پیامد حذف ارز ترجیحی
سال ۱۴۰۱، زمانی که دولت سیزدهم تصمیم به حذف ارز ترجیحی گرفت، بسیاری از اقتصاددانان این اقدام دولت را باعث افزایشِ سرسامآور قیمتها دانستند. اما دولت اعلام کرد که با اجرای سیاستهای حمایتی میتوان از اقشار ضعیف جامعه حمایت کرد.
سیاست حذف ارز ترجیحی در عمل سبب افزایش قیمت کالاها شد و پرداخت یارانه، نتوانست به اقشار ضعیف جامعه کمک کند. اگرچه قیمت گوشت و مرغ و لبنیات افزایشیافته و بسیاری از حقوقبگیران این کالاها را از سبد غذایی خود کم کردهاند، اما حذف ارز ترجیحی گوشت، سفره اقشار آسیبپذیر را کوچکتر خواهد کرد. از سوی دیگر تورم، سبب کوچکتر شدنِ سفرهی کارگران شده است.
کوچک شدن سفرهها
مصطفی شریف، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با پیامد حذف ارز ترجیحی از گوشت به ایلنا گفت: فلسفه وجود ارز ترجیحی این بوده که به اقشار آسیبپذیر و نهادها و واحدهایی که از وضعیت اقتصادی آسیب میبینند، کمک شود. مادامیکه برای حفظ قدرت خرید این اقشار و تأمین حداقل زندگیشان تدبیری اندیشیده نشود، این اقدام میتواند آسیبزننده باشد.
این استاد اقتصاد تأکید کرد: آنطور که باید، سیاستهای جایگزین برای اقشار ضعیف جامعه دیده نشده است. اجرای این سیاستها به اقشار کمدرآمد بیشتر از اقشار پُردرآمد آسیب میزند. بهعنوانمثال، در مورد افزایش قیمت گوشت قرمز، گوشت سفید و لبنیات، اقشار با درآمد پایین بیشتر متأثر میشوند. حقوق آنها ثابت است و افزایش قیمت، سبب حذف کالاها از سفره میشود. ضعف در مدیریت و قوانین باعث آسیب دیدن قشر پایین جامعه میشود. مثلاً در رابطه با پرداخت مالیات، تمرکز درآمد مالیاتی روی مالیات بر درآمد حقوقبگیران است. در حالیکه گروههای دیگر بهراحتی از زیر بار پرداخت مالیات فرار میکنند.
سوء مدیریت
شریف گفت: قشر آسیبپذیر، نمیتواند نیازهای اولیه خود را تأمین کند. وقتی قیمت شیر افزایش مییابد، نخستین افرادی که مصرف شیر را کاهش میدهند، اقشار کمدرآمد هستند. ضعف در مدیریت و عدم توجه به معیشت، باعث بروزِ مشکلات شده است. وقتی ارز ترجیحی حذف میشود، باید برای اقشار ضعیف جامعه، سیاست درستی اتخاذ کرد. نباید به کسانی که در شرایط اقتصادیِ سخت قرار دارند، فشار وارد کرد. بهعنوانمثال، نمیتوان از فردی که منابع مالی کافی ندارد، انتظار داشت که کالاها را باقیمت بازار آزاد خریداری کند و سپس به او قول کمک بدهیم. باید ابتدا منابع مالی لازم را برای کمک به این افراد تأمین کنیم. مثلاً یکی از راهکارها میتواند این باشد که یارانهها بهحساب اقشار کمدرآمد واریز شود. اینطور نباشد که فرد مجبور شود از تغذیه فرزند خود بزند و مثلاً دارو بخرد. این نوع تغییرات باید جامعنگر و همهجانبه باشد. سیاستهای دولت خوب به نظر میرسد اما تحقق و اجرایی شدن آنها با چالش مواجه است.