اشاره:اصولگراها در بین مردم ایران در اقلیت هستند، علت این امر این است که هر وقت که بستر مناسب بوده مردم با حضور حداکثری از طریق صندوق رأی هم پیام به حاکمیت می‌دادند و هم اصولگراها را با صندوق رأی از مجلس، دولت و شوراها کنار می‌زدند. این جماعت وقتی دیدند در بین مردم مقبولیت لازم را ندارند به فکر افتادند تا با ایجاد محدودیت در دایره «انتخاب کردن» و «انتخاب شدن» و با بهره‌گیری از نظریه «استصوابی» و دیگر روش‌ها به حذف رقیب اقدام کردند تا بستر برای ورود اصولگراها به ریاست جمهوری، مجلس و شوراها فراهم شود. در این ارتباط آنها در سال 98 با حذف رقیب مجلس یازدهم را یکدست کردند و در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نیز با تأیید تنها 7 نامزد پروژه یکدست‌سازی را محقق کردند. همچنین در شوراها نیز بستری فراهم شد تا مشارکت حداقل شود و زمینه برای پیروزی آن‌ها فراهم شد. به نظر می‌رسد گام بعدی آن‌ها تبدیل «نظام ریاستی» به «نظام پارلمانی» باشد. در این فرآیند پست ریاست جمهوری حذف و پست «نخست‌وزیری» احیاء خواهد شد. آنگاه نخست‌وزیر توسط مجلس یکدست اصولگرا انتخاب و انتخاب مستقیم رئیس‌جمهور توسط مردم حذف می‌شود. رفتارهای اصول‌گرایان نشان می‌دهد که آن‌ها قصد دارند به سوی تغییرات ساختاری و تغییر قانون اساسی و یکپارچه کردن قدرت گام بردارند. البته تغییر قانون اساسی نیاز به رفراندوم دارد. پرسش این است که آیا اصولگراها در صورتی که چنین همه‌پرسی‌ انجام شود، حاضرند هزینه مشارکت پایین را بپردازند یا خیر؟ زیرا مردم ایران در سه انتخابات (مجلس یازدهم، ریاست جمهوری سیزدهم و شورای ششم) نشان دادند که دیگر اعتمادی به صندوق رأی ندارند و از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیز عبور کرده‌اند. در ادامه تحلیل خبرگزاری رویترز را درباره گام بعدی اصولگرایان می‌خوانید.