نداشتن استراتژی بلندمدت
منوچهر اکبرلو، نویسنده و منتقد سینما درباره دلایل عدم صنعتی شدن سریالسازی در ایران گفت: اولین دلیل آن نداشتن استراتژی است به این معنی که نهادهای دولتی مانند سازمان سینمایی و صداوسیما حتی روی کاغذ برنامه بلندمدتی ندارند و به همین دلیل بسیاری از سریالها حتی مجموعههای مناسبتی در آخرین روزهای نزدیک به آن مناسبت تثبیت میشود و قبل از آن مشخص نیست که سریال موردنظر ساخته میشود یا خیر و به همین دلیل است که میشنویم بسیاری از سریالها همزمان با ضبط، کار فیلمنامهنویسی آنهم در حال انجام است. طبیعتاً با این شکل تولید انتظار زیادی برای موفقیت یک سریال نمیتواند وجود داشته باشد چه برسد به اینکه تلویزیون بخواهد برای تولیدات بعدی بازخورد بگیرد.
عدم نظرسنجی و بازخوردگیری جامع از مخاطب
وی افزود: دلیل دوم به همین موضوع برمیگردد که به آن اشاره شد. در کشور ما سیستم بازخوردگیری از مخاطب وجود ندارد، به این معنی که تلویزیون با اتکا به نظرسنجیهای درونسازمانی همواره اعلام میکند که فلان سریال با استقبال بالای 90 درصد مخاطب روبرو بوده است. بدیهی است که بازخوردگیری از مخاطب باید خارج از نهاد مربوطه و با شیوههای علمی صورت بگیرد. ارائه آمارهایی که مدیران برای ابراز لیاقت و شایستگی خود مطرح میکنند نمیتواند یک بازخوردگیری علمی بهحساب بیاید درحالیکه در همین صنعت سریالسازی کره جنوبی امر نظرسنجی و بازخوردگیری از مخاطب بسیار جدی جریان دارد و ادامه فعالیت افراد با فصلهای جدید سریالها متکی به نظر مخاطبان است.
تولید اثر نه بر اساس مخاطبشناسی، بلکه با هدف اخذ بودجه
او تأکید کرد: عامل دیگری که میتوان از آن بهعنوان مانعی در جهت شکلگیری صنعت سریالسازی نام برد به این موضوع برمیگردد که در ایران ساخت فیلم و سریال به منابع دولتی یا شبهدولتی یا بهصورت غیرمستقیم از منابع عمومی صورت میگیرد. این مسئله باعث میشود که تولید اثر نه بر اساس مخاطبشناسی و فروش که با هدف مصرف و اخذ بودجه باشد. به همین دلیل است که بارها دیدهایم در تلویزیون بخش پایانی سریال را بنا بر سلیقه و مصلحت مدیران تغییر میدهند و هیچ توجهی به نیاز و سلیقه و توقع مخاطب نمیشود و در شبکه نمایش خانگی هم بسیاری مواقع میزان قسمتهای مدنظر برای تولید در عمل انجام نمیشود و سریال پیش از زمان مقرر بهاصطلاح جمعوجور میشود.
تبلیغات تلویزیونی یکنواخت و ضعیف
این منتقد درباره عوامل موفقیت سریالهایی چون «بازی مرکب» که در کشورهایی چون کره جنوبی ساخته شدهاند، گفت: درجایی که صنعت بودن یک کالا مهم باشد بازاریابی و فعالیتهای پس از تولید بسیار مهم است. در ایران تبلیغات تلویزیون برای سریالهای تلویزیونی اساساً وجود ندارد. دلیلش را پیشتر گفتم که شبکه برای پر کردن آنتن سریال تولید میکند و درنهایت همان شبکه هم اطلاعرسانی را انجام میدهد. در سریالهای شبکه نمایش خانگی هم بهجای ابزارهای مختلف تبلیغات تنها به حضور یک یا دو بازیگر چهره تمرکز میکنند. بدیهی است که یکنواختی تبلیغات و چهرهها تأثیر این کار را بهسرعت کاهش میدهد.
حذف طبقه متوسط از آثار سینمایی
همچنین علی روئینتن، کارگردان سینما دراینارتباط گفت: سریال «بازی مرکب» سوژه بسیار خوبی دارد، اما از ساختار چندانی خوبی برخوردار نیست و درواقع این سریال یک اثر استودیویی است که قصهای جذاب و دراماتیک را تعریف میکند، اما همین سریال اگر فیلمنامهاش را یک نویسنده ایرانی به یکی از پلتفرمها میبرد بههیچوجه امکان ساخت نداشت و این نشان میدهد سریالها و فیلمهای خوبی هستند که در کشور ما هیچگاه ساخته نشدهاند. کشورهای جهانسومی کشورهای دنبالهرو هستند و باید نمونهای از موفقیت وجود داشته باشد تا به آن رجوع کنند. به همین دلیل میبینیم که امروز در سینما و شبکه نمایش خانگی آثار ما یا آثاری کمدی شدهاند یا فیلمهایی هستند که به طبقه پایین جامعه میپردازند. ما امروز به ساخت و پخش آثار متفاوت و متنوع نیاز داریم و برای داشتن اینگونه آثار وجود هنرمند و مؤلف جسور الزامی است و قطعاً مؤلف جسور بهواسطه وجود مدیر جسور امکان رشد و خلق اثر را پیدا میکند. البته ما مؤلفهای جسور داریم. فیلمسازانی چون سعید روستایی و محمد کارت که آثار متنوعی ساختند و به سراغ قشر ضعیف جامعه رفتند فیلمسازان جسوری هستند که جریانی از آثار آنها شکل گرفت و فیلمسازان بسیاری به سراغ آن رفتند قشر عظیمی از جامعه ما و شاید حدود 70 درصد جامعه متعلق به طبقه متوسط هستند، اما در فیلمها و سریالهای ما آنچه میبینیم یا مربوط به قشر متمول و ثروتمند است یا قشر ضعیف و فقیر و درواقع بخش اعظمی از جامعه از سینمای ما حذف شده است.