معلوم شد که بیش از یک سال قبل از حمله حماس، اطلاعات اسرائیل اسناد متعددی را به دست آورده است که شرح مفصلی از اقدامات حماس در 15 مهر ( 7 اکتبر) را ارائه می داد. اما اسرائیلی ها این طرح را غیرواقعی تلقی کردند و وانمود نمودند که فاقد ارزش برنامه ریزی جهت مقابله می باشد . دلیل این واکنش چیست؟
شکست های اطلاعاتی معمولاً سه نوع هستند: سیگنال های از دست رفته، سیگنال های جابجا شده و سیگنال های با دریافت ناقص. رایج ترین نوع اول: ناتوانی در تشخیص نشانه های تغییرات عمده، مانند سقوط قریب الوقوع یک رژیم : اتحاد جماهیر شوروی،1368 ( 1989)، انتقال ناگهانی قدرت :ایران، 1357 ( 1978)، یا یک طرح نظامی به هم ریخته : ( تهاجم خلیج خوک ها، 1340 ( 1961)
در مرحله بعدی، نارساییهای ناشی از سوء عملکرد بوروکراتیک، مانند گامهای اشتباه متعدد آژانس اطلاعاتی ایالات متحده در پیش بینی به موقع حملات 11 سپتامبر می باشد. آخرین و بدتر از همه، عدم توجه به علائم هشدار دهنده متعدد است، حتی اگر در مورد خاص بدرستی تشخیص داده شود. حملات غافلگیرانه ژاپن به پرل هاربر و مصر و سوریه به اسرائیل در مهرماه 1352 ( اکتبر 1973 ) نمونه ای از این موارد است.
هنگامی که حماس در 7 اکتبر به اسرائیل حمله کرد، بسیاری از تحلیلگران شکست اطلاعاتی را به عنوان شکست "نوع یک" ارزیابی کرده بودند: یعنی این که جامعه اطلاعاتی اسرائیل این اتفاق را نمی دید و بنابراین برای آن آماده نبود. اما اکنون ما اسنادی داریم که در واقع شکست "نوع 3" بود: یعنی این که جامعه اطلاعاتی اسرائیل دادهها را در اختیار داشت اما تصمیم گرفته بود نقشه راه کامل برنامههای حمله حماس در یک سال بیش از 7 اکتبر را نادیده بگیرد.
جامعه اطلاعاتی اسرائیل دقیقاً میدانست حماس چه خواهد کرد، در حالی که نمیدانست چه زمانی، اما میدانست کجا و چگونه - به عبارت دیگر، حساسیت عملیات پرل هاربر و حمله ناگهانی مصر-سوریه به اسرائیل را در 10 ضرب کنید تا به حساسیت اتفاق 7 اکتبر پی ببرید. نکته جالب توجه دیگر اینکه یک خانم سرهنگ در بخش غزه ارتش اسرائیل گفت حماس تمرینهایی را بر اساس نقشه راه انجام داده است ولی سخنان وی شنیده نشد.
از گزارش نیویورک تایمز پیرامون این اسناد (نقشه راه حماس)، به نظر می رسد که دلیل اصلی این شکست اطلاعاتی، غرور تحلیلگران بوده است: این باور که حماس در قد وقواره چنین حمله دقیق و غیر قابل تصور نبوده است. این نتیجهگیری باید بهویژه برای اسرائیلیها آزاردهنده باشد، زیرا در حمله برق آسای مصرو سوریه در سال 1352 ( 1973) موسوم به جنگ یوم کیپور یا جنگ رمضان نیز همانطور که از بررسی سیا مشخص شد، آژانس های اطلاعاتی اسرائیل (و ایالات متحده) اطلاعات «زیاد و اغلب دقیق» در اختیار داشتند که حاکی از حمله اعراب بود.
با این حال این اطلاعات جدی گرفته نشد، هشدارها مورد توجه قرار نگرفت و تفکرات دشمنان اسرائیل به اشتباه تفسیر شد. عبارت «آنها جرأت نمیکردند» بنظر می رسد همچنان در پس زمینه ارزیابی اسرائیل و ایالات متحده قرار داشت – از این رو حمله غافلگیرکنندهای مانند 7 اکتبر نمی بایستی موفق میشد. (برتری جوئی غرب که بیشتر ریشه در تبیعض نژادی و برتر دانستن نژاد سفید اروپائی در طول قرون استعماری گذشته دارد نمی تواند بپذیرد که نژاد های آسیائی و افریقائی و سرخ پوستان نیز توانائی درک مسائل پیچیده را دارند و در برخی موارد میتوانند دنیا را شگفت زده کنند (مانند پدیده مرحوم پرفسور مریم میرزاخانی) این برتری جوئی گاهی اوقات کار به جائی میرساند که اقدام به حذف فیزیکی نژاد به زعم خودشان پست تر می کند مانند آنچه با بومیان استرالیا و کانا و آمریکا شد و یا اینکه آنچه نژاد پرست های صیهونیست با فلسطینی ها بویژه کودکان با ابزار هوش مصنوعی هوسبرا می کنند-مترجم)
ممکن است از طرف این نارساییهای اطلاعاتی بسیار پرهزینه استدلال شود که انبوه علائم هشداردهنده توسط انبوه اطلاعات دیگر که حاکی از حمله نبودند، پنهان شده باشد. این پدیده نویز (پارازیت) است که در مطالعه کلاسیک روبرتا وولستتر در خصوص پرل هاربر: تحت عنوان هشدار و تصمیم بیان شده است.
اما همانطور که مطالعه او نشان داد، تفکر ناقص در مورد تمایل ژاپن به جنگ با ایالات متحده یک خطای کلیدی بود که توانایی افسران اطلاعاتی را برای جدا کردن صدا از علائم هشدار دهنده کاهش داد. آنها فکر می کردند ژاپن می داند که نمی تواند در چنین جنگی پیروز شود و بنابراین به نیروهای آمریکایی حمله نخواهد کرد.
به نظر می رسد تفکر اسرائیلی ها در مورد حماس نیز همین مسیر را دنبال کرده است موضوعی که پیامدهای فاجعه باری را به همراه داشته است.
5 دسامبر 2023- تارنمای کانترپانچ
برگردان علی اصغر شهدی
[email protected]