مدیریت زمان
معتقدم آسیب در اداره کشور این است که ما در حوزه تخصیص و مدیریت منابع کارآمد و درست عمل نمیکنیم. یکی از مهمترین این منابع، زمان و وقتی است که نظام مدیریتی کشور در اختیار دارد. منظور این است که کار درست باید در زمان درست و با کمترین میزان صرف وقت انجام شود. اینکه یک وزیر، یک فرمانده بلندپایه نظامی یا یک رئیس قوه بتوانند وقت خود را درست تخصیص دهند، بیشترین اثر را در تولید ملی خواهد داشت. رئیسجمهوری باید بتواند بهموقع و سروقت تصمیم بگیرد. مثلاً اگر در مسئله ارز دیر تصمیم بگیرد یا در موقع نامناسب تصمیم بگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ کشور به هم میریزد. با توجه به این مسئله معتقدم کاری که آقای رئیسی میکند بخش مهمی از همین مدیریت زمان است.
انتقال تجربه
لازم است مدیران و مقاماتی که اطلاعات پیشینی راجع به مسائل مختلف کشور دارند، دادهها و گزارشهای خود را به او منتقل میکنند و این کار آقای رئیسی و دولتش را چند قدم در شروع کار جلو میاندازد و خیرش به مردم میرسد. به هر حال طبیعی است رئیسی که رئیس قوه قضائیه بوده، اطلاعات جزئی درباره موضوعات اجرایی نداشته باشد. مسلماً مقامات دولت بیشتر مسائل را از نزدیک لمس کردهاند و انتقال اینها به دولت بعدی ضروری است.
من نسبت به این بدبین نیستم. اول اینکه همین رفتار در دوره انتقالی هزینه جابجایی را کم میکند و قدری سطح تنش را تعدیل میکند. دوم اینکه ما داریم از میان یک تجربه طولانی از این دست تنشها به دولت سیزدهم میرسیم و اکثریت فهمیدهاند هزینه تنشهای اضافی چقدر است. نکته مهمتر این است که برای توسعه و پیشرفت کشور این کار ضروری است. درست است که خیلیها صدای بلندی در دعواهای کشور دارند اما قاطبه نیروهای باتجربه و متنفذ سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که باید به سمت تعدیل اختلافات در داخل برویم. من از مجلس پنجم این را گفتهام و معتقدم که یک جناح نمیتواند کشور را اداره کند. اگر یک جناح بر کشور حاکم شود و پذیرفته شود، توسعه کشور به تأخیر میافتد.
اتحاد
اتحاد یعنی اینکه رقابت کنیم اما دعوا نکنیم. اختلافات را بر منافع ملی ترجیح ندهیم و بتوانیم از ظرفیتهای کشور و ظرفیت افراد که شایستگی دارند، استفاده کنیم. فقط آنهایی که فساد و تخلف میکنند و در اداره کشور انحراف ایجاد میکنند باید حذف شوند که در این کار با دوستان خودمان هم نباید تعارف کنیم.