اواسط خرداد سال ۹۵ خبر درگیری مرگباری در یکی از روستاهای استان فارس به تیم جنایی اعلام شد. با گزارش این خبر، تحقیقات آغاز شد، بررسی‌ها نشان می‌داد محل جنایت زمین کشاورزی یکی از روستاییان بوده است.
به دنبال اعلام این خبر مشخص شد، عامل جنایت یکی از روستاییان بوده که پس از آن متواری شده است. تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه داشت و کارآگاهان پلیس موفق شدند ردپای متهم را در یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان به دست آورده و مرد جوان را دستگیر کنند.
عامل جنایت در تحقیقات گفت: «مقتول چوپانی می‌کرد و چند بار گوسفندانش به مزرعه و زمین کشاورزی من آمده و باعث آسیب دیدن محصولاتم شده بودند. من هم هربار به او گوشزد می‌کردم که مواظب باشد چرا که بی‌احتیاطی او خسارت زیادی به اموال من وارد کرده است. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه روز حادثه بازهم گوسفندان او به زمین کشاورزی‌ام آمده و آنچه را کاشته بودم تخریب کردند.»
او ادامه داد: «از طرفی به پیشنهاد دوستانم برای اینکه لاغر شوم شیشه مصرف می‌کردم. روز حادثه هم همراه همان دوستانم شیشه مصرف کرده بودم و چند شبی هم بود که خوب نخوابیده بودم. تمام اینها باعث شد وقتی گوسفندان مرد چوپان وارد زمینم شدند، عصبانی شدم و با چوبی که در دست داشتم به او حمله کردم، هرگز تصور نمی‌کردم او کشته شود.»
با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان فارس ارجاع شد. زمانی که مرد جوان پای میز محاکمه رفت از اولیای‌دم تقاضای بخشش کرد، اما با توجه به درخواست اولیای‌دم برای اشد مجازات، قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص صادر کردند.
با تأیید این حکم در دیوان‌عالی کشور، متهم در چند قدمی چوبه دار و نامش در فهرست افراد محکوم به قصاص قرار گرفت. با تأیید حکم، تلاش واحد صلح و سازش و خیرین آغاز شد و اولیای‌دم که خواهان قصاص بودند با دو شرط حاضر شدند از قصاص قاتل فرزندشان بگذرند.
مادر مقتول گفت: «از آنجا که قاتل فرزندم معتاد بود و به خاطر مصرف مواد دست به جنایت زد، تصمیم گرفتیم شرطی برای او بگذاریم. شرط ما این است که قاتل پسرمان ۱۱۴ معتاد را به کمپ ترک اعتیاد ببرد و هزینه ترک آنها را بدهد و مراقب آنها باشد که به اعتیاد برنگردند. شرط دوم ما این است که قاتل فرزندمان، به کمپ‌های ترک اعتیاد برود و نظافت آنجا را به عهده بگیرد.»
با قبول این حکم از سوی محکوم جوان، بزودی مرد جوان از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه خواهد رفت.
مهلتی برای زندگی
در پرونده‌ای دیگر نیز اگرچه مردی سحرگاه چهارشنبه گذشته در زندان قزل‌حصار پای چوبه دار رفت اما در واپسین لحظات توانست برای سومین بار از اولیای‌دم مهلت بگیرد.
ماجرای این پرونده نیز از بعدازظهر ۱۱ اردیبهشت سال ۸۵ و به دنبال نزاع مرگبار در یکی از خیابان‌های بومهن آغاز شد. زمانی که مرد جوانی به نام حامد از محل کارش به خانه آمد و متوجه شد مردی برای همسر برادرش ایجاد مزاحمت می‌کند، همراه برادر و پسر خاله‌اش سراغ مرد مزاحم و دوستانش رفتند، اما در جریان این درگیری خیابانی رهگذری که قصد میانجیگری داشت با ضربه چاقوی حامد به قتل رسید.
با دستگیری و اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات، او در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و به درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد. مرد جوان سه بار پای چوبه دار رفت و هر بار با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت، موفق شد از اولیای‌دم مهلت بگیرد. آخرین بار مرد جوان سحرگاه چهارشنبه گذشته در محوطه زندان قزل‌حصار موفق شد دو ماه از اولیای‌دم مهلت بگیرد.