علی صالح آبادی - مدیر مسئول
امروز با دلی غمگین ستونی را می نویسم که در طی سالها دوست ارجمندم آقای دکتر نعمت احمدی در همین ستون رایگان و به قصد دفاع از حقوق ملت و روشنگری سرمقاله مینوشت.
متاسفانه او روز جمعه اول مهر از میان ما رفت و سخن و قلمش خاموش شد و رخ در نقاب خاک کشید. عمرش کوتاه بود (۶۸ سال) اما کارها و تلاشهایش بیشمار و باورنکردنی بود.
نویسنده و آقا نعمت حدود دو دهه با هم حشر و نشر داشتیم و رفیق بودیم. در ارتباط با شخصیت منحصر به فردش این را بنویسم که هر وقت با او حضوری یا تلفنی صحبت میکردم میگفتم آقا نعمت شما در بین همه فعالان حقوقی مطبوعاتی و سیاسی فردی جاندار و با جنم هستید. با تواضع میخندید و می گفت تا زنده ام و توان دارم در دفاع از حقوق اساسی ملت کوتاه نخواهم آمد هر چند برایم هزینه داشته باشد.
- آشنایی نگارنده و آقا نعمت نخستین بار در سال ۸۲ یا ۸۳ در دادگاه مطبوعات بود که او برای دفاع از یکی از روزنامههای اصلاح طلب آمده بود و نگارنده هم برای دفاع از ۱۸ شکایت سعید مرتضوی، دادستان وقت عمومی و انقلاب تهران از روزنامه همبستگی که مدیرمسوولش بودم، در دادگاه حضور داشتم.
من دفاع جانانهای کردم و مرحوم عسگراولادی هم از من به دلیل اینکه در رژیم گذشته زندانی سیاسی بودم، دفاع کرد. به خاطر دارم به جز یک مورد دادگاه مرا تبرئه کرد.
آقا نعمت از دفاع من بدون وکیل خوشش آمد و روز بعد یادداشتی نوشت با عنوان دفاع حقوقی به سبک صالح آبادی، از آن زمان دوستی ما عمق پیدا کرد و او همواره روزنامه همبستگی و سپس روزنامه ستاره صبح را مطالعه میکرد و ما را تشویق می کرد.
- آقا نعمت اهل شهرستان زرند در کرمان بود. پدرش کشاورز بود. او خوب درس خواند و در سال ۱۳۵۰ در رشته حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد. در آن زمان این امکان وجود داشت که فرزندان کشاورزان از نقاط دوردست وارد دانشگاههای مادر شوند.
- آقا نعمت به من گفته بود، من وقتی دانشجو بودم در روزنامه اطلاعات به مدیر مسئولی عباس مسعودی کارآموز بودم و ماهانه ۱۰۰ یا 150 تومن حقوق میگرفتم. مسعودی در حالی که مدیر مسئول بود همه کارهای روزنامه را مثل تایپ، حروف چینی، چاپ، توزیع، انجام مصاحبه و... انجام میداد و بر تمام امور روزنامه تسلط داشت و در انتخاب عکس یک، تیتر یک، سرمقاله و... نظر می داد.
مرحوم نعمت به من گفت علی اگر میخواهی روزنامه نگار حرفهای شوی، الگویت را عباس مسعودی انتخاب کن. درنگ کردم و دیدم عجب توصیه حکیمانهای است. به آقا نعمت گفتم همین کار را میکنم تا روزنامه خوبی منتشر شود. توصیه دیگر آقا نعمت این بود که آقای مسعودی به خبرنگارانش میگفت مطالب را طوری بنویسید که رفتگر، راننده تاکسی، کارگر، معلم، قاضی، استاد دانشگاه و... وقتی مطلب را میخوانند آن را درک و فهم کنند.
آقا نعمت گفت علی آقا تلاش کن در روزنامه سبک روان نویسی و ساده نویسی را ترویج کنی نه استفاده از کلماتی که خواص میفهمند، من هر سه توصیه را آویزه گوش قرار دادم و در ستاره صبح اعمال کرده و خواهم کرد. از این بابت خودم را مدیون استاد حقوق، تاریخ و روزنامه نگاری مثل مرحوم احمدی می دانم.
