موضوع هستهای
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین مسئله ملی هستهای، برخورداری ایران از چرخه کامل و افتخارآمیز سوخت هستهای را نتیجه باور ملت و دانشمندان جوان به «ما میتوانیم» خواندند و با اشاره به تأثیرات مهم این صنعت در پیشرفت علوم و صنایع دیگر، طرح هستهای ارائه شده آمریکا را در ضدیت کامل با اصل راهگشای «ما میتوانیم» دانستند و تأکید کردند: صنعت عظیم هستهای بدون غنیسازی عملاً بیفایده است و آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانند برای تحقق هدف اصلی خود یعنی جمع کردن صنعت هستهای در ایران، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. صنعت هستهای فقط برای انرژی نیست. بعضی خیال میکنند صنعت هستهای فقط برق پاک است. که البته همینجور هم هست: انرژی پاک و ارزان، این ناشی از صنعت هستهای است. لکن فقط این نیست. این، یک جزئی از فواید صنعت هستهای است.
صنعت مادر
صنعت هستهای، یک صنعت مادر است؛ یک صنعت مادر. متخصصین و دانشمندان و کسانی که حرفهشان این است، برای ما توضیح دادند، و من امیدوارم برای مردم هم بیشتر توضیح بدهند: عرصههای متعدد علمی متأثر از صنعت هستهایاند. عرصههای متعدد علمی، از جمله: فناوریهای دقیق و حساس مثل تجهیزات پزشکی، هوافضا، حسگرهای دقیق، الکترونیک؛ اینها مربوط به صنعت هستهایاند، متأثر از صنعت هستهای هستند. از جمله: علوم پایه و مهندسی، مثل فیزیک هستهای، مهندسی انرژی، مهندسی مواد.
از جمله: کاربردهای پزشکی و دارویی، هم در تشخیص، هم درمان؛ اینها متأثر از صنعت هستهای هستند. صنعت هستهای، در درمان بعضی از بیماریهای سخت، حرف اول را میزند؛ هم در تشخیص، هم در درمان.
در صنایع مربوط به کشاورزی، در صنایع مربوط به محیط زیست، این موارد متعددی از این قبیل هست که وابسته به صنعت هستهای است یا متأثر از صنعت هستهای.
غنی سازی اورانیوم
صنعت هستهای، یک صنعت مادر است، یک صنعت اصلی است. حالا در صنعت هستهای، یک نقطه وجود دارد که به منزلهی کلید است، و آن عبارت است از: غنیسازی اورانیوم.
دشمنان ما روی همین غنیسازی اورانیوم تکیه کردهاند، روی این انگشت گذاشتهاند. صنعت هستهای با این عظمت، بدون داشتن توانایی غنیسازی، یک چیز بیفایده است. زیرا برای سوخت نیروگاههایمان باید دستمان را دراز کنیم به دیگران.
این مثل این میماند که شما نفت در داخل کشورتان داشته باشید، اما حق نداشته باشید پالایشگاه درست کنید، بنزین تولید کنید. نفت دارید اما بنزین را باید از دیگری بخرید. آن کشور، اگر خواست به شما میفروشد، به هر قیمتی خواست میفروشد؛ اگر هم نخواست، نمیفروشد. بهانهای میآورد، نمیفروشد. میگوید فلان کار را بکن، و الا بنزین نمیدهم.
هدف آنها این است. ما اگر صد تا نیروگاه هستهای داشته باشیم، اما غنیسازی نداشته باشیم، به دردمان نمیخورد. برای خاطر اینکه نیروگاه هستهای احتیاج به سوخت دارد. اگر این سوخت را نتوانیم در داخل کشور تولید کنیم، باید دست دراز کنیم طرف آمریکا. و آنها برای دادن سوخت هستهای ممکن است دهها شرط بگذارند. ما این را امتحان کردیم در دههی ۸۰.
غنی سازی 20 درصدی
* در دههی ۸۰، سرِ سوخت ۲۰ درصد، رئیسجمهور آمریکا، دو نفر از رؤسایجمهورِ دوست ما را خودش واسطه کرد که به ایران بگویید یک مقداری از غنیسازیهای سهونیم درصد را به ما بدهد، ما ۲۰ درصدی را که احتیاج دارد، به او میدهیم.
ما احتیاج داشتیم به ۲۰ درصد. مسئولین قبول کردند. بنا شد که مبادله بشود. بنده گفتم که این مبادله باید اینجوری باشد که آنها ۲۰ درصد را بیاورند بندرعباس، ما آزمایش کنیم، ببینیم درست است، بعد آن را میگیریم، سهونیم درصدی را به آنها میدهیم.
وقتی دیدند ما روی گرفتن ۲۰ درصد دقت داریم و اصرار داریم، زیر قول خودشان زدند و ندادند. البته در همین اوقات، در همین حین که مشغول این زدوخوردهای سیاسی بودند مسئولین ما سرِ این قضیه، دانشمندان ما خودشان در داخل، ۲۰ درصد را تولید کردند.
حرف آمریکاییها
* حرف اول آمریکاییها این است که شما اصلاً صنعت هستهای نداشته باشید. ایران صنعت هستهای نداشته باشد. شما در رادیودارو به ما احتیاج داشته باشید، در انرژی به ما احتیاج داشته باشید، در دستگاه آبشیرینکن به ما احتیاج داشته باشید، در دهها رشتهی مهم دیگر به ما وابسته باشید. اصلاً صنعت هستهای نداشته باشید. الان ما هزاران جوان دانشمند، در مسائل هستهای و مرتبط با هستهای در کشور داریم. اینها را ما مأیوس کنیم؟ بیکار کنیم؟ از آیندهی کشور خودمان ناامید کنیم؟ آمریکاییها این را میخواهند، این را میگویند، این را مطالبه میکنند از ما.
سردمداران بی ادب
سردمداران بیادب و گستاخ آمریکا، این خواسته را با زبانهای گوناگون تکرار میکنند. آنها با پیشرفت مخالفند، با پیشرفت ایران مخالفند، با استغنای ملت ایران مخالفاند. پاسخ ما به یاوهگوییهای دولتِ پر سروصدا و بیتدبیر آمریکا، معلوم است. معلوم است ما چه جواب میدهیم. یک روز، چند سال قبل از این، یکی از رؤسایجمهور آمریکا گفت: «من اگر بتوانم، پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکنم و از بین میبرم»؛ که البته اعتراف کرد که نمیتواند. از آن روز، پیچومهرههای صنعت هستهای ما، بسیار محکمتر هم شده است. او البته اقرار کرد که نمیتواند پیچومهرهها را باز کند؛ گفت: «نمیتوانم، اگر میتوانستم، میکردم.» اینهایی هم که امروز سر کارند ـ صهیونی و آمریکایی ـ اینها هم بدانند که نمیتوانند؛ در این مورد، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
شماره چکاره اید
* اولین مطلبی که ما در باب هستهای به طرفهای آمریکایی و غیره میگوییم این است که: شما چهکارهاید؟ چرا دخالت میکنید که ایران باید غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد؟ به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شماست. به شما چه که ملت ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد؟ صنعت هستهای داشته باشد یا نداشته باشد؟ یک ملتی است، اختیارش دست خودش است. به شما ربطی ندارد. شما چهکارهاید؟ از چه موضع حقوقی این حرفها را شما میزنید؟