قرارداد کمپ دیوید با چه انگیزههایی انعقاد شد و چه تأثیری در روابط کشورهای عرب با اسرائیل گذاشت؟
بنده پاسخ به این پرسش را با یک خاطره تاریخی شروع میکنم. سال 1970 قبل از اینکه جمال عبدالناصر فوت کند کنفرانس سران عرب در مراکش برگزار شد. ناصر زمانی که قصد داشت به این کشور سفر کند روی پلههای هواپیما رئیس سازمان امنیت مصر از او خواست که از این سفر منصرف شود.
طبق مناسبات امنیتی در هر کشوری سران دولت باید به توصیهها مقامات امنیتی توجه کنند اما ناصر به این سخن توجه نکرد و رفت. در آن لحظه از ناصر پرسیده میشود که یک نفر را بهعنوان جایگزین خود معرفی کنید که او انور سادات معاونش را معرفی میکند.
انور سادات جزو افسران مصر بود و عضو گروهی بود که ناصر و حسنی مبارک هم در آن گروه عضویت داشت.
بنده در سال 1973 در فرانسه دانشجو بودم.وقتی ناصر قصد داشت از پاریس به آمریکا برود،خبرنگار رادیو فرانسه از او پرسید که با چه هدفی به امریکا میروید؟ ناصر پاسخ داد «به واشنگتن میروم تا با ایالت 51 آمریکا صلح کنم. ما دیگر نمیتوانیم با اسرائیل بجنگیم و مردم ما از این موضوع خسته شدهاند. برای ما دیگر مقرونبهصرفه نیست که بخواهیم دشمنی خود را با آمریکا و اسرائیل ادامه دهیم.» خبرنگار از او پرسید از طرف مملکت خود میروید یا از طرف دنیای عرب؟ پاسخ داد «من به دنیای عرب کار ندارم و از طرف مردم خودمان میروم.»
این سفر باعث شد تا مقدمات کمپ دیوید فراهم شود. سال 1378 این قرارداد منعقد شد و مصر اسرائیل به رسمیت شناخت و تمام مشکلات دوجانبه آنها برطرف شد. مصر پسازاین اتفاق تنها افتاد و مرکز اتحادیه عرب از قاهره به شهری در مراکش منتقل شد.
اما دلیلی که باعث شد مصر مجدد به دنیای عرب بازگردد جنگ عراق با ایران بود. زیرا تعداد زیادی از خلبانان مصری به نفع عراق جنگیدند و حتی برخی از آنها اسیر شدند. این بابی شد تا مجدد دبیرخانه اتحادیه عرب به قاهره برگردد
درواقع کمپ دیوید باعث شد تا تابویی که در ارتباط با اسرائیل وجود داشت شکسته شود. سطح خشونت اعراب علیه اسرائیل از بین رفت.
با توجه به اینکه کاخ سفید از «چارچوب اصلی» تفاهم بین ریاض-تلآویو خبر داده به نظر شما چرا اسرائیل تأکید دارد که با عربستان روابطش را عادیسازی کند؟
اگر عربستان با اسرائیل روابط خود را عادیسازی کند عربستان بهعنوان رهبر جهان عرب خیلی میتواند مؤثر باشد.آنگاه هیچکدام از کشورهای عرب خصوصاً شیخنشینهای خلیجفارس دیگر بهانهای برای خصومت علیه اسرائیل نخواهند داشت. عادی سازی روابط ریاض-تل آویو باعث میشوداسرائیل در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا جای پا باز کند و دیگر نگرانی ناامنی نداشته باشد. این موضوع باعث میشود سطح سرمایه پذیری اسرائیل افزایش یابد و بازارهای جدیدی به سمت اسرائیل به وجود بیاید. اسرائیل میتواند با فروش سلاحهای کلاسیک و مدرن به شیخنشینهای عرب، منبع درآمد مناسبی برای خود فراهم بکند.
