علی صالحآبادی – مدیرمسئول
رفتار و شعار دولتهای «کمونیسم» و «سوسیالیسم» بر اساس تئوری تضاد طبقاتی پیروی میشد. نماد این تفکر اتحاد جماهیر شوروی سابق بود که شعار ضد امپریالیستی و دفاع از کارگران را آنقدر در اردوگاه شرق و دنیا پروپاگاندا کرده بود که گوش جهانیان کر شده بود. اینان در حرف، شعار و رفتار، صفر و صدی بودند و بهعبارتدیگر همهچیز را «سیاه» یا «سفید» میدیدند. ازآنجاییکه آنها نتوانستند به وعدههایشان عمل کنند، سرانجام اتحاد جماهیر شوروی که ابرقدرت دوم جهان بود در سال 1991 فروپاشید و به موزه رفت و از جغرافیای سیاسی جهان حذف شد.
آیا نباید افرادی که اکنون دنیا را «سیاه» و «سفید» میبینند از فروپاشی اردوگاه شرق عبرت بگیرند و نگاهشان را نسبت به منتقدانشان در داخل و خارج تغییر دهند؟ پرسش دیگر این است که افرادی که اکنون شعارهای تند میدهند، چه زمانی میخواهند به فکر برآوردن نیازهای مردمی باشند که زیر فشار زندگی کمرشان خمشده است؟
اینان یا نمیدانند و یا نمیخواهند قبول کنند که رفتار، کنش و مطالبه مردم نسبت به چهار دهه گذشته دچار تغییر شده است. این روزها «نان»، «آب»، «هوا»، «رفاه»، «آسایش» و... مسئله اول مردم است و برای آنها مهم نیست که عدهای میخواهند اسرائیل را نابود کنند و آمریکا را بهزانو درآورند. اگر تصور میکنید که این گزاره نادرست است با بهرهگیری از اصل 59 قانون اساسی یک همهپرسی برگزار کنید تا دریابید که «زیرپوست جامعه» و در «خیابان» چه میگذرد و نظر مردم درباره دولتمردان و سیاست تهاجمی در روابط خارجی و غیره چیست؟
برجام یک دستاورد بزرگ برای ملت بهحساب میآمد؛ اما عدهای از همان آغاز صدایشان را بلند کردند و این معاهده را آتش زدند و گفتند که هرکس دم از برجام و مذاکره بزند دهانش را خرد میکنیم. مهمتر اینکه روزنامه کیهان بارها نوشت که ایران باید از برجام و NPT (معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای) خارج شود.
پرسش این است که اکنون چه شد که همین گروهها در حال مذاکره در وین هستند؟ اینان در ابتدا گفتند که شش دور مذاکرات که در دولت قبل انجام شده را قبول ندارند؛ اما وضع بهگونهای شد که این گروه به آنچه در دولت قبل توافق شده بود، بازگشتند. تندروها پیشازاین به حسن روحانی، محمدجواد ظریف و ... انتقاد و پرخاش میکردند و آنان را به دلیل مذاکره مستقیم با ایالاتمتحده سرزنش میکردند. اکنونکه رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی به این نتیجه رسیدهاند که اگر قرار است برجام احیاء یا توافق خوب حاصل شود، بهتر است مذاکره مستقیم با امریکا انجام شود و نه مذاکره با میانجیگری روسیه، چین و سه کشور اروپایی، عدهای انگار در مخالفت با مذاکره حرفهای شدهاند و برایشان فرقی نمیکند که خاتمی، احمدینژاد، روحانی و یا سید ابراهیم رئیسی رئیس دولت باشد؛ زیرا آنها هر بار که صحبت از مذاکره مستقیم میشود، صدایشان را بلند میکنند و هیاهوی بیهوده به راه میاندازند که برای مردم هزینه ایجاد میکند.
پرسش این است که تندروها که حالا دولت دلخواه خودشان بر سرکار آمده چرا بازهم ساز مخالف میزنند؟
متأسفانه شرایط کشور بهگونهای است که به گفته مسئولان بیش از 26 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند. در چنین شرایطی وقت آن فرارسیده تا با درک شرایط در روابط خارجی به سمت «مصالحه» با آمریکا برویم تا یا مشکلات ریشهای حل شوند و یا در قالب یک توافق حداقلی پولهای بلوکهشده ایران آزاد شوند و امکان فروش نفت و انتقال پول به داخل فراهم شود.
به عقیده نگارنده شرایط بهگونهای است که ادامه تنش بین تهران– واشنگتن وضعیت را بدتر ازآنچه هست، خواهد کرد، بنابراین اکنونکه رئیسجمهور و وزیر امور خارجه به این نتیجه رسیدهاند که مذاکره مستقیم میتواند به توافق بهتر منجر شود، نباید از هیاهوها ترسید. البته عدهای تصور میکنند که اگر طلاب تظاهرات کنند و کیهان هم به مخالفت با مذاکره مستقیم برخیزد، تیم مذاکرهکننده امتیاز بیشتری در وین کسب خواهد کرد که این انگاره غلط است؛ زیرا ابزار مهم در دیپلماسی، پشتوانه اقتصادی، پشتوانه مردمی، قدرت نظامی و قدرت سیاسی است نه سیاست توپوتشر. این قبیل خطونشانها میتواند به بدتر شدن اوضاع و خصومت منجر شود. نویسنده به افرادی که بهجای صلح و مصالحه به دنبال تنش هستند، توصیه میکند کتاب «هویت و خشونت» نوشته «آماریتاسن» را مطالعه کنند تا به خسارتهای سنگین درگیری، خصومت و خشونت و فواید بیشمار صلح و زیست بدون تنش پی ببرند.