خشم ایران
فریدون مجلسی، دیپلمات بازنشسته و تحلیلگر بینالملل درباره اقدام ایران و انگیزه اسرائیل گفت: اقدام ایران در ارتقای غنیسازی به 60 درصد، اقدامی از روی خشم است و در جواب انفجارهای مکرر اخیر در نطنز انجام میشود. جایی که ازنظر حفاظتی و امنیتی باید از امنترین نقاط ایران باشد، موردحمله قرارگرفته است و خشم قابلدرکی وجود دارد و این نیاز حس میشود که باید پاسخی داده شود. و البته این خواسته اسرائیل است که با برانگیختن احساسات مذاکرات مثبت وین را به حاشیه بکشاند و از طرف دیگری تمایل دارد که جریان درگیری و تنش 40 ساله را به سمت حاد شدن سوق بدهد. این جنگ البته موضوع نو و تازهای نیست و از زمانی آغازشده که ایران نابودی رژیم اسرائیل را استراتژی خود قرار داده است. این جنگ در طول سالیان بهصورت جنگ نیابتی درآمده و در جبهههای مختلف به شکل تجهیز نیروهای مخالف اسرائیل ادامه دارد. والان به شکل جنگ خفیف دریایی و حمله به کشتیها درآمده است. البته نباید فراموش کنیم که حمله به تأسیسات نطنز، سومین ضربه متوالی اسرائیل به منافع ایران بعد از ترور دانشمند هستهای و حمله به کشتی ایرانی در دریای سرخ است. اسرائیل با انفجار اخیر سعی دارد مقامات ایرانی را به خشم بیاورد و به آرزوی کشاندن جمهوری اسلامی به درگیری شدید نظامی برسد. و بتواند توجیه لازم برای ضربات مستقیم و شدیدتر را به دست بیاورد. درواقع این اقدامات دعوت به جنگ است و مشخص نیست سرنوشت آن به کجا میرسد. علل این دعوت را البته در وضع داخلی اسرائیل هم میتوان جستجو کرد. با ضعف فعلی نتانیاهو در انتخابات و پرونده جاری وی در دادگاه، تمایل او برای پراکنده کردن نگاهها از خود و حواسپرتی ناشی از جنگ کاملاً قابلدرک است. چراکه به دلایل مختلفی در زمینبازی جنگ با ایران، نتانیاهو و اسرائیل بهتر میتوانند حمایت جامعه جهانی را جلب و اوضاع را برای کشورمان بحرانی کنند. موضوع البته این است که مشکل بزرگ اعراب و اسرائیل که از اواسط قرن بیستم شدت گرفته به مسئله بین ایران و اسرائیل تبدیلشده درحالیکه شاکیان اول خود به سمت مصالحه رفتهاند! منطقی نیست که ایران اینطور به مسئله اعراب بپردازد درحالیکه اعراب در این مواقع از ایران حمایت نمیکنند و ایران در دفاع از اسرائیل تنهاست.
رفتن به سمت غنیسازی 60 درصد صراحتاً تهدید به رفتن به سمت درصدهای هشداردهنده است. درواقع شما با غنیسازی بیشتر از 25 درصد که برای فعالیتهای صلحآمیز موردنیاز است این پیام را به جهان مخابره میکنید که قصد رفتن به سمت درصدهای هشداردهنده دارید. البته کسانی که قبلاً بارها گفتهاند با سلاح موافقاند و از لزوم ساختن و نگهداری آن سخن گفتهاند حامی این حرکت هستند. در مقابل کسانی هستند که فکر میکنند داشتن سلاح و عواقب ناشی از آن خطرناکتر از نداشتنش است. کشور نیازهای مهمتری دارد و قدرت در پناه اقتصاد قوی شکل میگیرد نه سلاح. کافی است به ژاپن و آلمان نگاه کنیم. بهطور مستمر در چهل سال گذشته با دنبال کردن صنعت هستهای کشور را نیازمند کردهایم ، سرمایههایمان را به هدر دادهایم و تحت تحریمهایی قرارگرفتهایم که باوجود منشأ آمریکایی توسط تمام جهان اجرا و پیاده میشود. همه اینها به دلیل این میل هستهای و فعالیتهای منطقهای است. در مقابل اگر ایران به خودش میپرداخت و در مسیر تقویت اقتصاد قدم برمیداشت، و میل به فعالیتهای برونمرزی را به داخل میآورد امروز که ازنظر قدرت دفاعی به وضعیت مناسبی رسیدهایم میتوانستیم زندگی استانداردی داشته باشیم و البته این پرداختن به اقتصاد و زمینهچینی برای توسعه میتوانست ما را به قدرت منطقه تبدیل کند. تصور نمیکنم که مقامات به دنبال ساخت سلاح اتمی باشند. چراکه تاکنون این احتمال را رد کرده و حتی در رد آن فتوای مذهبی دادهاند. حرکت فعلی هم یک حرکت تهدیدآمیز و بهقصد ترساندن و امتیاز گیری است و کاربرد آنهم منحصر در همان جلسه و برای پیشبرد مذاکرات است چراکه در دنیای واقعی نمیتواند منافعی برای ما داشته باشد.
