علی صالحآبادی – مدیرمسئول
سمتوسوی رویدادهای جهانی برخلاف پیشبینی دهههای گذشته به سمت تنش، درگیری، تضاد و تعارض منافع بازیگران مهم بینالمللی با هم است. فرآیندی که تداوم آن برای همه مردم جهان ازجمله ایرانیها خطرناک و پرهزینه خواهد بود؛ زیرا پیامدهای جنگ اوکراین تنها محدود به میدان اصلی این جنگ نمیشود و تمام جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. نوشتار پیش رو به این موضوع میپردازد.
1-تضاد منافع و تعارض منافع غرب بهویژه ایالاتمتحده با یک غول اقتصادی (چین) و یک غول نظامی (روسیه) بیش از هر زمان دیگر در جریان است. وضع بهگونهای است که امکان درگیری نظامی نیز وجود دارد. اکنون غرب در اوکراین در حال جنگ پنهانی و نبرد اقتصادی است. به عقیده نویسنده غرب، اوکراین را قربانی کرد تا بتواند ماشین جنگی روسیه را بیازماید و آن را تضعیف و از چشم دنیا بیندازد؛ در پی این اتفاق روسیه در باتلاقی افتاده که بیرون آمدن از آن با دشواری و سرشکستگی همراه است.
2-روسیه با حمله به یک کشور مستقل هم به خودش لطمه زد و هم اوکراین را ویران کرد. روسیه مرتکب جنایت علیه بشریت شده است. علت این است که در این جنگ بیگناهانی مثل زنان، کودکان و غیرنظامیان جانشان را از دست دادهاند.
3-حمله روسیه به اوکراین باعث شد تا قیمت انرژی در دنیا افزایش یابد. روسیه و اوکراین سبدهای نان جهان محسوب میشوند و نزدیک به یکسوم عرضه جهانی غلات را به خود اختصاص میدهند. در پی جنگ بین این دو کشور، قیمت غلات که نیاز فرودستان جامعه است، افزایش یافته و فقرا فقیرتر از قبل از جنگ شدهاند. پیشبینی میشود که تأثیر جنگ اوکراین بر امنیت غذایی جهانی بدتر از اکنون خواهد شد؛ زیرا محصولات مزارع اوکراین معمولاً در ماههای ژوئن و ژوئیه برداشت و در نیمه دوم سال صادر میشوند. سازمان ملل پیشبینی میکند تا ۳۰ درصد از مزارع این کشور یا زیر کشت نرفتهاند یا محصولات آنها برداشت نخواهد شد، زیرا بسیاری از کشاورزان یا به مناطق جنگی اعزام شدهاند یا زمینهای کشاورزی خود را ترک کردهاند.
4-درحالیکه جهان در تب تغییر آب و هوایی میسوزد و سالهاست که کشورهای غربی سیاست «کربنزدایی» و «کربن صفر» را در پیشگرفته اند، اکنون کمبود انرژی باعث شده تا دوباره کشورهای اروپایی به زغالسنگ که آلودهترین سوخت فسیلی است روی آورند که این موضوع بدترین نتیجه جنگ روسیه علیه اوکراین برای بشریت است.
5- بزرگترها خاطره تلخ و خونبار انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل در سال 1986 میلادی که جان حدود 16 هزار نفر را گرفت به خاطر دارند. اکنون در جنگ روسیه و اوکراین، نیروگاه اتمی «زاپروژیا» آسیب دیده است؛ هرچند روسیه و اوکراین در ارتباط با این موضوع یکدیگر را متهم میکنند، اما در نتیجه تفاوتی نمیکند، زیرا اگر این نیروگاه مثل نیروگاه چرنوبیل منفجر شود، هزاران انسان را به کام مرگ خواهد برد و مسئولیت آن به عهده آغازکننده جنگ یعنی روسیه است.
6-چین به علت رشد خیرهکننده اقتصادی در دهههای گذشته، «اژدهای زرد» نامیده شده است. این کشور سالانه نزدیک به 500 میلیارد دلار تجارت با اروپا و 600 تا 700 میلیارد دلار دادوستد با آمریکا دارد. مهم اینکه آمریکا هر سال حدود 150 میلیارد دلار کالا به چین صادر میکند. این حجم از صادرات کالا باعث ایجاد هزاران شغل در آمریکا میشود؛ بنابراین برخلاف روسیه که تجارت قابلتوجهی با غرب ندارد، روابط اقتصادی چین با غرب آنچنان «درهمتنیده و پیچیده» شده که امکان گسست آن بهسادگی ممکن نیست. این آمار و ارقام تجارت برای چین یک فرصت طلایی است؛ اما دولتهای غربی و ملتهای آن اکنون خطر اژدهای زرد را درک کردهاند و درصدد مهار و زمینگیر کردن این غول اقتصادی برآمدهاند.
7-پس از سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، صحبتهایی مثلاینکه این سفر به مانند بازی با آتش و تلاش آمریکا برای تحریک چین و ریختن بنزین روی آتش است، مطرح شد. همچنین چین میگوید که میخواهد تایوان را تصرف کند و در آنسو هم «جو بایدن» بیپروا اعلام میکند که به چین حمله خواهد کرد.
به عقیده نویسنده سرشاخ شدن یک غول اقتصادی (چین) و یک غول نظامی (روسیه) که هردو بهظاهر متحد استراتژیک ایران هستند با یک غول نظامی، اقتصادی و سیاسی (آمریکا) که هماکنون در جنگ اوکراین، پرونده هستهای ایران و برخی موضوعات دیگر حضور پیدا و پنهان دارد، نتیجهاش چیزی جز جنگ اقتصادی و جنگ نظامی نخواهد بود.
پرسش این است که اگر چنین رویداد تلخی رخ دهد، آیا ایران که در قبال غرب سیاست تهاجمی دارد و متحد روسیه و چین است، در آتش این درگیری نخواهد سوخت؟ مردم ایران با مشکلات فراوان اقتصادی و معیشتی دستوپنجه نرم میکنند و به دنبال «نان»، «آب» و «هوا» هستند.
اگر مسئولان این واقعیت را قبول دارند، عقل سیاسی حکم میکند که از یکسو با غرب بر سر پرونده هستهای کنار بیایند تا پنجره بازار جهانی نفت به روی ایران گشوده شود و از سوی دیگر در تنش فزاینده بین آمریکا، روسیه و چین، حداقل سیاست بیطرفی اتخاذ کنند تا ایران در منازعه احتمالی بین غرب و شرق صدمه و آسیب نبیند. دستگاه دیپلماسی کشور باید بداند که دوستی خرس قطبی (روسیه) و اژدهای زرد (چین) با ایران از نوع دوستی خاله خرسه است که هر موقع به کارت ایران در مناسبات جهانی نیاز است مثل این روزها با ما دوست هستند و هر زمان که به ما نیاز نداشته باشند از پشت خنجر میزنند، مثل تأیید شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران (در دوران احمدینژاد).