مسعود نیلی میگوید: متوقف کردن روند نگرانکننده موجود تورم، امکانپذیر اما درگرو اتخاذ تصمیمات سخت در مقایسه با تصمیمات بد است که برای یک دولت جدید، کاملاً محبوبیت. او میگوید در دهه ۱۳۹۰ چهار سال تورم بالای ۳۰ درصد داشتهایم اما در ۵۲ سال قبل از آن، فقط دو سال تورم بالای ۳۰ درصد داشتهایم. ولی در ماههای گذشته به گزارش مرکز آمار ایران تورم از 45 درصد نیز عبور کرده است.
تورم؛ اولویت نخست سیاستگذاری
نیلی گفت: مشکل خطرناک این روزها در کشور مسئله تورم است. در حال حاضر اقتصاد کشور به دلیل تورم بهشدت ملتهب است. ما در کوتاه مدت در خطر تورم هستیم، باید توجه کنیم در ماههای پیشرو و در کمتر از یکساله آینده، ممکن است گرفتار چه وضعیتی شویم. این وضعیت تورم امروز که چند سال پشت سرهم بالای ۳۰ درصد است و هر سال هم افزایش مییابد، هیچوقت در اقتصاد ما تجربه نشده است. تورم در ماههای مختلف ۱۴۰۰ هم سیر نگرانکنندهای دارد. آمارها میگویند که از خرداد به بعد، تورم ماهانه دقیقا مطابق همان الگوی سالانه رو به افزایش مدام است. تورم ۱۲ ماهه هم در فروردین ۹/ ۳۸ بوده، بعد به ۴۱ درصد رسیده، بعد به ۴۳ درصد و بعد ۴۴ درصد و بعد به ۴۵ و درنهایت به ۴۶ درصد رسیده است. این یک علامت است که نشان میدهد تحولات سیاسی کشور روی انتظارات تورمی به هر دلیلی اثر گذاشته است.
فشار بیشتر تورم بر مناطق محروم
استاد اقتصاد دانشگاه صنعتیشریف در قسمت دیگری از صحبتهای خود درباره توزیع جغرافیایی تورم توضیح داد: «استانهایی که فاصله ۱۰ واحد درصد بالاتر از استانهایی که تورم پایینتر دارند، کدام استانها هستند؟ ایلام، کرمانشاه، کردستان و خراسان است که استانهای محروم کشور به شمار میروند. تورم برای روستاییان امسال ۵۰ درصد است. یعنی تورم روستایی از تورم شهری بیشتر است و تورم نقاط محروم کشور از تورم نقاط کمتر محروم بسیار بیشتر است. کمترین تورمها مربوط به قم و تهران هستند.»
۲ کانال اثرگذار بر تورم
این اقتصاددان درباره دو عامل مؤثر بر نقدینگی و پایه پولی بیان کرد: نقدینگی و سازوکارهای سیاسی بر تورم اثر میگذارد. در دوره وفور درآمدهای نفتی، سازوکاری که بر حجم نقدینگی میافزاید، معمولاً پایه پولی از طریق جمع شدن ذخایر ارزی بانک مرکزی افزایش پیدا میکند؛ اما نکته مهم این است که چون واردات با ارز ارزان صورت میگیرد بیماری هلندی اتفاق میافتد. درواقع واردات ارزان، مانع از این میشود که کالاهای قابلمبادله با دنیا با افزایش قیمت مواجه شود و درنتیجه فشار تورم روی قیمت مسکن و داراییهایی سنگینی میکند که امکان واردات آنها وجود ندارد. درنتیجه در دورههای وفور درآمد نفتی، نقدینگی رشد میکند؛ ولی تورم، رشد کمتری دارد. برعکس در شرایط کمبود درآمد نفت داریم، کمبود درآمد نفت باعث میشود درآمد بودجه کاهش پیدا کند و ما دچار کسری بودجه شویم. بعد دولتها در دوره کاهش درآمد نفت سعی میکنند مخارج خود را کاهش دهند؛ ولی نمیتوانند. این روند باعث میشود پایه پولی به دلیل بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش پیدا کند. یعنی نقدینگی به علت کسری بودجه دولت زیاد میشود؛ اما امکان واردات شبیه دوره وفور نفتی وجود ندارد و فشار روی بازار ارز هم به دلیل کمبود درآمدهای ارزی افزایش پیدا میکند و مکانیسم تورم و رابطه بین نقدینگی و تورم از کانال نرخ ارز اتفاق میافتد. بنابراین تورمزایی نقدینگی در دوران کاهش درآمد نفت به مراتب بیشتر از دورههای وفور درآمد نفت است. همیشه رشد بالای نقدینگی بد است اما در حالت انقباض درآمد نفت، رشد نقدینگی بسیار بدتر است؛ چون آثار تورمی بیشتری از خود به جا میگذارد. بنابراین ضرورت اینکه در این دورهها، انضباط مالی و کنترل هزینهها افزایش یابد، بسیار بیشتر میشود؛ ولی به هر صورت چون خیلی از اصلاحات بودجهای در بازه زمانی کوتاه یکساله و دو سال اصلاً امکانپذیر نیست، درنتیجه تورم اجتنابناپذیر میشود.