اجماع جهانی به شکل تبلیغات سنگین علیه ایران جریان دارد. دنیا درواقع با ایران یک نوع رابطه عشق و نفرت دارد. گاهی اوقات تبلیغات به سمتی پیش میرود که آن نفرت بروز پیدا میکند و گاهی به سمتی پیش میرود که آن عشق ابراز میشود. شعارهای تند، افراطیگریها و برخی اقدامات هیجانی که در داخل انجام میشود باعث برانگیختن ترس و خشم جهانیان میشود و زمانی که ایران به دنبال تجارت، همکاری وزندگی عادی باشد این موضوع پیش نخواهد آمد.
حرکت ایران به سمت غنیسازی 60 درصد نشان میدهد که هیئت ایرانی در پیشبرد مذاکرات و قبولاندن مواضع خود با ناکامی روبرو شده و اینیک واکنش انتقامجویانه است. میخواهند طرفهای مذاکره را وادار به رفع تحریمها کنند به نظر من این کار اشتباه است. با توجه به شرایط بینالمللی و مشکلات جامعه ما این انتظاراتی که تابهحال هیئت مذاکرهکننده از طرف ایران دارد بیشازحد است. نه امریکا حاضر است به این آسانی از تحریمهایش بگذرد و بعد راستی آزمایی کند و نه بقیه طرفها حاضرند روی این موارد مذاکره کنند. در سایه همه شرایطی که وجود دارد ایران باید دقت بکند که سطح انتظاراتش در حد معقول و واقعی باشد. اصلاً بحث برداشتن همهی تحریمها موضوعیت ندارد و امکان ندارد آمریکا چنین اقدام بکند، چراکه همه تحریمها مربوط به مسئله هستهای نیست و البته که آمریکا حتی اگر به لغو یا تعلیق تحریمها رضایت بدهد به راستی آزمایی رضایت نخواهد داد و اصلاً چنین اصطلاحی برای آمریکا در برجام وجود ندارد که مثلاً آمریکا به توتال فرانسه بگوید شما بروید با ایران مذاکره کنید و در حوزههای نفتی این کشور سرمایهگذاری کنید. این توقع نادرستی است. اگر ما از این موقعیت نتوانیم استفاده کنیم و سال 2024 ترامپ و کسی شبیه ترامپ بیاید، به وضعیت سابق برخواهیم گشت و کمپین فشار حداکثری اعمال خواهد شد. . نباید اقدامات و صحبتها در مورد حرکت گامبهگام را رد کرد. این کار اشتباه است. شرایط امروز ما هم به دلیل ضربه بزرگ اقتصادی کرونا و هم به دلیل اقتصاد تحریمی بغرنج است و این موقعیت را نباید از دست بدهیم و موقعیت اینچنینی دیگر قابل جبران نخواهد بود. اقداماتی شبیه طلب لغو همه تحریمها و اعلام غنیسازی 60 درصدی نشان میدهد که ما در دیپلماسی ضعیف هستیم و میخواهیم همان خواستهها و انتظاراتی که در داخل داریم همان را پشت میز مذاکره به دست آوریم . سطح انتظارات ما بالا بوده و این واکنش آقای عراقچی هم یک واکنش انتقامجویانه بوده اگر ایشان با شکست مواجه نمیشد نمیگفت که قرار است غنیسازی به 60 درصد برسد. ادامه این وضعیت میتواند پرونده ما را از آژانس به شورای امنیت ببرد که واقعاً بد خواهد بود. درواقع کاری که ترامپ در 4 سال نکرد این حرکت میتواند صورت بدهد. عملاً نتیجه این کار همین خواهد شد. این شیوهای که ما در پیشگرفتهایم در همان مسیر است.