مجلس اول پس از انقلاب در مجلس سنای قدیم که ۶۰ صندلی راحتی مبله و میز مناسب در وسط برای ۶۰ سناتور داشت، تشکیل شد. ولی مجلس ۲۷۰ نماینده داشت. ۲۱۰ نماینده را روی صندلی های کوچک، بدون میز در اطراف آن ۶۰ میز کنار هم جا داده، در واقع چپانده بودند. برای این که آن ۶۰ صندلی در انحصار عده ای نباشد، هر سال همه صندلی های صحن مجلس را قرعه می انداختند. در یکی از این قرعه ها همنشین آقای علی اکبر معین فر، وزیر پیشین نفت و رییس سازمان برنامه اول انقلاب شدم. او مردی بسیار باهوش، نکته سنج، شجاع، شیفته ایران و اسلام و خوش مشرب و اهل طنز بود. از وی نکته ها آموختم و همواره برای وی رحمت الهی خواستارم.
حیفم می آید به چند خاطره از وی اشاره نکنم: - به وی گفتم که از ترجمه انگلیسی قرآن آرتور آربری که در ایران رایج بود، خشنود نیستم، مثلاً والعصر را «قسم به afternoon» ترجمه کرد. گفت عروسش چینی استرالیایی است. برایش ترجمه انگلیسی قرآن «عبدالله يوسف علی» را گرفتم. با محشور شدن با آن ترجمه و پاورقی هایش، با دنیای دیگری از شکل و محتوای قرآن زیستم و لذت شرب مدام نصیبم شد.
- یک روز در نطق پیش از دستور گفتم که باید در کشور قانون اجرا شود، اگر چه رهبر فقید فراتر از قانون است. وقتی سر جای خود نشستم، به آرامی از من پرسید: «آیا حضرت محمد فراتر از قانون بود؟». برقم گرفت. واقعا در هشدارها و رهنمودهایش کم نظیر بود.
یک روز بحث بودجه بود، دیدم ماشین حساب در دست در حال محاسبه است. اصلا مجلس فضای درخور ماشین محاسبه نبود. گفتم که اینجا و ماشین محاسبه؟ گفت می خواهم ببینم که از آغاز هجرت تاکنون (۴۰ سال پیش) یک میلیارد دقیقه شده است. حساس شدم و گفتم که نتیجه محاسبه را بدانم. گفت حدود ۷۰۰ میلیون دقیقه شد. بعد به عنوان مخالف بودجه حرف زد و به سبک آیات قرآنی برای هشدار گفت: «و ما أدراك ماالمیلیارد». جهل از درک میلیارد در چهل و چندسال گذشته خود شنیدنی است و از آن خاطرات دارم.
این اواخر از اظهارات آقای رییسی بهت زده شدم که در روز درختکاری، خواستار کاشتن یک میلیارد درخت شد. اگر هر درخت فقط سه دلار هزینه می داشت، این گفته ایشان سه میلیارد دلار می شد. در کجای بودجه کشور چنین مبلغی برای درختکاری دیده شده بود. اصلا در این کشور کم آب، یک میلیارد درخت، یک دریاچه آب می خواهد، از کجا؟
توصیه می شود مدعیان برنامه ریزی برگ هایی از کتاب پیتر هال «فاجعه های عظیم» (Great Disasters) در برنامه ریزی «کلان مقیاس» را می دیدند و واژه «میلیارد» را با احتیاط بیان کنند... فردی در تلویزیون ظاهر شد و از مردم خواست که برای رفع زاد و ولد ۱۲ فرزند داشته باشند.
وقتی می گویند که میلیارد دلار اختلاس شد یاد آن محاسبه آقای معین فر می افتم. سه میلیارد دلار اختلاس، یعنی از اول ورود پیامبر اکرم به مدینه تا امروز، دقیقه ای ۴ دلار یا ۲۰۰,۰۰۰ تومان و ساعتی ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ تومان از سرمایه مردم یا بیت المال از بین رفته است. تصور کنید متوسط قیمت یک مترمربع مسکن در تهران ۶۰ میلیون تومان است. یعنی با سه میلیارد دلار می توان ۲۵۰۰۰ مسکن ۱۰۰ مترمربع در تهران برای طبقه متوسط ساخت. برای طبقات پایینتر، ۵۰,۰۰۰ خانه در تهران و تا ۱۰۰,۰۰۰ خانه در شهرستان، یعنی برای ۴۰۰ هزار نفر در کشور مسکن ساخت.
