اختلاف درامد در داخل
و خارج از کشور
در سه سال گذشته با توجه به شرایط اقتصادی که پیشآمده مخصوصاً مسئله تحریمها، میل به مهاجرت بیشتر شده که در کنار آن، عوامل کششی و جاذبهای خارج از کشور هم آن را تقویت میکند، درواقع به هم پیوستن این دو مورد باعث صعودی شدن روند مهاجرت میشود. این نکته مهم است، وقتی کشوری تحت تأثیر تلاطمهای اقتصادی و مخصوصاً تحریم قرار میگیرد، نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی مخصوصاً دلار باعث میشود که اولاً حقوق و دستمزدهای که خارج از کشور میدهند جذابیت پیدا کند. مثلاً در ایران کف و حداقل حقوق و دستمزد بین ۴.۵ تا ۵ میلیون تومان است درحالیکه کف حقوق بازار کار جهانی را اگر بهطور میانگین ۲ هزار دلار در ماه در نظر بگیریم با نرخ متوسط دلار در کشورمان نزدیک به ۵۰ میلیون تومان دستمزد میشود، یعنی یک اختلاف ۱۰ برابری اینجا وجود دارد، این اختلاف ۱۰ برابری بالطبع باعث ایجاد جاذبه خواهد شد.
وجود فرصت شغلی در خارج
کشورهای خارجی مخصوصاً کشورهای حوزه خلیجفارس یا برخی از کشورهای همسایه در بسیاری از بخشها با کمبود نیروی کار متخصص روبهرو هستند و از این فرصت استفاده میکنند تا برنامههای جذابی را برای جذب نیروی کار نیمه ماهر یا ماهر از ایران و بقیه کشورها پیشنهاد دهند. در این میان کشور ایران به خاطر تلاطمهای ارزی بیشتر مخاطب این وضعیت قرار میگیرد و فرصتهای شغلی جذابیت بیشتری برای مهاجرت ایجاد میکند، برای همین است که ایرانیها با داشتن مهارتهای فنی حرفهای یا حتی نیروهای کم مهارت، نیمه ماهر و در مواردی بامهارت بالا، برای مهاجرت جذب میشوند.
سطح مخارج در خارج
از کشور نیز بالاست
البته اینجا نکتهای وجود دارد و آن هم این است که معمولاً افراد برای مهاجرت به سطح مخارج توجه نمیکنند و تنها به سطح درآمد توجه میکنند. مثلاً اگر شما با یک حقوق متوسط یا حداقلی در یک بازار کار بینالمللی جذب شوید، با برابری نرخ ارز دستمزدتان ماهانه بالای ۵۰ میلیون تومان میشود، اما باید در نظر داشته باشید که سطح مخارج هم به همان میزان بالا است. اگر سطح درآمد را تبدیل میکنید باید سطح مخارج را هم در نظر بگیرید.
هزینههای جانبی مهاجرت
افزایش یافت
دو موضوع روند صعودی مهاجرت را کنترل یا محدود کرد و باعث فشرده شدن فنر مهاجرت از ایران شد. اولین مسئله شیوع ویروس کرونا بود که باعث کاهش یا توقف جابهجاییهای بینالمللی در دنیا شد که روند صدور ویزا، اجازه اقامت و ورود ایرانیان به برخی از مقصدهای اصلی مهاجرت کاهش پیدا کرد چراکه برخی از قوانین مهاجرتی در دنیا سختگیرانهتر شد؛ موضوع بعدی افزایش نرخ ارز است که باعث افزایش هزینههایی مانند اپلای یا درخواست اجازه ورود و اقامت شده است که هزینههای جانبی مهاجرت را افزایش داده. امکان دارد در آینده با یک جهش مهاجرت از طرف ایرانیها مواجه شویم.
جمعیت مهاجر ایرانی
بر اساس منابع بینالمللی جمعیت مهاجر ایرانی در دنیا در سال ۱۹۹۰ میلادی، بالغ بر ۸۲۰ هزار نفر بود که این رقم در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۱.۸ میلیون نفر رسیده است، درواقع طی ۳۰ سال گذشته جمعیت مهاجران ایرانی ۲.۲ برابر شده است.
مقصد مهاجرت ایرانیها
بر اساس آمار سازمان ملل، چهار کشور آلمان، سوئد، هلند و فرانسه در اتحادیه اروپا در حال حاضر میزبان بیشترین تعداد مهاجر متولد ایران هستند. (انگلیس به دلیل خروج از اتحادیه اروپا از این لیست حذفشده است). بر اساس این آمار در سال ۲۰۲۰، کشور آلمان با ۱۵۲ هزار و ۵۹۰ مهاجر متولد ایران در جایگاه نخست قرار دارد. همچنین در سال ۲۰۲۰ بیشترین درخواست ویزای ثبتشده و همچنین تعداد ویزای شنگن صادرشده برای ایرانیان در اروپا، متعلق به کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا بوده است. لذا کشور آلمان اولین مقصد ایرانیها برای مهاجرت به اروپاست. انگلستان دومین مقصد مهاجرت ایرانیها در خارج از اتحادیه اروپا است و در حال حاضر حدود ۸۳ هزار و ۵۳۱ نفر ایرانی در این کشور زندگی میکنند. همچنین استرالیا همواره یکی از مقصدهای اصلی مهاجرت ایرانیها در همه انواع مهاجرت ازجمله مهاجرت کاری بوده و تعداد کل جمعیت ایرانیها در استرالیا در این سالها روندی صعودی داشته است.
کدام کشورها بیشترین مهاجر ایرانی رادارند؟
بر اساس منابع بینالمللی مانند آمار بانک جهانی، امارات متحده عربی با ۴۵۴ هزار نفر در رتبه نخست قرار دارد و بعدازآن آمریکا، کانادا، آلمان، ترکیه و انگلستان قرار دارند. اما بر اساس آمار شورای عالی ایرانیان در سال ۱۳۹۹، کشور آمریکا با یکمیلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی رتبه اول را دارد و به ترتیب کانادا، انگلستان، امارات، آلمان، ترکیه و استرالیا در رتبههای بعدی هستند.
جذب دانشجوی بینالمللی برای تأمین نیروی کار
کارکرد اصلیِ جذب دانشجوی بینالمللی در دنیا، تأمین نیروی کار موردنیاز برای بازار کار آن کشور است. برای همین کشورهای مهاجرپذیر تصمیم گرفتند کمبود نیروی کار خود را از طریق دستگاه دانشگاهیشان رفع کنند؛ به همین خاطر دانشجویان را از کشورهای مختلف میگیرند و نیروی کار را آنجا تربیت و بافرهنگ و زبان و مهارتهای موردنیازشان آشنا میکنند. درعینحال جذب دانشجو باعث میشود که مشاغل دانشگاهی هم برای کشورهای پذیرنده ایجاد شود که درواقع با یک تیر دو نشان میزنند. بسیاری از مهاجران تحصیلی ما عملاً مهاجران اقتصادی هستند، افراد از طریق بازار دانشگاهی وارد بازار کار در کشورهای دیگر میشوند.
جمعیت بالقوه مهاجرین زنان تحصیلکرده هستند
جمعیت بیکارِ فارغالتحصیل همان جمعیت بالقوه برای مهاجرت هستند، طبق آمارها جمعیت فارغالتحصیل زنان بیشتر از مردان است بنابراین جمعیت بالقوه مهاجرین تحصیلکرده ما بیشتر باید زنان باشند، اما ما آمار دقیق مهاجرین ایرانی به خارج از کشور را به تفکیک زن و مرد نداریم.