ندا حائری- طنزنویس
عارضم خدمتتون که دیگه خیلی دارید پررو میشیدا. هی من هیچی نمیگم. هی من کظم غیظ میکنم. هی لب فرومیبندم و سکوت ملوکانه اختیار میکنم باعث نمیشه شما دور بردارید و فکر کنید خبریه و هی غر الکی بزنید. یه روز میاین غر میزنید که آب نیست، یه روز دیگه میاین میگید برق نیست، یه روز میگید نون چرا گرون شده، یه روز دردتون اینه که باید بریم تو صف مرغ، یه روز به نبود تخممرغ معترض میشید. دیگه خیلی که بیکاری بهتون فشار میاره و خوشی میزنه زیر دلتون بلند میشید میرید توی صف بنزین و غر میزنید که این قیمتها حق ما نبود!
آخه شما واقعاً چرا فکر میکنید در سطحی از شعور و عقل هستید که میدونید چی حقتون بوده و چی نبوده؟! واقعاً چرا آدمهای عامی مثل شما که آیکیوشون بهزور به حدود ۵۳ میرسه باید فکر کنن که صلاحیت دارن در مورد منابع طبیعی مثل آب و برق و هوا صحبت کنن؟! به خدا که من بهجای شما خجالتزدهام الان!
ولی خُب چه کنم که خیلی مهربونم و این مهربونی زیاد کار دستم داده و به همین خاطر تصمیم گرفتم توجیهتون کنم که داستان از چه قراره و انقدر الکی به جون ما خواص غر نزنید.
ببینید عزیزانم! سطح بارش در چند سال اخیر توی کشور خیلی کم شده و دلیل اصلی بروز این مشکل هم شخص غربه که با همکاری یه سری دشمن فرضی داره جهان رو گرم میکنه و حتی یخهای قطبی هم آب شدن و آبشون تبخیر شده و رفته هوا و دیگه هیچوقت قرار نیست برگرده. همین موضوع باعث شده که آب پشت سدهایی که ما خواص هوشمندانه روی هر رودخونه و دریا و حتی جوب باریکی که سر راهمون بوده احداث کردیم، جمع نشه و خُب چون آب پشت سدها نیست، برق هم نیست. وای! اینم براتون سواله؟! خُب موتور برقا با آب کار میکنن دیگه! نمیشه فوتشون کرد که! خدایا! حتی اینم من باید براشون توضیح بدم! چرا آگاه نمیشید! چرا نمیفهمید که تنها راه نجاتتون دریافت همون آگاهیهاییه که من دارم به زور و زحمت توی کلههای بدون آیکیوتون فرو میکنم؟! واقعاً چرا؟! واقعاً یه وقتایی خستهم میکنید. من بااینهمه محدودیت، حسادت و تنگنظری میجنگم و برای شما قصه میگم که آخرش شماها اینطوری جوابم رو بدین؟! توقع دارید الان چیکار کنم براتون؟! ابر شم ببارم رو سرتون که سدها پر از آب شن؟! مرغ شم براتون تخم بذارم که قیمت گوشت و مرغ بیاد پایین؟! دلار شم به جای جیب اختلاسگران محترم برم توی بانک مرکزی که ذخیرهی ارزی کشور زیاد بشه و چنان رونق اقتصادیای ایجاد بشه که دوست بشنود، دشمن گریه کند؟! چه پرتوقع شدن مردم عامی به خدا! زمان ما کجا از این خبرا بود؟! راست میگن خواص، باید بهتون سخت بگیریم که قدر عافیت رو بیشتر بدونید و بفهمید کتوشلوار ریاست تن کیه! بچه پرروهای عامی بهدردنخور!