مرتضی کاظمی-طنزنویس
دهخدا در لغتنامهاش یکی از معانی کلمه مسکن را جای آرام و آرامگاه نام برده است. از نظر ما هم مسکن یعنی جایی که محل آرامش است و شما در آنجا یا در حال استراحت کردن هستید یا کارهای خوبی را با آرامش و تمرکز بالایی انجام میدهید. ما در این متن برایتان انواع مسکن را تشریح میکنیم:
مسکن بالاشهر
محل آرامش. جایی که اسامی کوچهها و خیابانها طبق شماره است. آدرسها رند و کوتاه بوده و بهراحتی پیدا میشوند. چند کامیون بزرگ در یک لحظه میتوانند از خیابان عبور کنند. کوچهها و حتی ساختمانها نگهبانی دارند که دکترای فلان رشته در دست با کتوشلوار و کراوات در محل مستقرند. وقتی میخواهید به خانه بیایید از چند ساعت قبل با سیستم هوشمند، سیستم سرمایشی یا گرمایشی خانه را فعال میکنید. به خانه میآیید. جهت تمدد اعصاب و آرامش در وان حمام یا حتی استخر شخصی فرومیروید و آب آناناس یا لیمونادی بر بدن میزنید. یک پنجره قدی که نمای زیبایی دارد را باز میکنید صدای پرندگان و تکان خوردن شاخ و برگهای درختان را گوش میکنید، چشمان خود را میبندید و برای کارهایتان برنامهریزی میکنید.
مسکن وسط شهر
محل نسبی آرامش. جایی که اسامی کوچهها و خیابانها طوری است که آدرسها با کمی تلاش پیدا میشوند. عرض خیابانها آنقدری هست که دو خودروی سواری بتوانند از کنار هم عبور کنند. وقتی به خانه میآیید، میبینید که در پارکینگتان خودرو پارک کردهاند. تمام زنگهای ساختمان را میزنید تا درنهایت آن همسایه باشعور را پیدا میکنید. در یخچال را باز میکنید و با دیدن یک سیب و یک خیار پلاسیده و پارچ آب، خوردن یک لیوان آب خنک را ترجیح میدهید. به حمام میروید. پمپ ساختمان مدتی است مشکل پیدا کرده و آب مدام قطع و وصل میشود. درحالیکه از آب سرد حمام یخ زدهاید، بیرون میآیید. پنجره خانه را باز میکنید، صدای خودروها و بوق اذیتتان میکند. پنجره را میبندید و به اقساط پایان ماه فکر میکنید.
مسکن پایینشهر
محل خواب. جایی که اسامی کوچهها و خیابانها بسیار طولانی و غیرقابل پیدا شدن هستند. عرض خیابانها و حتی کوچهها در نقاط مختلف خود بسیار متفاوت است. گاهی چند متر و گاهی بهاندازه عرض شانههای یک فرد لاغر. خودروها بایستی تمام یک خیابان را دندهعقب بروند تا خودروی روبرویی بتواند از کنارشان عبور کند. استفاده از جیپیاس و نرمافزارهای نقشه برای گم نشدن از الزامات است. خودروی گازسوز تمامرنگ مدل ۷۸ خود را به دلیل نبود جای پارک باید در چند خیابان بالاتر پارک کنید. یک قفل پدال، یک قفل فرمون بهاضافه یک زنجیر فرمون را به پدالها میبندید تا امنیت برقرار شود. با خود میگویید که «خدایا! ماشینمو نبرن! نبرن! نبرن» که در همین حال با صدای برخورد چیزی به سرتان به خود میآیید. بله! همسایه عزیز مشغول تست شوتینگ زباله در فضا بوده است. برق قطع است. از شیر، آب میخورید. میخواهید حمام بروید که یادتان میآید آبگرمکن خراب است. پنجره را باز میکنید صدای دعوای همسایهها، آژیر دزدگیر و بوق میآید. پنجره را میبندید، صدا کم نمیشود. صدای همسایه واحد کناریتان هم میآید که یواشکی در حال حرف زدن با همسر خود است. در گوش خود چند تکه دستمال فرو میکنید و روی زمین خوابتان میبرد.