عربستان چه انگیزههایی از توافق با اسرائیل دارد و به لحاظ تاریخی کاری که سادات کرد چه شباهتی با کار امروز بن سلمان دارد؟
محمد بن سلمان یکی از شخصیتهای استثنایی نوظهور در دنیای عرب و در منطقه خاورمیانه است. زیرا این جوان آمده یک دنیا جدیدی برای عربستان و دنیای عرب به وجود بیاورد. مدل بن سلمان اینگونه است که کانونهای خصومت را بهتدریج خاموش میکند و این موضوع باعث سرمایه پذیری کشورهای عربی خواهد شد. خاموش شدن کانونهای تنش میتواند محمد بن سلمان را به برنامههای بلند پروازانه خودش نزدیک کند و بیشتر رهبری دنیای عرب را بدست آورد.
تنوع و تکثری که بن سلمان در روابط خارجی انجام داده موفقیتآمیز بوده است. در خاورمیانه سابقه ندارد که یک کشور هم با روسیه و چین ارتباط سازنده داشته باشد و هم با آمریکا، ژاپن و کره جنوبی. این تنوع در سیاست خارجی بسیار اهمیت دارد و باعث میشود میل سرمایهگذاری در عربستان را بالا ببرد. یکی از دلایلی که باعث شد ریاض به سمت تهران بیاید و عادیسازی روابط را انجام دهد به خاطر این بود که بانک جهانی به عربستان وام نمیداد اما با این قرارداد وارد دنیای چندقطبی شد که نتیجهاش خاموش کردن کانونهای تنش است.
بن سلمان میخواهد اتحادیه عرب را به اتحادیه اروپا تبدیل کند و با یک پول واحد این کشورها را به یکدیگر متصل کند. این مسئله به این زودی اتفاق نمیافتد ولی دور نمای آن جذاب است.
ایران چه نقشی در منطقه ایفا خواهد کرد؟ وقتی ایران با عربستان عادیسازی روابط را انجام داد تحلیلگران گفتند بازنده این توافق اسرائیل است. اکنون که تلآویو-ریاض عادیسازی روابط انجام میدهند بازنده چه کسی است؟
به نظر بنده بازنده ایران خواهد بود.متاسفانه ایران در دامنه دو تهدید ژئوپلیتیکی قرارگرفته است. یکی کریدورهایی که قرار بود از جنوب به شمال برود و از هند به ایران ، روسیه و اروپا برود مسدود شد و کریدور جدیدی به وجود آمد که این کریدور از هند به عمان، امارات، عربستان،کویت و بعد به اسرائیل و از طریق دریا به اروپا میرود.
تهدید دیگر بحران قفقاز جنوبی است. اختلافاتی هم که بین ایران با افغانستان و عراق است موضوع مهمی است. در آخرین سفری که فؤاد حسین وزیر خارجه عراق به ایران داشت تلویحاً گفته بود که بغداد دیگر نمیخواهد نفوذ کشورهای خارجی در این کشور را تحمل کند.البته گفتنی است مستشاران آمریکایی اکنون ارتش عراق را آموزش میدهند.
بنابراین بهرغم تنگناهای اقتصادی، مسائل نظامی و ژئوپلیتیکی به چالشهای ایران افزوده خواهد شد. روند تحولات منطقه به زیان ایران تمام خواهد شد و ما را دچار انزوای سیاسی خواهد کرد.
اگر نگاه ما نسبت بهنظام بینالملل تغییر نکند هرروز دچار دورافتادگی از کشورهای جهان میشویم.
اگر ایران روابط خود را با دنیای غرب در قالب برجام سامان دهد میتواند این تهدیدات را خنثی بکند؟
ایران چارهای جز عادیسازی رابطه با غرب ندارد. بن سلمان و بن فرهان(وزیر خارجه عربستان) پیشتر گفته بودند که ما علاقه داریم در ایران سرمایهگذاری کنیم اما مشروط به این است که اول ایران روابط خود را با آژانس سامان دهد و بعد برجام را حل کند و سپس عضو اف ای تی اف شود تا سوئیفت برای بانک مرکزی ایران باز شود.
بنابراین برای خلاص شدن از تنگناهای اقتصادی، لازم است برجام احیاء شود تا ایران بتواند حیات جدید در منطقه پیدا کند.