این متن برای کسانی که خودشان یا والدینشان رئیس هستند فایدهای ندارد، زیرا مطالب این متن را از حفظ هستند؛ اما کسانی که در آشنایان خود تا هفتاد نسل آنطرفتر مسئولی ندارند هم نباید ناامید شوند. تیم تحقیقاتی ما با بررسی زندگی مسئولین توانست نکاتی را استخراج کند که برخی افراد با رعایت آنها، راهی برای خدمت پیداکردهاند:
از کم شروع میکنند
اگر پیشنهاد شد که مسئول پاک کردن قطره چای از دور فنجان رئیس یا کمک آبدارچی بشوند، بیدرنگ پذیرفته و سعی میکنند در کمترین زمان با کمک زور بازوی رئیس و سعی و تلاش زبان خود جای آبدارچی اصلی را بگیرند.
اطلاعات را در اختیار اهلش قرار میدهند
وقتی به اتاق رئیس میروند آنقدر درهمبرهم و ناراحت هستند تا رئیس بپرسد:
-چیزی شده؟
+چیزی نیست رئیس. آهی میکشند و اجازه خروج میخواهند.
در ۹۹ درصد موارد رئیس دوباره میپرسد: چیزی شده بگو.
دوباره آهی میکشند: رئیس به من ربطی نداره ولی دلم طاقت نمیاره بهتون نگم که اینجا چی میگذره؛ مثلاً به من چه که فلانی و بهمانی امروز هم دیر اومدن. ایکس و ایگرگ امروز سرکار صبحانه املت درست کردند. الف و ب داشتن درباره رنگ ناخن صحبت میکردند. من یک کمک آبدارچی سادهام. سرمو انداختم پایین که یکلقمه نون حلال برای زن و بچهام ببرم. فقط همین!
کتوشلوار میپوشند
در همه حال حتی در ورزش اول صبح، دوچرخهسواری یا کوهنوردی با کتوشلوار و پیراهن سفید حاضر میشوند. آراستگی با کتوشلوار اصلیترین و بدیهیترین ملاک برای مسئول بودن است. البته بهجز کاندیدا شدن در انتخابات که هرچقدر لباسهای سادهتری بپوشند، رأی بیشتری جمع میکند.
بخشنده هستند
چیزی برای خودشان نمیخواهند یعنی هر چه پول، ملک، باغ و ... دارند را یا به دیگران بخشیدهاند یا به نام کسی بهجز خودشان سند زدهاند. افرادی مثل همسر، فرزند، عروس، داماد و ... که هم جلوی چشمشان باشند و هم بتوانند ساده زیستی یک مسئول را در چشم دیگران فرو نمایند. ترجیحاً بیش از یکمیلیون در حساب بانکی و یک خودرو قدیمی به نام خودشان چیزی ندارند. منزل مسکونی را هم که از ارث پدری همسرشان خریدهاند.
سرشان شلوغ است
یکی از بدیهیترین اصول پیشرفت این است که محل کار خود را با اسباب و لوازم انقدر شلوغ میکنند که انگار فرصت سر خاراندن ندارند و مجبورند کارها را اولویتبندی کنند. درنتیجه فقط کارهای افراد مهم یعنی رئیس و نزدیکان انجام میشود. پاییندستیها و اربابرجوع باید بروند و سه ماه بعد بیایند.