آقا نعمت یک بار برایم نقل کرد که در یک تاکسی نشسته و دیدم راننده روزنامه ستاره صبح را می خواند، گفت از او پرسیدم چطور ستاره صبح میخوانی؟ گفت مطالبش روان و برایم قابل فهم است. این مطلب را مرحوم احمدی بارها بیان کرد.
- مرحوم احمدی دارای هوش سرشاری بود. به تاریخ، حقوق مدنی، حقوق اساسی، حقوق شهروندی و... اشراف کامل داشت. مهمتر اینکه با جسارت و شجاعت حرفهایش را میزد یا مینوشت. از این منظر او در تاریخ منحصر به فرد است.
- آقا نعمت بدون اینکه حق الزحمه دریافت کند با همه روزنامههای اصلاح طلب از جمله ستاره صبح همکاری میکرد. برای این رسانه ها یادداشت مینوشت و یا در مصاحبه ها حضور فعال داشت. او یادداشت نویس ثابت روزنامه ستاره صبح بود.
- نوع سلوک و رفتار آقا نعمت مخاطب حتی قضات را تحت تاثیر قرار میداد. به همین دلیل او در وکالت مدیران مسئول روزنامهها و خبرنگاران و روزنامه نگاران که بدون دریافت حق الزحمه برایشان انجام میداد، موفق بود.
- آقا نعمت در کنار وکالت، تدریس و روزنامه نگاری کشاورزی هم میکرد و آن را افتخار میدانست.
- آقا نعمت در ارتباط با وقایع تلخ سال گذشته چند مطلب در ستاره صبح نوشت که منجر به شکایت قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران شد. من به اتفاق ایشان روز ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ به دادگاه مطبوعات رفتم. آقا نعمت تند و تیز از حق آزادی بیان و قلم صحبت کرد و خطاب به رئیس دادگاه مطبوعات و هیئت منصفه گفت شما باید به من و صالح آبادی که هر روز وقایع و رویههای غلط را تجزیه و تحلیل میکنیم جایزه بدهید، نه این که ما را محاکمه کنید.
او گفت چندی پیش به آمریکا رفتم. فرید زکریا تحلیلگر مجله تایمز و مجری شبکه cnn را دیدم. از او پرسیدم بابت تحلیلهایی که میکنی چقدر پول میگیری؟ فرید زکریا پاسخ داد سالی ۶۰۰ هزار دلار.
آقا نعمت خطاب به دادگاه گفت من مجانی در روزنامه مطلب مینویسم یا مصاحبه میکنم. از صالح آبادی که در دادگاه است بپرسید در ۲۰ سال گذشته چقدر به من پول داده است؟ من بلند شدم و شهادت دادم: هیچ.
- وکالت رایگان سیره و مشی مرحوم احمدی بود و بابت وکالت مدیرمسئول و خبرنگاران روزنامه و سیاسیون وجهی نمیگرفت. آقا نعمت این کار را از روی عشق انجام می داد و عمل به وظیفه می دانست.
- آقا نعمت، ملی و وطن دوست بود. او برای حاکمیت قانون تلاش میکرد و آرزویش ایرانی آباد، آزاد، توأم با رفاه و عدالت بود.
متأسفانه با این انسان خدوم و فداکار نامهربانی شد. نخست او را از دانشگاه اخراج کردند و سپس پرونده وکالتش باطل شد و دست آخر دادگاه مطبوعات او و من را به خاطر مطالبی که در روزنامه ستاره صبح منتشر شده بود به ۵۰ ضربه شلاق محکوم کرد که قاضی کشکولی زیر بار شلاق نرفت و شلاق را به ۵ میلیون تومان جریمه تبدیل کرد.
نویسنده روز گذشته در امامزاده صالح در مراسم تشییع و تدفین مرحوم احمدی حضور داشت.انبوه نخبگان و طرفداران ایشان در آنجا مرا به یاد این ضرب المثل انداخت که: تو خوبی می کن و در دجله انداز...
به عقیده نگارنده، نام& خاطره و مجاهدت های این وکیل برجسته و نستوه در تاریخ ایران خواهد ماند. یادش گرامی و راهش پررهرو باد!