چرا روحانی و رئیسی هر دو بر احیای وزارت بازرگانی تأکید داشته و دارند؟
وزارت بازرگانی متولی کنترل بازار و تبیین سیاستهای اقتصادی خرد است. اکنون بیشترین مشکلی که مردم و دولت با آن مواجه هستند عدم ثبات قیمت در کالاهای اساسی است. ریشه این عدم ثبات در تعیین سیاستهای کلان اقتصادی نهفته است اما وزارت بازرگانی میتواند تا حدی آثار نامطلوب سیاستگذاریهای غلط را بگیرد. تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صمت میتواند دولت را مکلف کند که بهصورت مجزا مشکلات اقتصادی مردم را در سطح خرد پیگیری و حلوفصل کند.
دولت احمدینژاد با توجه به قانون مکلف بود که دولت را کوچک کند اما به دلیل عدم دانش و تجربه، این کار به بدترین شکل ممکن رخ داد. نحوه اجرای غلط ترکیب وزارت خانهها آثار منفیاش را بهمرورزمان بر اقتصاد و دستگاههای دولتی گذاشت. بهطور مثال در وزارت ورزش و جوانان مسئله مهم جوانان در حاشیه مسائل ورزشی قرارگرفته و بهعنوان موضوع درجه 2 به آن نگاه میشود.
روحانی تلاش کرد تصمیم غلط دوران احمدینژاد را جبران کند اما متأسفانه نمایندگان مجلس به بهانه ایجاد رانت و فساد با آن مخالفت کردند. اکنون اما همان نمایندگانی که با وزارت بازرگانی دولت روحانی مخالف بودند با وزارت بازرگانی رئیسی موافق شدهاند. نمایندگان در مقابل خواست دولت برای احیای وزارت بازرگانی چارهای جز موافقت ندارند. استاندارهای برخی نمایندگان مجلس برای روسای جمهور دوگانه است.
احیای وزارت بازرگانی تصمیم درستی است اما نمیتواند شرایط موجود را بهطور کامل مدیریت کند. دولت چنین طرحهایی را باید در قالب برنامه چندجانبه ببیند.
به نظر شما چگونه دولت نمیتواند بر 100 شرکت حقیقی و حقوقی که ارز میگرفتند نظارت کند اما اکنون میخواهد بر هزاران فروشگاه مواد غذایی نظارت کند؟
در شرایط فعلی وزارت بازرگانی بهتنهایی نمیتواند بازار را کنترل کند. از سوی دیگر ریشه عدم ثبات قیمت در تصمیمگیری کلان اقتصادی است که اگر وزارت بازرگانی همشکل گیرد دخالتی در تصمیمگیریهای کلان ندارد.
حذف ارز ترجیحی بدون توجه به تبعات آن اجرایی شد. مشخص نیست دولت چگونه تبعات حذف ارز ترجیحی را انکار میکند. تفکر بازار آزاد که از دوره مرحوم هاشمی آغاز شد همچنان در دولت رئیسی هم وجود دارد. این سیاست همان تعادل در عرضه و تقاضا با استفاده از آزادسازی قیمتها است. این نوع سیاستگذاری در شرایطی که کشور دچار تورم و اقتصاد بیمار است نمیتواند نتایج مطلوبی بدهد.
رئیسی در گفتگوی تلویزیونی باوجوداینکه از او پرسیده شد که چرا تورم ماهانه خرداد به بالای 12 درصد که رقمی بیسابقه است رسیده نتوانست پاسخ مناسبی بدهد و بازهم وعده گرانی را برای سال آینده داد.
به نظر شما ترمیم کابینه و تغییر افراد تا چه میزان میتواند به حل مشکلات خرد اقتصادی کمک کند؟
در هر دولتی رویکرد کلان و برنامه اولویت اساسی است. کاندیدهای ریاست جمهوری برای کسب رأی برنامه به مردم ارائه میدهند. تفاوت هر نامزد در رقابتهای انتخاباتی فقط در برنامه آنها برای اداره کشور است. متأسفانه در انتخابات اخیر ریاست جمهوری صحنه بهگونهای مدیریت شد که نتیجه انتخابات از ابتدا مشخص بود. حذف رقبای اصلی رئیسی باعث شد او برای پیروزی در انتخابات نیازمند ارائه برنامه به مردم نشود. او در رقابتها صرفاً به شعارهای کلی بسنده کرد و وعده برنامه 7 هزارصفحهای به مردم داد.
رئیسی به دلیل اینکه برنامه مشخصی نداشت، کابینه را هم بدون برنامه انتخاب کرد و باعث شد بعد از 10 ماه دست به ترمیم بزند. بنابراین تغییر کابینه بدون داشتن برنامه اثری نخواهد داشت.
دولت به برنامه پنجساله توسعه هم توجهی ندارد. این موضوع باعث تذکر رهبر انقلاب شد. گویا دولت را میخواهند بهطور روزمره اداره کنند. لذا نتیجه میگیریم که بیبرنامگی دولت ریشه در غیررقابتی بودن انتخابات دارد.