واقعیت آن است که آب کم است و خشکسالی درد خانمانسوز روزگار ماست. آسمان بر زمین بخیل شده و زمینیآنهم یا از تدبیر تهی شدهاند و یا تدبیرشان به کار نمیآید. یزد از سرچشمهی «کارون» میآشامد و بختیاری به مدد پمپهای قوی، آب را به کوههای بلند میبرد و کشاورزی میکند، و اصفهان بدون توجه به بحران، در این وانفسا، در کویر برنج میکارد و چشم به آب کارون دارد و «خوزستان» هم که به همین آبهای تاریخیاش محتاج است، «نیشکر» را در خاک شیرین شده میکارد، تا آبهای رودهایش را شور و شورتر کند، اما «گاومیش» هایش را درهرحال زنده و برازنده میخواهد. آب را از کناره «دریای عمان»، به قلب کویر در «کرمان» بردهاند، تا با آب گران، محصول کشاورزی ارزان تولید کنند، و از «باب» به «دریاچه ارومیهای» کشیدهاند که اطرافیانش، حالا در کنار آن به دنبال کاشتن درخت آنهم با «آبیاری غرق آبی» هستند. در این میان، «دریاچه ارومیه» خشک میشود و «مرداب گاوخونی» عطشان میماند و «هورالعظیم» هم لبتشنه شده است. «ریز گردهای هور» خوزستان را و «ریز گردهای دریاچه ارومیه» غرب کشور را و «خاکنمک سود دریاچه نمک» قم و کاشان و ساوه را، درمینوردند، تا ما باشیم بهحق طبیعت دستدرازی نکنیم. تا قبل از دوره دولت دهم آب کشور در حوضههایی که آبگیرهای آن هستند، مدیریت میشد که آن را آب منطقهای مینامیدند. هر آبگیر مدیریت خود را داشت. اما در این دوره، بهاشتباه مدیریتها استانی شد، تا جنگ آب، این بار رنگ و بوی قومیتی به خود بگیرد. حالا کسی نمیگوید آب حوضه کارون را چه باید کرد، بلکه آن را گروهی «آب چهارمحال» و گروهی هم «آب خوزستان» و گروه سوم «آب اصفهان» مینامند. و این داستان که تا همینجا هم آثار نامبارکش پیداست، میرود که همه را در مقابل هم قرار دهد و کینه بکارد و دشمنی درو کند و جامعه را آبستن ستیز و عناد سازد. تا آنجا که کسی نتواند سخن قوم و قبیلهاش را ناحق برشمارد و بر مصلحت ملی پای فشارد. چراکه اگر چنین کند به لعن همشهری و همولایتی گرفتار آید. برخی هم در این میان به سدهایی که ساختهشده، ایراد میگیرند و نمونه میآورند که در «سد گتوند» چه فاجعهای از بیتدبیری رخداده است. و گروهی هم میگویند اگر همین سدها نبود، همین آب که امروزه باقی است، هم نبود. و نمونه میآورند که اگر «سد کرخه» نبود، در سیل چند سال قبل، «خوزستان» در طغیان رودخانههایش غرق میشد. اما چاههای عمیق را چه کنیم که در فارس و کرمان به چهارصد متر رسیدهاند آبهای ژرف را به سطح خاک آوردهاند تا محصول کشاورزی تولید کنیم و اشتغال بیافرینیم وزندگی کنیم. «زمینهای از آب تهی» نشست کرده و چشمهها و قناتها خشکشده است. باید دست مدیریت کلان سیاسی کشور با عنایت به نفوذ کلام و «جایگاه لازم الاحترام» از آستین همت بیرون آید.
به قلم سر دبیر سایت جماران