نقش سیاستگذاری در بروز چالشها
نیلی در ادامه در ارتباط با نقش سیاستگذاری در ارتباط با بروز ابر چالشهای اقتصادی به ویژه کسری بودجه، افزود: «در جریان بررسی بودجه ۱۴۰۰ هرکس شرایط عمومی کشور را در نظر بگیرد و اعداد و ارقام بودجه را ببیند با تعجب این پرسش را مطرح میکند که آیا این بودجه برای حساسترین سال مالی چند دهه گذشته از نظر منابع، تهیهشده است؟ در حال حاضر تحت فشار سنگینترین تحریم سالهای گذشته قرار داریم که نقطه فشار آن، قطع صادرات نفت و درآمدهای ناشی از فروش آن است. زمانی که این بودجه نوشتهشده، بودجه ما همچنان به نفت وابسته بوده و فضای عمومی کشور هم اینگونه نبوده که فکر کنیم مذاکرات به نتیجه میرسد و صادرات نفت به روال عادی بازمیگردد پس چرا چنین بودجهای نوشتهشده است؟ وقتی نگاه میکنیم میبینیم عملکرد بودجه سال ۱۳۹۹ چیزی حدود ۵۶۰ هزار میلیارد تومان بوده اما برای بودجه ۱۴۰۰ دو سقف گذاشته میشود؛ یک سقف بودجه ۹۸۰ هزار میلیارد تومان و سقف دیگر یکمیلیون و ۲۸۰ هزار میلیارد تومان است. بودجه ۱۴۰۰ تقریباً بعد از اعمال برخی تعدیلها، ۷۰ درصد نسبت به عملکرد بودجه ۱۳۹۹ رشد داشته است. الآن هم مشخص است که ما تا پایان سال، از سقف اول حتماً عبور خواهیم کرد و به سقف دوم هزینهها نزدیک خواهیم شد. جالب است بدانیم در هیچ سالی در ۴۲ سال گذشته بودجه ما این قدر رشد نداشته است. مسئله کشور هم این بوده که ما فارغ از تحریم تلاش کنیم تا مشکلات کشور را حلوفصل کنیم؛ اما بودجه ۱۴۰۰ سیگنال متناقضی میدهد. اینکه همه چیز عادی و بهوفور است. گروهی که در حال خروج بوده قصد داشته نیمه اول سال را بدون دغدغه پشت سر بگذارد و گروهی که در حال ورود بوده در نظر داشته نیمه دوم سال را بدون دغدغه آغاز کند. غایب این تصمیم مردم بودند که در هر دو نیمه متضرر شدند.
دوراهی مهم سیاستگذار
این استاد دانشگاه در پایان صحبتهای خود، به دوراهی مهم سیاستگذار در اتخاذ تصمیم بد یا تصمیم سخت اشاره کرد و گفت: «نکته نگرانکننده این است که سرنوشت ۸۵ میلیون نفر درگرو نحوه مدیریت پولی و مالی کشور توسط دولت است. باید راهی پیدا کرد که مانع از وقوع سیل شد. سیلی که میتواند همه ما را از بین ببرد. من هیچ زمانی را بهاندازه امروز خطرناک نمیبینم. بنابراین ما از نظر تورمی در یک شرایط خاص هستیم و خدای تاکرده اگر این روند در مسیری بیفتد که انتظارات تورمی و واقعیتهای اقتصاد هر دو به تشدید تورم منجر شوند، با این حجم بالای نقدینگی که در اقتصاد ایران انباشت شده ممکن است در مسیر بسیار خطرناکی قرار گیریم. هرچند هنوز بازهام فرصت برای جلوگیری از بروز تورم بالا وجود دارد و میتوان مانع از آن شد که کنترل امور از دست برود. به نظر من متوقف کردن روند نگرانکننده موجود تورم، امکانپذیر، اما درگرو اتخاذ تصمیمات سخت در مقایسه با تصمیمات بد است که برای یک دولت جدید، کاملاً محبوبیت. طبیعی است توصیه من همیشه اتخاذ تصمیمات سخت بوده و هنوز هم هست و تصمیم تصمیمگیرندگان هم همیشه سیاستهای دیگری بوده و امیدوارم هنوز آن نباشد.