حکمرانی آینده جهان در دست سیاست است یا اقتصاد؟

حکمرانی آینده جهان در دست سیاست است یا اقتصاد؟

«فاروق جویده» اندیشمند مصری در الاهرام نوشت: سیاست تا دهه‌ها یا حتی بیشتر، کنترل تصمیمات کشورها و ملت‌ها را در دست داشت و سیاستمداران، ناخدایان این کشتی در جنگ، صلح، امنیت و ثبات بوده‌اند. سرنوشت جنگ‌ها را سیاستمداران تعیین می‌کردند و اگر ارتش‌ها، این مأموریت را انجام می‌دادند، درواقع سیاستمداران ستاره‌های جوامع محسوب می‌شدند.
در این مطلب آمده است: روابط ویژه‌ای بین سیاست و سرمایه وجود داشت، هرچند که سیاست حرف اول را می‌زد. تا همین نزدیکی‌ها، سیاستمدار حاکم و تصمیم‌گیرنده در صلح و جنگ بود، اما به نظر می‌رسد که سیاست در عرصه جهانی پا پس کشیده و اقتصاد به فصل الخطاب تبدیل شده است، هرچند که سیاستمداران هنوز آن را نپذیرفته باشند. شواهد و قراین زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد اکنون اقتصاد حرف اول را می‌زند و تصمیم‌گیرنده است و سراسر جهان اکنون زیر سلطه اقتصاد است. از آن جمله موارد زیر است: اول: اکنون سرمایه است که سیاست را پیش می‌برد. شاید در گذشته این موضوع در خفا رخ می‌داد، اما اکنون سرمایه از افشای اهداف، منافع و تصمیم‌های خود ابایی ندارد و در همه امور دخالت می‌کند. سرمایه، تصمیم‌گیرندگان را تعیین می‌کند و کنترل روابط بین‌المللی را بر عهده دارد و قبل از آن، کنترل بازارهای ارز، بورس‌ها و قیمت‌ها را در دست دارد. بازرگانان و تجار، قیمت‌ها، درجه تورم و درآمد شهروندان را کنترل می‌کنند. تاجر بزرگ صاحب شرکت‌های چندملیتی در سراسر جهان، تعیین‌کننده سود و قیمت تجار خرد در کشورهای جهان است، زیرا او عرضه‌کننده، مالک کالا و تصمیم‌گیرنده است. از همین‌جا اقتصاد در هر خانه‌ای تصمیم‌گیرنده شده است و بدون ارتش بر مؤسسات و وزارتخانه‌ها حکمرانی می‌کند. دوم: کشورهای بزرگ با منابع، پول، تولید و کنترل منابع درآمدی کشورهای دیگر حکمرانی کرده‌اند. مثلاً آمریکا اکنون با دلار بر جهان حکمرانی می‌کند نه ناوهای هواپیمابر. قدرت، لازم است اما دلار قوی‌تر است. کشورها اکنون می‌دانند که استقلال واقعی در منابع آن‌ها و توانایی‌های آن برای تأمین مایحتاج زندگی نهفته است. تاجر، اکنون از سیاستمدار مهم‌تر شده است، زیرا تاجر غذا می‌فروشد درحالی‌که سیاستمدار شعار سر می‌دهد و مردم هم‌اکنون غذا و دلار می‌خواهند. سوم: هنگامی‌که جنگ بین روسیه و اوکراین در گرفت، اقتصاد حرف اول را می‌زد و آغاز درگیری بین نفت و تحریم‌های اقتصادی بود. روسیه، گاز را قطع کرد و آمریکا و اروپا نیز تحریم‌ها را اعمال کردند و نبردها هم در میادین جنگ دایر بود. جنگ روسیه و اوکراین ثابت کرده است که جنگ جدیدی غیر از سلاح‌های کشتارجمعی وجود دارد و گاز می‌تواند ویرانگری جدید باشد و جهان باید اکنون برای جنگ اقتصادی جدید آماده باشد، زیرا خطرناک‌ترین چیزی که جان انسان‌ها را تهدید می‌کند، زمانی است که غذا پیدا نمی‌کنند و بدون شلیک حتی یک گلوله می‌میرند. چهارم: عصر آینده، عصر اقتصاد و سیاست در خدمت اقتصاد خواهد بود. اقتصاد در همه امور حرف اول را خواهد زد و جهان باید تسلیم این حاکم جدید شود و این واقعیت جدید منحصر به جهان و کشورها و ملت‌ها نخواهد بود، بلکه به خانواده و افراد هم خواهد رسید؛ بنابراین آینده‌ نزدیک، بیشتر از آنکه به شعارهای سیاستمداران نیاز داشته باشد، به خِرد اقتصاد نیاز خواهد داشت. کشورهای درحال‌توسعه و فقیر باید به توانمندی‌های واقعی خود در مردم و منابع متوسل شوند تا با سرنوشت مبهمی که موجودیت آن‌ها را تهدید می‌کند، روبرو نشوند. جهان اکنون نیازمند آن است که ملت‌ها از بهترین تجربیات خود کمک بگیرند زیرا چالش‌ها بیشتر از توانایی‌های افراد و پتانسیل‌های آن‌هاست… گفتنی است فاروق جویده (متولد 1946) شاعر نامی و از روزنامه‌نگاران و روشنفکران منتقد مصری و ازجمله کسانی است که همواره از محرومیت‌های کشورش در تمامی دوره‌ها نقدهای جدی کرده است. اشعار سیاسی او در مصر طرفداران بسیاری دارد.
برگرفته از شفقنا

