طرح آمار گیری سالانه، مرکز آمار ایران از هزینه و درآمد خانوار نشان می دهد که در سال 1400 درآمد خانوار شهری از هزینه ها پیشی گرفته است. آیا این آمار ها عقبه سیاستی دارد و می تواند برای جامعه امید بخش باشد یا خیر؟
آمار های اعلام شده متوسط است. یعنی معدل گیری می شود و نتایج به صورت میانگین عرضه می شود ضمن اینکه آمار گیری به صورت نمونه گیری است. از این رو نمی توان گفت دقیقا هزینه کل سالانه 51درصد افزایش داشته و شیوه آمار گیری در به دست آوردن این رقم تاثیر گذار است. و این رقم می تواند بالاتر از این هم باشد.در داخل گروه های کالایی وضعیت متفاوت است یعنی ممکن است هزینه برخی گروه ها 100درصد بالا رفته باشد و در برخی گروه ها افزایش هزینه 20 یا 30 درصد بوده باشد. با مطالعه این آمار ها باز باید نگران گروه و دهک هایی بود که سبد هزینه های آن ها بیشتر با مواد غذایی پر می شود تا بلیط سفر و هزینه های ماشین و... هزینه در دهک هایی یعنی خورد و خوراک و در مورد افزایش قیمت مواد غذایی می توان با صراحت گفت که این افزایش رقمی بسیار بالاتر از 51درصد است. دهک های بالاتر مشکلی ندارند و نسبت بین درآمد و هزینه در این گروه در تعادل است حتی می توان گفت درآمد دهک های بالا در شرایط اقتصادی سال های اخیر افزایش پیدا کرده و ارزش دارایی های آن ها بیشتر شده است. ماشین چند صد هزار تومانی شده است یک میلیارد تومان و آپارتمان دو سه میلیاردی به قیمت ده میلیارد رسیده است یا در کسانی که ملک در اجاره داشتند امروز درامد ها چند برابر بیشتر شده است پس نباید نگران دهک های 8 و 9 و 10 بود. اما این دهک ها هم در این آمار می آیند و معدل گیری موجب می شود نتیجه بگیریم که متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری در سال 1400 به نسبت سال قبل 51درصد افزایش داشته است. نباید این امار ما را گول بزند چون وضعیت نسبت درآمد به هزینه در دهک های اول و دوم و سوم خوب نیست. این سوال مطرح است که این گروه ها واقعا چطور زندگی می کنند یا بهتر بگویم چطور زنده مانده اند. سبد مصرفی این گروه با روغن و برنج و نان پر می شد و این گروه بیشتر ضربه دیده اند.
طبق این آمار تنها 27درصد از هزینه یک خانوار شهری مواد خوراکی و دخانی است. آیا رشد 49درصد هزینه ها در سبد غذایی که تنها 27 درصد هزینه خانوار را صرف خود می کند قابل قبول نیست؟
بله و 27درصد یعنی یک چهارم درآمد یک خانوار شهری صرف تهیه مواد غذایی می شود. در نظر بگیرید که 50 تا بیش از 50 درصد درآمد خانوار شهری صرف اجاره مسکن می شود. پس مسکن عمده درآمد دهک های پایین را می بلعد. دهک های بالاتر هزینه اجاره خانه ندارند و حتی اجاره هم می گیرند. در این جا بخشی از دهک های متوسط نیز زیر فشار قرار دارند چون افزایش دستمزد تنها در مشاغل آزاد و مزد بگیر بوده و در مورد کارمندان و قشر حقوق بگیر افزایشی وجود نداشت و منبع درآمدی ثابت بود. از این نظر هزینه های آن ها بالاتر رفته و درآمدان ثابت بوده است. به طور میدانی مشاهده می کنیم که این گروه ها خانه های کوچکتری اجاره می کنند یا به محلات جنوبی تر اسباب کشی می کنند ، در نتیجه رفاه زندگی آن ها کم می شود ولی افزایش هزینه را در نسبت با درآمد ثابت تنظیم می کنند. یا از سایر هزینه ها من جمله هزینه های آموزشی و هزینه های تفریحی کم می کنند. یا نوع غذای مصرفی خود را تغییر می دهند و در کل کیفیت زندگی در اقشار متوسط کاهش پیدا کرده است.
طرح های دولتی اخیر چقدر در تنظیم نسبت هزینه به درآمد مفید واقع شده اند؟ آیا این نسبت در آمار های آتی تغییر چشمیگری خواهد داشت؟
ما مساله ارز دولتی را داشتیم که عده ای از آن سو استفاده می کردند. این منبع رانت و فساد اقتصادی حذف شد و گفتیم ما آن را با یارانه جبران می کنیم. ولی یارانه ای که برای جبران افزایش هزینه ها به دهک های مختلف داده می شود باید با هم متفاوت باشد. هم زمان با واریز یارانه ها قیمت ها بالا رفت و به بهانه افزایش قیمت چند قلم کالا متعاقبا بسیاری از کالاهای مصرفی گران شد. امروز دولت با حذف ارز 4200 دست سودجویان را بسته ولی فشار بر سفره مردم است. از این رو شیوه اجرای این طرح از نظر من ایراداتی داشت و باید افزایش قیمت ها به شکل تدریجی اعمال می شد ولی من در اصل این حرکت ایرادی نمی بینم. امروز هم راه حل جبران کمبود های این طرح نظارت مداوم و مستمر بر قیمت ها است. متاسفانه دولت نشان می دهد در امر نظارت ناتوان است و این به فاصله داشتن دولت از روحیه اجرایی بر می گردد. می بینیم دولت همچنان دستور می دهد و در این سو کالاها افزایش قیمت می خورند یا حجم و وزنشان کمتر می شود. نظارت ضعیف دولت به سو استفاده گران فضای جولان می دهد. دولت با کنترل قیمت ها می تواند ارزش یارانه را حفظ کند. در غیر این صورت یارانه ها به زودی با همان 45 هزار تومان سابق برابر خواهد شد. دولت باید به سرعت توزیع کالاهای ضروری را با پرداخت یارانه جایگزین کند. این برنامه می تواند حمایتی توامان از تولید کننده و مصرف کننده باشد. و پس از آن دولت در شرایطی که اینچنین پر تنش نباشد، برنامه های اصلاح اقتصادی خود را دنبال کند. بالاخره تمامی طرح های حمایتی روزی حذف می شوند مگر ما قبلا کوپن نداشتیم و بعد زا جنگ حذف شد. بنزین سهمیه بندی بود ولی امروز نمی دانیم کارت سوخت ها کجا هستند؟! من امید دارم با برقراری توافق برجام و اصلاحات اقتصادی درست کشور روزهای ثبات اقتصادی را ببیند. روزهایی که مردم دیگر نیازی به یارانه ندارند.