ایرانی نیز از ان اظهار تاسف نمودند و اعلام شد که نبایستی اتفاق می افتاد دیگر حد اقل با این فاصله زمانی کوتاه بعد از برقراری رابطه دو باره اتفاقی مشابه روی نخواهد داد.
لذا درز اینگونه خبرها و از جمله سرمایه گذاری دو میلیارد دلاری عربستان در اسراییل،یا نشستن هواپیماهای باربری اسراییل در عربستان و یا مصاحبه های ترکی الفیصل و بن سلمان که اخری اسراییل را متحد احتمالی نامید برای این است که در درجه اول شهروندان سعودی و سپس منطقه امادگی ذهنی را برای ایجاد چنین رابطه ای پیدا کنند.این احتمال نیز می رود که عربستان سعودی قبل از ایجاد رابطه با بعضی از کشورهای اسلامی که تاکنون رابطه برقرار کردند وارد مذاکره شده که انها نیز پس از عربستان در این کانال حرکت کرده و فشار افکار عمومی از روی دوش محمد بن سلمان کم شود.