در فضای سیاسی کشور با عبارت جدید جریان انقلابی روبرو هستیم که به نظر میرسد ما را با تعبیری متفاوت از انقلاب و انقلابی گری روبرو کرده است. نظر شما در مورد جریان مدعی انقلابی چیست؟
گروهها و جناحهای مختلف همواره در تاریخ کشورهای شکل گرفته و فعالیت کردهاند. در کشور ما انقلابی و یا غیر انقلابی اصطلاحی مربوط به قبل و بعد از انقلاب بود. گروههای مختلف سیاسی و أحزاب در آن دوران دچار اشتباه شدند و مسائل و درگیریهای در گروهها از جمله سازمان مجاهدین خلق به وجود آمد. این تعارضها در میان گروهها خانه تکانی سیاسی به پا کرد و در نهایت فضای سیاسی کشور دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا را پذیرفت. البته همان طور که رهبری فرمودهاند، اصلاح طلب بدون اصولگرا معنایی ندارد و همان طور اصولگراها بدون اصلاح طلب معنایی ندارند. زیرا این گروهها نیروهای جامعه و توان سیاسی کشور هستند. کثرت در جامعه باید مورد احترام باشد. ما باید در همه حال اصلاح و ترقی کشور را مد نظر داشته باشیم. ولی در عین حال باید بر بنیادها و افکار اصلی خود استوار باشیم.
آیا جریان مدعی انقلابی موجب ایجاد شکاف در بین اصولگرایان نشده است؟
اصل اول این است که انسان انقلابی باشد. افراد باید به معنی واقعی کلمه منصف باشند. آن انقلابی که انصاف نداشته باشد به هیچ عنوان نباید کلمه انقلابی را به دوش بکشد. انقلابی بودن به معنی پذیرفتن زیان شخصی در مقابل تحقق منافع ملی است. پرسش این است که آیا جریان موسوم به انقلابی چنین رویکردی دارد؟ مدعیان انقلابی در عمل به مردم و کشور لطمه زده و می زنند
عدهای جریان انقلابی و شعار جهادی را به فال نیک گرفتند. اما این جریان در عرصه عمل عیار دیگری از خود به مردم نشان داد. مردم بهترین قاضی در مورد عملکرد جریان انقلابی هستند. گروه انقلابی وقتی وارد عرصه عمل شدند و در قوه مقننه و مجریه فعال شد عیار آنها مشخص شد. بعضی اخلاقیات متفاوتی از خود نشان دادند که شعار زدگی کلامشان در عمل آشکار شد و از ابتدای راه متوجه شدیم آن شعارهای بودن و چه و چه یک توهم است.
شماآینده یک دست شدن کشور و انحصار این جریان بر قدرت را چگونه میبینید؟
چه در دولت احمدی نژاد چه دولت روحانی و چه دولت موفق خاتمی، هر کدام از این جریانات ظرفیتهای خود را نشان دادند. من اعتقادی دارم که وضعیت فعلی مطلوب جامعه ما نیست و با روحیه اجتماعی کشور و خواسته جامعه هم خوانی ندارد. این که یک جریانات تند رو با شعارهای خاصی پدیدار شوند و به افراد خاصی تکیه کند و مدتی با شعار در رأس باشند باعث خسارت کشور است. تا زمانی که احزاب در کشور به معنای واقعی شکل نگرفته است و حزب به صورت نمایشی فعالیت کند ما شاهد رشد و بالندگی سیاسی کشور نخواهیم بود.
زیرا ما همچنان شاهد این هستیم که فردی مثل خاتمی یا احمدی نژاد و یا روحانی میآیند و دولتهایی را با محسنات و عیوبی تشکیل میدهند و گروههایی از این افراد حمایت میکنند و جریانهایی سر کار میآیند، اما در معایب و اتفاقات ناخوشآیند همه خود را از عیوب بری میدانند و به دنبال بانیان وضع موجود میگردند!
تا ما در حوزه سیاست داخلی کشور به سوی احزاب و حکمرانی حزبی نرویم، افراد زیر پرچم جریانهایی نوظهور میآیند و میروند و از مسئولیتها بهره برداری و از مسئولیت فرار میکنند و مردم در ارزیابی عملکرد مسئولین و دولتها ناچار روسای جمهور را مسبب شرایط موجود میدانند.