یکی رقابت و دیگری دشمنی و دوستی بودهاست. دلیل اتحاد جمهوری اسلامی با روسیه سیاست مخالف بودن با آمریکا است و روسیه، ایران را بهعنوان یک کارت علیه ایالات متحده بهکار بردهاست.
تجزیه ایران
جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار (۱۸۱۳-۱۸۰۴ و ۱۸۲۸-۱۸۲۶) باعث شد تا حدود 250 هزار کیلومتر مربع از خاک میهن به اشغال روسیه در آید؛ ارتش ایران در این جنگها مجبور شد که با سلاحهای معمولی و ترفندهای نظامی که آنان را فرا نگرفته بود، نبرد کند. عهدنامههای گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه مورد پذیرش قرار گرفت و ایران، سرزمینهایی همانند قفقاز جنوبی، داغستان و به شکل کلی، سرزمینهای گرجی و ارمنی خود را از دست داد.
رقابت دو قدرت
رقابت دو امپراتوری بریتانیا و روسیه در منطقه، ایران قاجاری را به درون خود کشاند و امتیازنامههای با ارزش بالا، به آنها داده شد که اعتراضات داخلی را شعلهور کرد؛ بیشتر این امتیازنامهها، اجازه بهرهبرداری از منابع و فرصتهای اقتصادی ایران را در اختیار روسیه و انگلیس قرار میدادند. در حالی که روسیه در شمال ایران سلطهگری داشت، انگلیس در جنوب ایران حضور داشت. روسیه تلاش داشت تا با استفاده از جریانات داخلی، مشروطه ایران را ناکام بگذارد. روسیه در نهایت توانست مشروطه و جریان اصلاحات را تحت فشار قرار دهد و تا شروع جنگ جهانی اول، روسیه عملاً بر ایران حکومت میکرد. در دوران پهلوی، نیاز به گسترش بازرگانی و تهدیدهای احتمالی از سوی انگلیس و شوروی، رضاشاه را به گسترش روابط تجاری با آلمان نازی در دهه ۱۹۳۰ سوق داد. ایران در جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بیطرفی، بریتانیا و شوروی میهن را اشغال کرده و رضاشاه را با اعمال فشار برکنار کردند. پس از اشغال ایران، بریتانیا و شوروی به محمدعلی فروغی پیشنهاد دادند که رسماً جمهوریت را اعلام کند که وی مخالفت کرد.
همکاری اقتصادی
مبادلات بازرگانی ایران و روسیه پایین است. بر اساس آمار رسمی،مبادلات بین ایران و روسیه در سال ۲۰۱۹ یک میلیارد و ۵۹۰ میلیون دلار بود که یک میلیارد و ۱۹۸ میلیون دلار آن را صادرات به ایران و ۳۹۲ میلیون دلار را واردات از ایران شامل میشود، اما همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ به بیش از سه و نیم میلیارد دلار رسیده بود. البته به این نکته باید توجه کرد که همواره کفه این مبادلات به سود روسیه بودهاست و این از حجم مبادلات ایران و روسیه در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۹ به وضوح مشخص است.
موضع روسیه در جنگ 12 روزه
موضع سرد روسیه در قبال جنگ 12 روزه برای بسیاری از ناظران غافلگیرکننده بود. ولادیمیر پوتین و مقامات کرملین تنها به چند بیانیه رسمی محکومیت حملات اسرائیل اکتفا کردند و از هرگونه حمایت عملی خودداری کردند. این انفعال سؤالبرانگیز، تردید درباره اعتبار اتحاد تهران-مسکو برانگیخت: چرا روسیه حاضر نشد در بحرانیترین لحظه، کنار شریک مهم خود بایستد و هزینه حمایت از ایران را بپذیرد؟ در تحولات اخیر، روسیه بهگونهای رفتار کرد که خلاف انتظار ناظران بود. گمان میرفت ولادیمیر پوتین و مقامات کرملین موضعی تهاجمی بگیرند، لحن تهدیدآمیزتری در پیش بگیرند که نگرفتند.
پیشنهاد غنیسازی صفر درصد!
سایت آمریکایی آکسیوس مدعی شد که رئیسجمهور روسیه به مقامات ایرانی گفته از توافق هستهای بدون حق غنیسازی برای ایران حمایت میکند! آکسیوس به نقل از منابع آگاه مدعی شده که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به رئیسجمهور ایالات متحده و مقامات ایرانی گفته که از ایده توافقی که توقف غنیسازی اورانیوم در ایران را حمایت میکند. به گفته سه مقام اروپایی و یک مقام اسرائیلی، مسکو ایرانیها را به پذیرش «غنیسازی صفر» تشویق کرده است. پوتین این موضع را هفته گذشته در تماسهای تلفنی با ترامپ و امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز بیان کرده است. به نوشته اکسیوس منابع میگویند پوتین و دیگر مقامات روسی چندین بار حمایت خود را از توافق غنیسازی صفر به ایرانیها ابراز کردهاند.
اگر این گزارشها درست باشد، معنایش این است که روسیه مثل آنچه در سال 2015 در جریان برجام با معامله با باراک اوباما با شش قطعنامه امریکا علیه ایران حمایت کرد اینبار نیز با توافق با ترامپ و امتیاز گرفتن از او از غنی سازی صفر درصد که خواست آمریکا و اسرائیل است حمایت میکند!
گفتنی است که روسها از ادعای امارات بر جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی حمایت کرده است. آیا چنین کشوری میتواند شریک استراتژیک جمهوری اسلامی باشد.