هر وقت اختلاس میلیارد دلاری می شود به یاد دو نفر می افتم: بیل گیتس و ماکس وبر. وقتی ثروت بیل گیتس به ۱۰۰ میلیارد دلار رسید، به خبرنگاری گفت که به هر یک از دو فرزندم، ۲۰ میلیون دلار از ثروتم را می دهم. بیش از این نیاز ندارند. اگر بیشتر می خواهند بگویند برای چه. پس از چندی اعلان کرد، ۲۰ میلیون هم زیاد است، ۱۰ میلیون دلار برای زندگی راحت در آمریکا کافی است. فقط ۸/۸ درصد آمریکایی ها میلیونر هستند. از هر یک میلیارد جمعیت جهان فقط ۴۰۰ نفر میلیارد دلار ثروت دارد, یعنی فقط ۳۲۰۰ میلیارد در جهان هست. اگر کشور توسعه یافته در جهان سرمایه داری می بودیم، سهم ما از جهان ۳۲ میلیاردر وی شد. نه با این سرانه تولید که یک بیستم آن ها هستیم. علاوه بر این، این درصدها بر سب یک دارایی یک میلیارد ذلار است! وقتی به ۳ میلیارد برسد، شمار ویایاردرها بسیار اندک می شود. کمتر میلیارد جهان از طریق اختلاس میلیاردر شده است. یعنی اختلاسگران به اصطلاح وطنی در رتبه های نخست جهانی در پلیدی اند.
چرا به یاد ماکس وبر می افتم؟ وی در کتاب «اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایه داری» مطلب جالبی دارد، می گوید که انسان های دوره سرمایه داری غیرعقلانی (irrational) اند. «غیرعقلانی»، عنوان محترمانه برای «مجنون» است. برای این که به کسی نگویند دیوانه، مؤدبانه می گویند، غیرعقلانی . وبر می گوید، در دوران سرمایه داری «جنون داشتن ثروت بیشتر» بشریت را گرفتار کرده است. بشر در گذشته «ثروت را برای آسایش خود» می خواست و اکنون «عدم آسایش خودرا برای ثروت خود» می خواهد. این خواست و رفتار «غیرعقلانی» است.
حدود ۵۰ سال پیش مقاله نویسی نوشت که آقای هیلتون در سن پیری، زحمت افتتاح سیصد و یکمین هتل خودرا تحمل کرد. خبرنگار هم از فداکردن آسایش هیلتون برای داشتن یک هتل بیشتر تعجب می کرد، شاید نظر وبر را خوانده بود. توجه شود که این اظهارات با توجه به رعایت قواعد کسب و انباشت سرمایه در نظام سرمایه داری جهانی است. حداقل دادن مالیات نزدیک به همان مبلغ به حکومتشان است، نه دزدکی از اموال مردم بدزدند. در کشورهای پیشرفته خارجی «شفافیت» ایجاد کردند به گونه ای که اولا اختلاس کلان در کشورشان ناممکن است و اختلاسگران کشورهای دیگر هم تحت پیگرد قرار می گیرند. البته دزدان سرمایه های ملی در برخی کشورهای پیشرفته مصون هستند و نمونه آن در کانادا است که این قبیل افراد را در خود پناه می دهد.
نتیجه: انگار به ریشه کنی اختلاس ها امیدی نیست. پرسش از اختلاس کنندگان این است که میلیارد دلار را برای چه می خواهند و با آن چه می خواهند بکنند. در پاسخ به این پرسش، ممکن است به منطق بیل گیتس برسند که ده میلیون دلار برای هر فرزندش کافی است. - مختلسان باید بدانند که میلیاردرهای جهان که ثروتشان را از راه- نه از بیراهه- به دست آورده اند، دچار مخاطره هستند.