شنیدن خبر مسافرت قریب به 15 هزار نفر از مبتلایان به کرونا که باید در ایام تعطیلات نوروز در قرنطینه به سر میبردند موجب حیرت و تأسف شد. صرفنظر از چرایی سهل نگاری ستاد مبارزه با کرونا در وضع قوانین سختگیرانه برای جابجایی بینشهری که بیتردید یکی از مهمترین عوامل سیر شتابان ابتلاها و آمار مرگومیرهای هموطنان عزیزمان در این روزهای نخست سال شده است، این روزها از خود میپرسم که چگونه یک فرد متعهد و آگاه که بهتازگی از بستر بیماری مهلک رهایی یافته میتواند بیتوجه به هشدارهای مقامات مسئول به خود جرئت دهد که از 20 تا 1000 کیلومتر به مقصد شهر، روستا و ویلای خود مسافرت کند؟! پرسش این است که آیا این افراد بیمبالات و مبتلا که به بهانههای موجه و غیرموجهی قرنطینه را شکستند، آگاه بودند که در صورت حضور در دورهمیها و اجتماعات فامیلی قادر به انتقال ویروس هستند و حتی چنانچه از ماسک هم استفاده کرده باشند، میتوانستند بهراحتی ویروس را به افراد پیر، جوان و عزیزانی که با آنها در ارتباط بودند منتقل کنند؟ آیا این افراد میدانستند که حتی اگر هیچ علامتی از بیماری کرونا نداشته باشند بازهم میتوانند افراد زیادی را مبتلا کنند؟! آیا این بیماران تحت مراقبت، به عواقب و پیامدهای کشنده بیاحتیاطی خودخواهانهشان واقف بودند؟! و مهمتر از همه باید از این افراد سؤال کرد که آیا میدانید در برابر هر یک از افرادی که بهواسطه شما دچار ابتلا میشوند و یا جان شیرین خود را از دست میدهند باید نهتنها در دنیا، بلکه در آخرت پاسخگو باشید؟! و ...
در باب اهمیت حقوق شهروندی و حقالناس توصیه و دستوراتی ذکرشده که در کمتر دین و آئینی بهاندازه اسلام بدان تأکید شده است. برای نمونه در اهمیت حقالناس و تقدمش بر حقالله امیرالمؤمنین (ع) در روایتی میفرمایند: «جَعَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِ اللّهِ كانَ ذلِكَ مُؤَدِّيًا اِلَى اْلقِيامِ بِحُقُوقِ اللّهِ؛ خداوند متعال، حقوق بندگانش را مقدمه و زمينهساز حقوق خود قرار داده است. پس آنكه حقوق بندگان خدا را ادا نمايد، حقوق الهى را نيز ادا خواهد كرد». اگر کسی بخواهد حقالله را رعایت بکند، باید ابتدا حقالناس را رعایت کند؛ لذا پیشنیاز حقالله، حقالناس است. بیتردید کسانی که نسبت به حقوق مردم بیمبالات بوده و سلامت و امنیت آنان را به خطر میاندازند، در رعایت حقوق الهی هم قصور میکنند.
در روایت قابلتأمل دیگری حضرت علی (ع) فرمودند: «كل شئ یضر بطریق المسلمین فصاحبه ضامن لما یصیبه». (هر چیزی که برای مسلمین ضرر داشته باشد، ضمانآور (تعهدآور) است.) دراینارتباط میتوان به مواردی در زندگی روزمره مانند ایجاد راهبندان در شهر و همچنین عدم توجه به خارج کردن بهموقع زباله از خانه اشاره کرد که هر یک با پیامدهای ناگواری مانند ترافیک و سلب آسایش مردم و انتشار آلودگی در محیط زندگی و افزایش احتمال بیماریهای عفونی همراه است. شاید هر یک از ما در مقطع و مکانی کموبیش در بروز اینچنین بینظمیها و قصورات تهدیدکننده محیطزیست یا سلامت شهروندان و همسایگانمان سهم و نقشی داشتهایم و چهبسا تحت تأثیر فرهنگ جامعه بهنوعی بارها نسبت به محیط پیرامونی و آرامش روحی و روانی همسایگان و هموطنانمان مرتکب قصورات و بیمبالاتیهایی شدهایم، ولیکن هیچ فرد متعهد، آگاه و از همه مهمتر خداترسی صرفنظر از اعتقاد به هر کیش، مذهب و آئینی، با علم و اطلاع کافی از امکان صدمه و لطمه جسمی و روحی به هم نوعانشان در صورت نادیده گرفتن پروتکلهای بهداشتی و توصیههای پزشکان، آنان را در معرض ابتلا به ویروسی مهلکی چون کرونا قرار نخواهد داد. شاید در کنار وضع قوانین سختگیرانه از سوی مسئولان امر، بازنشر برخی آیات و روایتهای وارده در اهمیت رعایت حقوق مردمان یا حقالناس و بازخوانی مکرر برخی داستانهای پندآموز در گوش افراد بیمبالات و ناآگاه بیتأثیر نباشد. لذا در ادامه و در خاتمه این مقال و برای فهم و درک عمیق این مهم به نقل دو داستان تأملبرانگیز در ارتباط بااهمیت حقوق مردم بسنده کرده و کلامم را به پایان میبرم که اگر در خانه کس است یک حرف بس است!
روزی حضرت عیسی (ع) را گذر بر سر قبری افتاد؛ ایشان از خداوند درخواست کرد که صاحب قبر را زنده فرماید. همینکه فرد زنده شد از او سؤال کرد حال و وضع تو چگونه است؟ عرض کرد: «من حمال و باربر بودم. روزی هیمهای برای کسی میبردم؛ خَلالی از آن جدا کردم تا دندان خود را با آن خلال کنم، از آن زمان که مردهام عذاب همان خلال را میکشم».
در خاطرات برادر مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره)، صاحب مفاتیحالجنان، آمده است که زمانی کتابی از کسی بهعنوان عاریه گرفته بود. بعد از فوتشان یکی از فرزندانش کتاب را به برادرش میدهد تا به صاحبش بدهد. شب در عالم خواب میبیند که حاج شیخ با عصبانیت به او میگوید: «کتاب عاریه مردم را چرا سالم به دستش ندادی و به جلد آن آسیب رساندی؟». روز بعد برادرش میپرسد: «با آن امانت چه کردهای که من دیشب چنین خوابی دیدهام؟» برادرش میگوید: «هنگامیکه آن را میبردم تا به صاحبش بدهم از دستم افتاد و گوشه جلد آن کمی خم شد». بعد میروند و کتاب را از صاحبش گرفته و صحافی میکنند و به او برمیگردانند. روز بعد درب منزل زده میشود و طلبهای سؤال میکند: آیا منزل حاج شیخ عباس اینجا است؟ گفتند: آری. طلبه میگوید: شب گذشته من حاج شیخ را در خواب دیدم و ایشان فرمود که به شما بگویم که «چون شما کتاب را صحافی کرده و به صاحبش دادید، عذاب قبر از من برداشته شد». یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد! فَاعْتَبِرُوا يَا أُوْلِي الأَبْصَارِ!