سفر دبیر کل سازمان بینالمللی انرژی اتمی به ایران نتایج مثبتی در پی نداشت. پرسش این است که مسئلهای در این سطح چه تبعاتی میتواند برای اقتصاد کشور داشته باشد؟ آیا میتوان افزایش قیمت دلار در کشور را ناشی از انتشار اخبار ناامیدکننده سیاسی دانست یا خیر؟
اقتصاد ایران مثل بسیاری از اقتصادهای جهان به ارز وابسته است که در رأس آنها، دلار قرار دارد. این موضوع به دلیل تنش میان ایران و غرب باعث آسیبپذیر شدن اقتصاد کشورمان شده است. همچنین میبینیم که خطونشان از هر دو طرف ارزش دلار را بالا میبرد و در مقابل، لبخند طرفین خارجی قیمت دلار را پایین میآورد. این در حالی است که کشورهای دیگر ماهیت پول ملی خود را اینطور ملعبه دست جریانات سیاسی یا جنگ اقتصادی نمیکنند که باعث کاهش ارزش پول ملی شود. در این میان لازم است به ارتباطات غیرواقعی دقت شود. قیمت زمین و مسکن در کشور ارتباطی به برجام ندارد، زیرا ما از جایی زمین وارد نمیکنیم. پرسش این است که چرا قیمت زمین متأثر از قیمت دارد بالا میرود و مسکن گران شده است؟! این موضوعات نشان میدهد که عواملی پیچیدهتر از اقتصاد بر قیمت ارز دخیل هستند و متأسفانه این پیچیدگی کار خود را کرده و تأثیر خود را نیز گذاشته است.
به نظر شما چه عواملی نقش پررنگتری در کاهش ارزش پول ملی دارند؟
باید دانست که تنها ایران اشتباه نمیکند، بلکه دیگر کشورها این وضعیت را تحمیل کردهاند، ولی ما با این پدیده مقابله نکردهایم. من قبلاً هم در سخنرانیها و گفتگوها به این نکته اشاره کردهام که بخشی از مشکلات ما درونزا است و به غفلت و مدیریت نامناسب داخلی مربوط است و بخشی هم تحت تأثیر عوامل برونزا ازجمله تحریمها، جنگ اقتصادی و اتاق جنگی که به راه انداختهاند مربوط است. ترامپ با صراحت به این مسئله اشاره کرد و او در گزارش به کنگره گفت که ما گزینه نظامی را کنار گذاشتیم. در آن روز از اینکه چرا گزینه نظامی کنار گذاشته شد حرفی به میان نیامد. البته این امر به دلیل بالا بودن هزینه این گزینه بود. رئیسجمهور پیشین امریکا گفت: ما بر روی حوزههای غیرنظامی کار کردهایم و با کمک امارات، عربستان و اسرائیل توانستیم ارزش پول ملی ایران یعنی «ریال» را تا حدودی کاهش دهیم. آن زمان با جهش قیمتی اول مصادف بود. جان بولتون مشاور ترامپ نیز در گفتگویی همین حرف را تکرار کرد. پرسش این است که ریشه کاهش ارزش پول ملی در کجاست؛ یعنی تلاش طرف خارجی و غفلت، سوداگری، رانتخواری و فسادی که در داخل وجود دارد درمجموع ارزش پول ملی را پایین آوردهاند. نتیجه چنین وضعیتی این میشود که حقوقبگیران و طبقه متوسط در کشور فقیرتر میشوند. این فقر برای برخی با اضافهکاری و با مشاغلی دیگر جبران میشود، ولی برخی در این وضعیت تحتفشار زندگی قرار میگیرند. وجود فقر در طبقه متوسط کشور نتیجه وصل کردن پول ملی به ارز خارجی و در رأس آن دلار است.
تجربه نشان میدهد که وقتی تنش بین ایران و غرب افزایش مییابد، ارزش دلار بالا میرود و ارزش پول ملی تنزل میکند. وضعیت سایر کشورها در این مورد چطور است؟ آیا در دیگر کشورهای دنیا نیز دلار اینچنین تأثیر بر اقتصاد دارد؟
کشورهایی که در تخاصم با امریکا قرار دارند. پول ملی خود را مدیریت میکنند و اجازه ورود ارزهای خارجی را نمیدهند. بهطور مثال در آمریکا وضعیت به همین صورت است، یعنی وقتی یک ایرانی به آمریکا سفر میکند، در بدو ورود باید اعلام کند که رقمی حدود 10 هزار دلار دارد. اگر کسی در آمریکا پول دیگر کشورها ازجمله ین ژاپن، یورو، مارک و سایر ارزهای خارجی را داشته باشد مجاز به نگهداری این پول نیست و رفتار او جرم تعریف میشود. اگر آمریکا به سوداگری اجازه جولان میداد، امروز ارزش دلار پایین آمده بود. وقتی در سال 2007 بحران اقتصادی در ایالت متحده به وجود آمد و ارزش دلار سقوط کرد این کشور به شهروندانش اجازه نداد که به سمت خرید ارزهای خارجی بروند؛ ولی در ایران جریان سوداگری ارز بهراحتی مردم را به سمت خرید دلار برده و میبرد و شرایط بهگونهای شده که پول ملی ما به دلار وابسته شده است. از طرفی در کشور با پایین آمدن ارزش دلار، قیمت اجناسی که به دلیل مرتبط شدن به دلار بالا رفته بودند، پایین نمیآید. ازاینجهت معلوم میشود که این مسائل صرفاً اقتصادی نیست و جریانات سازمانیافته مربوط به جنگ اقتصادی است. مدیریت نامناسب کشور باعث ایجاد چنین وضعیتی شده است که لازم است مدیریت اقتصادی اصلاح و کارها به دست افراد کاردان سپرده شود.