آنجلینا جولی، بازیگر هالیوودی و سفیر ویژه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان یادداشتی به مناسبت اولین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت، برای مجله «تایم» نوشته است که در ادامه گزیدهای از آن را به نقل از ایسنا میخوانید: اخیراً با یک پناهجوی جوان افغان در رم ملاقات کردم که چند ماه مانده به دریافت مدرک پزشکیاش، طالبان دولت افغانستان را در اوت ۲۰۲۱ سرنگون کرد. خواهر بزرگترش در دانشگاه، دندانپزشکی میخواند. دو خواهر کوچکتر دیگرش در مدرسه خیلی باهوش بودند؛ اما با روی کار آمدن طالبان در افغانستان یک شبه آنها و ۱۴ میلیون زن و دختر افغان حق تحصیل در مدرسه یا دانشگاه، کار کردن و سایر آزادیهای خود را از دست دادند. خیلی پیشتر از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سنگسار و شلاق زدن زنان در افغانستان و ممنوعیت آنها از تحصیل باعث خشم جهانیان بود. این منظره زنان افغان که در 20 سال گذشته با تلاشهای خودشان و البته با حمایت بسیاری از مردان افغان خود را بالا کشیدند، نور درخشانی در طول سالها خشونت و رنج مداوم برای مردم افغانستان بود. یک سال قبل، زنان افغان پزشک، آموزگار، هنرمند، افسر پلیس، خبرنگار، قاضی، وکیل و سیاستمدار بودند. کودکان افغان با وجود حملات انتحاری علیه مدارس هنوز قوی و شجاع بودند. تصویر زنان روستایی بسیار متفاوت بود؛ اما همه اینها با سرعتی غیرقابلتصور دگرگون شده است.
زندانهای افغانستان پر از زنان سیاسی
دختران افغانستان به خاطر قدرت، انعطافپذیری و تدبیر خود، فوقالعاده هستند. من با زنان افغانستانی آشنا شدهام که در دوران پیش از طالبان در دوران کودکی خود مجبور بودند لباس پسرانه بپوشند تا بتوانند مخفیانه به مدرسه بروند. آنها سپس روزنامهنگار و وکیل شدند و به ساختن آیندهای بهتر برای کشورشان کمک کردند و به وعدههای رهبران خود و جامعه جهانی باور داشتند که صدایشان در جامعه افغانستان تضمین میشود؛ اما آن وعدهها عملی نشد. زنان بار دیگر در خیابانها مورد ضرب و شتم قرار میگیرند یا شبهنگام از منازلشان ربوده میشوند و مورد شکنجه هستند و زندانهای افغانستان پر شده از زنان سیاسی.
ربودن دختران برای ازدواج اجباری با رهبران طالبان
گزارشهایی از دخترانی وجود دارد که برای ازدواج اجباری با رهبران طالبان ربوده میشوند. برای من بهعنوان یک زن و مادر عذابآور است که چنین چیزی را برای خانوادههای افغان بهویژه آنهایی که در دوران حکومت طالبان در دهه ۹۰ میلادی زندگی کردهاند، تصور کنم که چقدر احساس ضعف میکنند. هنوز هم با وجود یکسری خطرات بیشترین مقاومت در برابر برگرداندن حقوق زنان در افغانستان از سوی قدرتهای خارجی صورت نگرفته است، بلکه خود زنان افغان به خیابانها آمدهاند.
برقراری صلح با سرکوب زنان امکانپذیر نیست
تلاشها برای خانهنشین کردن زنان افغان در درازمدت با شکست مواجه میشود. مشخص است که زنان افغان منبعی باورنکردنی برای کشور و جایگاه آن در جهان هستند و بدون مشارکت کامل آنها اقتصاد و بهصورت کلی جامعه عمل نخواهند کرد. برقراری صلح با سرکوب زنان اصلاً صلح نیست و نشان میدهد که جامعه با خودش در نبرد است. این اوج بیهودگی است که مقامها در هر کشوری زنان را زندانی و شکنجه میکنند که تنها جرمشان کمک به موفقیت، سلامتی، ثبات و آموزش مردم آن کشور است. در قرن بیست و یکم بیمعنی است که هرگونه بحثی در مورد میزان تحصیلات «مناسب» برای یک زن وجود داشته باشد، یا چیزی جز ترس از قدرت یک زن آزاداندیش و مستقل آشکار شود.
ترس از سیستمهای سرکوبگر
من از این واقعیت که زنان افغان احتمالاً چه چیزی را تحمل خواهند کرد و اینکه این سیستمهای سرکوبگر تا چه زمانی ممکن است قدرت را حفظ کنند، بهشدت میترسم. در چند سال گذشته آمریکا بهطور پیوسته از وعدههای خود به زنان افغان ازجمله تصمیم به مذاکره با طالبان بدون هیچ پیششرطی در مورد حقوق زنان یا مشارکت زنان افغان و جامعه مدنی، عقبنشینی کرده است. ما نباید به اسم زنان هیچ امتیاز دیپلماتیک بیشتری بدهیم و در عوض باید به دنبال راههایی برای حمایت از آنها باشیم. برای دوستان افغانم، من به شما و مقاومت و قدرت شما ایمان دارم. فصلهای مختلفی در تاریخ افغانستان وجود داشته و لحظات تاریک زیادی بوده است. بیشک این هم یکی از آنهاست؛ اما مطمئنم که این فصل نهایی و پایانی نیست. رؤیای یک افغانستان کثرتگرا و باز که بر اساس تلاشهای برابر و صدای آزاد همه مردم آن بنا شده، ممکن است امیدی دور به نظر برسد و شاید در واقعیت هم همین باشد، اما میدانم که ممکن است. این وضعیت به همینجا ختم نمیشود.