سمیرا هوری-شاعر و پژوهشگر
ژوزه ساراماگو (۲۰۱۰-۱۹۲۲ میلادی) نویسنده مشهور پرتغالی است که توانست در سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. رمانهای «کوری» و «هجوم دوباره مرگ» دو اثر بسیار معروف این نویسنده است که در سراسر جهان ترجمه و مطرح شده است. هر دو اثر، فضایی عجیب و آخرالزمانی دارد و شرح شکلگیری و پیشرفت یک بحران فراواقعی است. نویسنده در هر دو رمان، رویداد غیرممکنی را در سطحی وسیع روایت میکند و شخصیتهایش را همچون موش آزمایشگاهی مورد امتحان قرار میدهد.
رمان «کوری» برای نخستین بار در سال ۱۹۹۵ میلادی به چاپ رسید و قدیمیترین ترجمههایش در ایران مربوط به مینو مشیری، اسدالله امرایی و مهدی غبرایی در سال ۱۳۷۸ است. در این اثر، مردم یک منطقه با نابینایی ناگهانی و همهگیر مواجه میشوند. در پی این حادثه، نابینایان که مدام به تعدادشان افزوده میشود، توسط دولت جدا از دیگران و در شرایط بسیار نامناسب و تأسفبار، در قرنطینه به سر میبرند. تحت تأثیر این واقعه غیرقابلتوجیه، جامعه به سمت آشفتگی و افول اخلاق و انسانیت کشیده میشود و هر کسی تلاش میکند تا به هر قیمتی هم که شده زندگیاش را از این نابینایی مسری نجات دهد. رمان «هجوم دوباره مرگ» برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ میلادی به چاپ رسید و معروفترین ترجمه آن در ایران مربوط به کیومرث پارسای است. این رمان که در برخی ترجمههای فارسی با عنوان «وقفه در مرگ» معرفی شده، درباره کشوری است که برای مدتی با مسئله عدم فعالیت مرگ مواجه میشود. مرگ در علم زیستشناسی به معنی پایان چرخه زندگی و در علم پزشکی به معنای توقف برگشتناپذیر علائم حیاتی است. در این رمان با وقفه در عملکرد مرگ، هیچکسی حتی لاعلاجترین بیماران یا افرادی که در فجیعترین تصادفها آسیب میبینند، جانشان را از دست نمیدهند و چرخه زیستشان پایان نمییابد. این موضوع، مشکلات بسیاری را برای کشور به وجود میآورد. بهعنوانمثال، ظرفیت بیمارستانها به خاطر حضور بیمارانی که نه بهبود مییابند و نه میمیرند، تکمیل میشود. همچنین مردم به اداره بیمه برای لغو قرارداد بیمه عمر هجوم میآورند تا بیهوده حق بیمه پرداخت نکنند. ازآنجاییکه خداباوران در تمام ادیان به اصل عمومیت و حتمیت مرگ معتقدند و بر این باورند که خداوند جاودانگی حیات دنیوی را بر هیچ موجودی مقدر نکرده است، متولیان کلیسا و سران مذهبی کشور نگران میشوند که افراد جامعه اعتقاد و ایمان خود را به حقیقت مرگ و جهان باقی از دست بدهند. در میان این اوضاع نابسامان، خانوادههایی که دیگر نمیتوانند عزیزانشان را در حال نزع ببینند، مجبور میشوند بهسختی افراد در شرف مرگ را دور از چشم مسئولان به سمت مرزهای کشور ببرند تا بتوانند در یک متر خارج از مرز کشور که مرگ فعالیت دارد، جان بدهند و از دردها رهایی یابند. نیمه اول رمان «هجوم دوباره مرگ» به موارد ذکر شده میپردازد و در نیمه دوم کتاب، مرگ که شخصیت مجزایی در قصه دارد، دوباره به کشور بازمیگردد و به فعالیت خود ادامه میدهد، اما از پس گرفتن جان یک مرد نوازنده برنمیآید.
ازلحاظ مقایسه دو رمان «کوری» و «هجوم دوباره مرگ» باید گفت که هر دو کتاب از آثار شگفتانگیز و خلاقانه ساراماگو محسوب میشوند و مختصات جهان ذهنی نویسنده را نشان میدهند. در هر دو رمان با بحرانی سورئال روبهرو هستیم، اما به مدد هنر نویسنده در ارائه روایتی باورپذیر، چنان غرق حوادث میشویم و به دنبال راه نجات میگردیم که میتوانیم سبک این دو رمان را نه سورئال، بلکه رئالیسم جادویی بهحساب آوریم. خواننده در طول مطالعه این آثار، وقوع حوادث تخیلی نویسنده را میپذیرد، خود را در آن موقعیت تصور میکند و واکنش خویش را پیشبینی میکند.
دو شاهکار «کوری» و «هجوم دوباره مرگ» با یکدیگر تفاوت مهمی نیز دارند. در رمان «کوری»، مشکلات ناشی از نابینایی ناگهانی انسانها در میان خود مردم تشریح میشود و برای خواننده بسیار تکاندهنده و اثرگذار است. درحالیکه در رمان «هجوم دوباره مرگ»، مشکلات برآمده از تعلیق مرگ، بیشتر از سوی دولتمردان، نهادهای دولتی و رسانهها به خواننده منتقل میشود و نه از طریق خود مردم که نبود مرگ و هجوم دوبارهاش، آنها را مستأصل کرده است. به همین دلیل میتوان گفت که رمان «کوری» برای مخاطب جذابتر است و او را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. بااینوجود، ساراماگو در هر دو اثر قصد دارد ضعف بشر را نمایان کند و نشان دهد اگر کائنات حادثه غیرمنتظرهای را خارج از قواعد علمی و قوانین شناخته شده به مردم جهان تحمیل کند، انسان با تمام دانش و امکانات خود نمیتواند از عهده مدیریت آن برآید و هرجومرج، بنیان جوامع را سست خواهد کرد.