لوگو
1404 دوشنبه 16 تير
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • سخن‌گاه
  • اقتصاد
  • شهروند
  • بین الملل
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • علم و فناوری
  • ورزش
  • خواندنی‌ها
  • آرشیو روزنامه
1403/10/24 - شماره 2434
نسخه چاپی

استراتژی فشار و مذاکره

روسای جمهوری پیشین، جورج دبلیو بوش و باراک اوباما، همچنین رئیس‌جمهوری جو بایدن و رئیس‌جمهوری منتخب دونالد ترامپ، چهار رهبر کاملاً متفاوت هستند. با این حال، همه‌ی آن‌ها در موضوع هسته‌ای ایران از اصول مشترکی پیروی کرده‌اند. به جای تسلیم شدن در برابر تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده و بازگشت به میز مذاکره، ایران اقدام به مقاومت حداکثری کرد؛ آن هم با نصب و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، محدود کردن دسترسی ناظران بین‌المللی به بخش‌های خاصی از برنامه هسته‌ای خود، تولید اورانیوم با غنای بالا و افزایش ذخایر کلی خود. دولت بایدن هم در چارچوب یک توافق غیررسمی با تهران – که پس از حمله تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل فروپاشید – در توقف پیشرفت هسته‌ای ایران چندان موفق نبود. امروزه ایران به سرعت تولید اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۶۰ درصد را افزایش می‌دهد – تنها یک گام کوتاه تا سوخت با درجه بمب – آن هم در دو تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی که از هوا نابود کردن آن‌ها بسیار دشوار، اگر نگوییم غیرممکن، است. بنابراین، پرسش آشکار این است: ترامپ چگونه این مسئله را مدیریت خواهد کرد تا به یک بحران تبدیل نشود؟ سه مسیر پیش رو وجود دارد.  ترامپ می‌تواند یک بار دیگر استراتژی فشار حداکثری را امتحان کند. طرفداران کارزار اولیه فشار حداکثری باور دارند که این رویکرد نه دلیل آن که نادرست بود، بلکه به دلیل کمبود زمان شکست خورد آن هم پس از آنکه بایدن در ژانویه ۲۰۲۱ سوگند یاد کرد (صرف‌نظر از این واقعیت که بایدن اکثر آن تحریم‌ها را حفظ کرد). فشار حداکثری2 می‌تواند از جایی که ترامپ چهار سال قبل آن را ترک کرد ادامه یابد، با مجازات شرکت‌های چینی که نفت ایران را وارد می‌کنند، اعمال تحریم‌های بیشتر بر بخش‌هایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و اعزام نیروهای نظامی بیشتر ایالات متحده به خاورمیانه برای وادار کردن دولت ایران به بازگشت به مذاکره. در اساس، ترامپ همه سرمایه خود را روی سیاست سخت‌گیرانه خواهد گذاشت. دوم،  اینکه ترامپ می‌تواند به گزینه‌ی نظامی متوسل شود. افرادی مانند جان بولتون بیش از یک دهه و نیم است که واشینگتن را به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران ترغیب می‌کنند، اما این مسیر در سال گذشته بیشتر و بیشتر جذاب شده است. برای مثال، ایران دیگر نمی‌تواند به همان اندازه به نیروهای نیابتی منطقه‌ای خود تکیه کند. حزب‌الله در لبنان هنوز از تهاجم چندماهه ارتش اسرائیل زخم‌های خود را التیام نداده است، حماس همچنان توسط اسرائیل بمباران می‌شود و بشار اسد دیگر کنترلی بر سوریه ندارد. ترامپ می‌تواند استراتژی ترکیبی فشار و مذاکره را دنبال کند. این رویکرد با غرایز معامله‌گری ترامپ سازگار است. این شامل حفظ تحریم‌های ایالات متحده بر اقتصاد ایران، اما گشودن یک مسیر دیپلماتیک است که ایرانی‌ها بتوانند از آن به عنوان راه خروج استفاده کنند. با این حال، این استراتژی فقط در صورتی موفق خواهد بود که ترامپ در مورد آنچه می‌تواند به دست آورد واقع‌بین باشد. برای مثال، درخواست از ایران برای توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم یا تعطیلی کامل زیرساخت‌های هسته‌ای‌اش از دیدگاه تهران کاملاً غیرمنطقی است و مذاکره را قبل از شروع نابود می‌کند. بیایید صریح باشیم: هر توافقی که ترامپ با ایران امضا کند (اگر اصلاً بتواند به توافقی برسد)، جامع‌تر از برجامِ ناقص اوباما نخواهد بود. به لطف پیشرفت‌های هسته‌ای، ایرانی‌ها در پنج سال گذشته اهرم‌های بیشتری برای بازی به دست آورده‌اند. اگر فرض کنیم ترامپ بتواند واشینگتن و تهران را به وضعیت قبل از ۲۰۱۸ بازگرداند، احتمالاً باید امتیازات بیشتری به تهران بدهد تا به این هدف دست یابد. با این حال، هر چیزی بهتر از جنگی است که ایالات متحده علاقه‌ای به درگیر شدن در آن را ندارد.

 

Facebook Twitter Linkedin Whatsapp Pinterest Email

دیدگاه شما

دیدگاه شما پس از بررسی منتشر خواهد شد. نظراتی که حاوی توهین یا الفاظ نامناسب باشند، حذف می‌شوند.

تیتر خبرهای این صفحه

  • سوریه نباید تهدید برای منطقه باشد
  • جزییات توافق احتمالی بین اسراییل و حماس
  • بحران یک شکست سیاستی
  • آغاز دیپلماسی در ژنو
  • دیدار مقامات سیاسی ایران و ارمنستان
  • استراتژی فشار و مذاکره
لوگو
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • همکاری با ما
  • تعرفه آگهی
  • نمایندگی‌ها
  • شناسنامه
  • مرامنامه
  • آرشیو
  • RSS

1401© :: کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به روزنامه ستاره صبح بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.