ستاره صبح- انسجامی که دربرابر تجاوز شکل گرفت نشان داد که ایرانیان هشیارتر وآگاه تر وموقعیت شناس تر از آن هستند که با تبلیغات رسانهای، تفاوت اختلافهای داخلی وتجاوز خارجی را ندانسته ونقش آزادیخواهی خودرا به مزدوری برای بیگانه فرو بکاهند. رسانههای فارسی زبان خارجی که نقش سخنگویی اسرائیل را بازی کردند بازی خوردگانی شدند که از چشم مردم افتادند. ایرانیان با همه اختلافات با حاکمیت وبا همه بی توجهی حاکمیت به خواستههای ملت درهنگامه تجاوز دشمن چنان رشد وآگاهی وهمبستگی از خود نشان دادندکه برای همیشه ماندگار خواهد شد.
اینک نوبت حاکمیت است که راه را بر توانمندیها جامعه ایرانی بگشاید. تندروها را مهار کرده وحق تعیین سرنوشت را به مردم برگرداند. آنچه نبودش آزار دهندهاست نداشتن رسانهای ملی است که بازتاب دهنده دیدگاه همه ایرانیان باشد، صدا وسیمایی که درنقش بولتن گروهی اندک ظاهر شود تأمین کننده منافع ملی نیست ونمی تواند اسباب همبستگی ملی باشد.
بسیاری از ایرانیان رانده شده از وطن در این روزهای سخت پای ایران ایستادند. آیا وقت آن نرسیده که با عفو همگانی آغوش مردم به روی این رانده شدگان باز شود و ایراندوستی جای شعارهای تفرقه افکنانه را بگیرد؟
بسته اندیشی وتنگ نظری کام ملت را تلخ کرده وفرصت مشارکت در انتخابات را از مردم گرفته است. حاکمیت باید خود پیشگام تغییر شود. از اندک سالاری دوری گزیند، دانش ومهارت وشایسته گزینی را جایگزین ستایشگری وچاپلوسی کند.
همزمان که رسانه ملی به معنای واقعی ملی به مردم و اندیشمندان سپرده میشود، تریبونهای نماز جمعه را به روحانیون نیک اندیشوآگاه بسپارد.
ما ناگزیریم که فصل مشترک تاریخی را به گونهای آگاهانه ودلسوزانه باهم بنویسیم.
تغییر امر ناگزیری است که نمیتوان به آیندهای دور واگذار کرد. بهتر است که این روند را حاکمیت ومردم با هم طی کنند که آسیب کمتر وسود بیشتر دارد. پاسخ ندادن به درخواستهای مردمواصرار بر روشهای نادرست وشعار های بی حاصل سبب میشود که مردم فاصله خود را با حاکمیت بیشتر کنند و این خطر بزرگی است که کمتر به آن توجه میشود. دشمن متجاوز با نفوذیهایی که داشت ودارد راه همبستگی ملی را سخت وناهموار کرده وهم اکنون نیز برخی نمیخواهند دیدگاههای تنگ وبسته را کنار نهاده وراهی تازه بگشایند.