رضا دستجردی: چهل و پنج سال از درگذشت ژان پل سارتر می گذرد، فیلسوفی که در روزگار خود مشهورترین روشنفکر نه فقط در فرانسه که در سراسر دنیا بود. سارتر نویسندهای خوشاقبال و پر مخاطب بود و این استعداد را داشت که ایدهها و اندیشههای انتزاعی فلسفی را در قالب آثار جذاب ادبی و به صورت رمان و داستان و نمایشنامه عرضه کند. در کنار اینها سارتر روشنفکری متعهد و همواره حاضر در صحنه بود و در جهت بسط ایدههای آزادی و انسانباوری گامهای اساسی برداشت.
چهل و پنج سال از درگذشت ژان پل سارتر می گذرد، فیلسوفی که در روزگار خود مشهورترین روشنفکر نه فقط در فرانسه که در سراسر دنیا بود. سارتر نویسندهای خوشاقبال و پر مخاطب بود و این استعداد را داشت که ایدهها و اندیشههای انتزاعی فلسفی را در قالب آثار جذاب ادبی و به صورت رمان و داستان و نمایشنامه عرضه کند. در کنار اینها سارتر روشنفکری متعهد و همواره حاضر در صحنه بود و در جهت بسط ایدههای آزادی و انسانباوری گامهای اساسی برداشت.
ژان پل سارتر در سال ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی که وجه مشخصه آن، مرگ زودهنگام پدر و برخی تجربیات ناخوشایند در مدرسه بود، تحصیل را در دبیرستان هانری چهارم در پاریس به پایان رساند. وی پس از دو سال تلاش، وارد دانشسرای عالی شد و در آنجا با ریموند آرون جامعهشناس، فیلسوف و مورخ، سیمون دوبووار و موریس مرلوپونتی فیلسوف آشنا شد. پس از اتمام تحصیلات، پیشه تدریس فلسفه در دبیرستانی در لو هاور را پی گرفت، و چندی بعد، در انستیتوی فرانسوی در برلین، در سال ۱۹۳۳، با مفهوم پدیدارشناسی آشنا شد و «تعالی اگو» را نگاشت. تحقیقات پدیدارشناختی سارتر در باب تخیل در سال ۱۹۳۶ و نظریه احساساتش دو سال بعد منتشر شد.
سارتر در طول جنگ جهانی دوم، اثر اگزیستانسیالیستی گرانسنگش «هستی و نیستی» را به رشته تحریر درآورد و آثار هایدگر را در یک اردوگاه جنگی تدریس کرد. کوتاه زمانی در یک گروه مقاومت حاضر بود و تا پایان جنگ در یک دبیرستان تدریس نمود. آثارش «هستی و نیستی» در سال ۱۹۴۳ و «اگزیستانسیالیسم و اومانیسم» در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. مطالعات سارتر در باب «بودلر» در سال ۱۹۴۷ و «ژان ژنه» بازیگر در سال ۱۹۵۲ به چاپ رسید. سارتر در دهههای سی و چهل میلادی نیز آثار ادبی فراوانی همچون «تهوع»، «دیوار»، «مگسها»، «خروج ممنوعه» و «دستهای آلوده» را به رشته تحریر درآورد. وی در سال ۱۹۶۰، پس از سه سال تلاش، کتاب «نقد عقل دیالکتیک» را منتشر ساخت.
مرحله نخست اندیشه و آثار سارتر، بر ساخت فلسفهای از هستی با عنوان اگزیستانسیالیسم متمرکز است. مشخصه آثار اولیه سارتر، توسعه پدیدارشناسی کلاسیک است، اما تأملات او با روششناسی، تصور از خود و علاقه به اخلاق هوسرل متفاوت است. این نقاط واگرایی، سنگ بنای پدیدارشناسی اگزیستانسیال سارتر هستند که هدف آن بیشتر درک وجود انسان است تا جهان. سارتر با اتخاذ و تطبیق روشهای پدیدارشناسی میکوشد تلاش کند تا یک توصیفی هستیشناختی از انسان بودن را بسط دهد. ویژگیهای اصلی این هستیشناسی، بیاساس بودن و آزادی رادیکالی است که مشخصه وضعیت انسان میباشد.
هستیشناسی سارتر در شاهکار فلسفی او «هستی و نیستی» توصیف شده است، آنجا که دو نوع واقعیت یا هستی را تعریف میکند که فراتر از تجربه آگاهانه ما هستند: نخست وجود ابژهآگاهی و دوم وجود خودآگاهی. ابژه آگاهی وجودی «در خود» است، به معنای مستقل و غیرمرتبط. در حالی که آگاهی همواره اطلاع از «چیزی» است که در ارتباط با چیزی دیگر تعریف میشود و درک آن در قالب «برای خود» در یک تجربه آگاهانه ممکن نیست. یکی از ویژگیهای اساسی آگاهی، قدرت منفی آن است که به وسیله آن میتوان «هیچ» را تجربه کرد.
در کل، درک اگزیستانسیالیستی سارتر از چیستی انسان بودن را میتوان در این دیدگاه خلاصه کرد که انگیزه زیربنایی کنش را میبایست در ماهیت آگاهی یافت که میل به بودن است. بر هر عاملی است که آزادی خود را به گونهای اعمال کند که وجود خود را به عنوان یک واقعیت و همچنین یک انسان آزاد از دست ندهد. عوامل با اتخاذ این رویکرد، بیشتر در مورد انتخاب اصلی که تمام زندگیاش نمایانگر آن است، و در نتیجه در مورد ارزشهایی که از این طریق طرحریزی می شود، خواهند فهمید.