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/94192/

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه

حکمرانی آینده جهان در دست سیاست است یا اقتصاد؟

حکمرانی آینده جهان در دست سیاست است یا اقتصاد؟

«فاروق جویده» اندیشمند مصری در الاهرام نوشت: سیاست تا دهه‌ها یا حتی بیشتر، کنترل تصمیمات کشورها و ملت‌ها را در دست داشت و سیاستمداران، ناخدایان این کشتی در جنگ، صلح، امنیت و ثبات بوده‌اند. سرنوشت جنگ‌ها را سیاستمداران تعیین می‌کردند و اگر ارتش‌ها، این مأموریت را انجام می‌دادند، درواقع سیاستمداران ستاره‌های جوامع محسوب می‌شدند.
در این مطلب آمده است: روابط ویژه‌ای بین سیاست و سرمایه وجود داشت، هرچند که سیاست حرف اول را می‌زد. تا همین نزدیکی‌ها، سیاستمدار حاکم و تصمیم‌گیرنده در صلح و جنگ بود، اما به نظر می‌رسد که سیاست در عرصه جهانی پا پس کشیده و اقتصاد به فصل الخطاب تبدیل شده است، هرچند که سیاستمداران هنوز آن را نپذیرفته باشند. شواهد و قراین زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد اکنون اقتصاد حرف اول را می‌زند و تصمیم‌گیرنده است و سراسر جهان اکنون زیر سلطه اقتصاد است. از آن جمله موارد زیر است: اول: اکنون سرمایه است که سیاست را پیش می‌برد. شاید در گذشته این موضوع در خفا رخ می‌داد، اما اکنون سرمایه از افشای اهداف، منافع و تصمیم‌های خود ابایی ندارد و در همه امور دخالت می‌کند. سرمایه، تصمیم‌گیرندگان را تعیین می‌کند و کنترل روابط بین‌المللی را بر عهده دارد و قبل از آن، کنترل بازارهای ارز، بورس‌ها و قیمت‌ها را در دست دارد. بازرگانان و تجار، قیمت‌ها، درجه تورم و درآمد شهروندان را کنترل می‌کنند. تاجر بزرگ صاحب شرکت‌های چندملیتی در سراسر جهان، تعیین‌کننده سود و قیمت تجار خرد در کشورهای جهان است، زیرا او عرضه‌کننده، مالک کالا و تصمیم‌گیرنده است. از همین‌جا اقتصاد در هر خانه‌ای تصمیم‌گیرنده شده است و بدون ارتش بر مؤسسات و وزارتخانه‌ها حکمرانی می‌کند. دوم: کشورهای بزرگ با منابع، پول، تولید و کنترل منابع درآمدی کشورهای دیگر حکمرانی کرده‌اند. مثلاً آمریکا اکنون با دلار بر جهان حکمرانی می‌کند نه ناوهای هواپیمابر. قدرت، لازم است اما دلار قوی‌تر است. کشورها اکنون می‌دانند که استقلال واقعی در منابع آن‌ها و توانایی‌های آن برای تأمین مایحتاج زندگی نهفته است. تاجر، اکنون از سیاستمدار مهم‌تر شده است، زیرا تاجر غذا می‌فروشد درحالی‌که سیاستمدار شعار سر می‌دهد و مردم هم‌اکنون غذا و دلار می‌خواهند. سوم: هنگامی‌که جنگ بین روسیه و اوکراین در گرفت، اقتصاد حرف اول را می‌زد و آغاز درگیری بین نفت و تحریم‌های اقتصادی بود. روسیه، گاز را قطع کرد و آمریکا و اروپا نیز تحریم‌ها را اعمال کردند و نبردها هم در میادین جنگ دایر بود. جنگ روسیه و اوکراین ثابت کرده است که جنگ جدیدی غیر از سلاح‌های کشتارجمعی وجود دارد و گاز می‌تواند ویرانگری جدید باشد و جهان باید اکنون برای جنگ اقتصادی جدید آماده باشد، زیرا خطرناک‌ترین چیزی که جان انسان‌ها را تهدید می‌کند، زمانی است که غذا پیدا نمی‌کنند و بدون شلیک حتی یک گلوله می‌میرند. چهارم: عصر آینده، عصر اقتصاد و سیاست در خدمت اقتصاد خواهد بود. اقتصاد در همه امور حرف اول را خواهد زد و جهان باید تسلیم این حاکم جدید شود و این واقعیت جدید منحصر به جهان و کشورها و ملت‌ها نخواهد بود، بلکه به خانواده و افراد هم خواهد رسید؛ بنابراین آینده‌ نزدیک، بیشتر از آنکه به شعارهای سیاستمداران نیاز داشته باشد، به خِرد اقتصاد نیاز خواهد داشت. کشورهای درحال‌توسعه و فقیر باید به توانمندی‌های واقعی خود در مردم و منابع متوسل شوند تا با سرنوشت مبهمی که موجودیت آن‌ها را تهدید می‌کند، روبرو نشوند. جهان اکنون نیازمند آن است که ملت‌ها از بهترین تجربیات خود کمک بگیرند زیرا چالش‌ها بیشتر از توانایی‌های افراد و پتانسیل‌های آن‌هاست… گفتنی است فاروق جویده (متولد 1946) شاعر نامی و از روزنامه‌نگاران و روشنفکران منتقد مصری و ازجمله کسانی است که همواره از محرومیت‌های کشورش در تمامی دوره‌ها نقدهای جدی کرده است. اشعار سیاسی او در مصر طرفداران بسیاری دارد.
برگرفته از شفقنا

لینک کوتاه: http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/94192/

ارسال دیدگاه شما