ضیاء مصباح
در این اوضاع و احوال که اغلب متفکرین و سیاسیون دل نگران ملک و ملت محافظه کارشده اند.
یادش بخیر نعمت احمدی گاه خلط مبحث میکرد که در روش و منش پویند گان راستین راه عدالت، چندان غیر موجه نمینماید. وی اهل مزاح بود. در صحنه اجتماع و فرهنگ با تعریفی سیاست، فعال و همراه با ایفا گری نقش وکالت و از پویندگان ره حقیقت بود وبخردی پویا از بعد اقتصادی از نوع مثبت، خوش فکر و سازنده از اهالی دیارمان ... سالهاست به تبع هم ولایتی و بعدان هم محلی درمحد وده محل دفترهر دویمان در قلب تهران که «مرکز ثقل» حوادث شناخته میشود... و گاه در نشست ها و دیدارهای اغلب محفل گونه، با همه تفاوت سنی که مشتاقان بود وپیوسته خواهان معاشرت با بزرگتر از خود، با هدف تجربهاند وزی ...میشناختمش ... به دفعات درمسیر «بایک کرشمه 2 کار» انهم با حجم عظیم اخبار ورخ دادها - به مرور ماوقع، نقد و تحلیل اوضاع میپرداختیم که با تأسف و تألم بی پایان، ضمن همدردی با خانواده و بستگان گرامیاش .... عمرنسبتا کوتاهش کفاف ندا د تا: از پیش بینیهای مثبت خود- نسبت به آینده «بدون دغدغه در مسیر منافع ملی» لذت برده به خدمات خود ادامه دهد شادروان ایفاء گری نقش خود را با همه مصیبهای وارده، البته غیر قابل جبران، انکار نمینمود. وچه زود رفت بدون آنکه بتواند شاهد رفع نگرانیها باشد تا همه مردمان این دیار بدون دغدغه فردا با تقویت انگیزه خدمت به ملک و ملت - بزیند .... او پیوسته بر این مهم تاکید میورزید که «کلکم راع و کلکم مسئول» و بربکار برد مفهومان با تعریفی به فارسی که «خلایق هر چه لایق» و «لیس للانسان الی ما سعی» تاکید میورزید ... نعمتمان با تمرکز بر «حرفه وکالت» که مبری از هر گونه خطای متداول بر این شغل بود، بنا به سوگندی که ادا کرده بود و پای بند به ان ...با استعدادو حافظهای قوی توام با شهامت در عمل - بدون هر گونه تأمل در حمایت از حق «مخصوصاً قلم بدستان، اهالی راستین مطبوعات و فعالین این عرصه «پر آب چشم» دراین مسیر پر مخاطره البته در جهان سوم ....» ره تخصی خود را میپیمود .....
او البته باهوش وزیرکی «جنوبی» که داشت از این نعمت همچون نامش برخوردار میبود. این بزرگوار اصلاح طلبی عاقل و اندیشمند و «یا رو یاور ایران دوستان» با پرهیز از گرایش به این سو و آن سو «استمراریون» با تمرکز بر تجارب خود بطول بیش از 40 سال از زمان دانشجوئی - درصحنه اجتماع و فرهنگ فعال بود ... دوست تازه در گذشته: گاه محض از یاد نبردن فلاحت و زراعت، که خود را «بچه زمین و آب» میدانست، با همه مشکلات ارضی و سماوی، در پی کشت و کار و برداشت - از درختان پسته که محصول کرمانش افتخار ایرانیان – میبود ... (انچنانکه در سفری اتفاقی در حد فاصل لس انجلس – سانفرانسیسکو شاهد عرصه پهناوری بوسعت کشتزارهای درختان پسته در حوالی رفسنجان بودیم، که تابلو «کرمان» را داشت و دارد و اثری از مر غوبیت این محصول) شادروان درهمین نزدیکیها، به جای پیمودن راه نسبتاً دور ولایتش، فعال عرصه کشاورزی و باغداری بود، که نبود مگر باور وضرورت ایفا گری نقش افرینی در عرصه طبیعت وسبز نگه داشتن محیط زندگانی - برای ایندگان، مشابه اندیشههای مثبت دیگر دوستان در حاشیه مانده رفسنجانیمان.....
.. یاد و خاطرهاش گرامی که زود هنگام «ارام گرفت وسخت خوابید»