الان هم گزارشهای آژانس خیلی رضایتبخش نیست و اگر آژانس بازهم گزارش بدهد که ایران به تعهداتش عمل نمیکند و به غنیسازی 60 درصد رسیده گزارش به شورای حکام میرود و بعد به شورای امنیت. و آخرین نکته نیز رفتن ذیل فصل هفتم و یک بحث دیگر هم هست که من به آن اشاره بکنم .واکنش آقای عراقچی میخواسته که این اقدام اسراییل رو در انفجار نطنز رو خنثی بکند .حداقلش این است که این مسئله مهمی نبوده و ما روی همان 60 درصد غنیسازی تواناییمان باقیمانده و برای اسراییل هم مهم هست . و قطعاً آقای عراقچی نمیتواند از خودش اظهار نظر کند قطعا با مقامات ارشد ما این موضوع را درمیان گذاشته است.»
مسئله اختلافی ایران و آمریکا: مسئله تحریمهای غیرهستهای
کوروش احمدی، تحلیلگر سیاسی در مصاحبه با انختاب نکاتی درباره خواست ایران برای رفع همه تحریمها گفته است که با بحث ما ارتباط دارد. او با اشاره به اینکه مساله و اختلاف اصلی در مذاکرات اخیر حول این محور است که آمریکا کدام تحریمها را برداشته یا تعلیق کند، گفت: ایران اعتقاد دارد که همه تحریمهای آمریکا علیه ایران که بعد از خروج ترامپ از برجام اعمال شد باید برداشته شوند، ولی آمریکاییها میگویند که فقط تحریمهای ناسازگار با برجام را لغو میکنیم.احمدی ادامه داد: این نشان میدهد که مشکل اصلی کجاست. مسئله این نیست که آمریکا تاکید می کند که تحریم های ناسازگار با برجام را لغو می کند و قصد لغو یا برداشتن سایر تحریمهای حقوق بشری یا موشکی و .... را ندارد، چرا که اساسا مطابق برجام نیز تنها قرار بود تحریم های مرتبط با برنامه هسته ایران لغو شوند. در اینجا جزئیات حائز اهمیت بسیار است.
این کارشناس سیاست خارجی خاطرنشان کرد: به نظر می رسد که مشکل عمدتا به اعمال مجدد برخی تحریم های هسته ای ذیل عناوین غیر هسته ای برمی گردد. مثلا در دوره ترامپ، بانک مرکزی، وزارت نفت یا شرکت نفت ایران و .... ذیل ادعای تروریسم تحریم شدند. این موسسات قبل از تصویب برجام ذیل تحریمهای هسته ای تحریم شده بودند و بر اساس برجام تحریم آنها لغو شد.وی تصریح کرد: ایران اعتقاد دارد که باید این دسته از تحریمها نیز برداشته شوند. چراکه در زمان اوباما این تحریمها با توافق بر سر برجام برداشته شدند. مضاف بر اینکه در بند 26 برجام تصریح شده که تحریمهایی که مطابق برجام برداشته شدند، نباید به دلایل دیگر دوباره اعمال شوند و نیز اینکه تحریم های جدیدی در ارتباط با برنامه هسته ایران نباید اعمال شود. بنابراین طبق این بند اگر به عنوان مثال بانک مرکزی قبلا تحریم بوده و با برجام این تحریم برداشته شده، تحریم دوباره آن ذیل عناوین دیگر غیرقانونی و خلاف برجام بوده است. لذا بازگشت آمریکا به برجام باید در تبعیت از مفاد برجام از جمله بند 26 باشد.