علی صالحآبادی– مدیرمسئول
جنگ روسیه علیه اوکراین دوساله شد و جنگ اسرائیل با حماس 138 روزه شد. این نوشتار به این دو تراژدی ویرانگر که هر دو فاجعه انسانی است میپردازد.
1-ولادیمیر پوتین، افسر پیشین کا.گ.ب پس از فروپاشی ابرقدرت دوم جهان در سال 1991 سودای احیای امپراتوری تزار را در سر دارد. او بر این عقیده است که قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید. به همین دلیل پس تهدید، توپ، تشرهای بیحاصل ماشین جنگیاش را روز 5 اسفند 1400 روانه اوکراین کرد. وی میپنداشت ظرف 48 ساعت به «کیف» پایتخت اوکراین میرسد. غافل از اینکه غرب برای او «دام» پهن کرده بود و پوتین در کمند غرب افتاد.
2-نویسنده دو روز بعد از حمله روسیه به اوکراین در یادداشتی در 7 اسفند همان سال نوشت: پوتین در تله غرب افتاده و درآمدن از آن برایش غیرممکن یا پرهزینه خواهد بود. پیش بینی که درست از آب درآمده است زیرا پوتین با تحمل خسارت اقتصادی و انسانی هنوز حریف اوکراین و غرب نشده است.
3-غرب پس از پایان جنگ سرد سه دشمن پیش رو دارد: 1) چین 2) روسیه3) ایران
درگیر کردن روسیه در جنگ اوکراین توان نظامی و هژمونی این کشور را تضعیف کرد و زیر سؤال برد. علت این است که روسیه دیگر ابرقدرت نظامی هم به حساب نمیآید زیرا برای جنگ با اوکراین به دامن ایران، چین و کره شمالی پناه برده است. روسیه با 144 میلیون جمعیت نتوانست از پس 44 میلیون اوکراینی برآید، علاوه بر آن بر طبق برآوردها روسیه تاکنون نزدیک به 80 هزارتا 100 هزار کشته و زخمی داشته است. اقتصاد روسیه در این مدت حدود 200 میلیارد دلار خسارتدیده و روسیه زیر تیغ تحریمهای آمریکا و اروپا قرارگرفته است.
4-ماشین جنگی روسیه در مدت دو سال تمام زیرساختهای اوکراین را نابود کرد و بر اساس گزارشها بیش از 100 هزار نظامی و غیرنظامی را در اوکراین کشته یا زخمی کرده، مزارع کشاورزی را نابود کرده به گونهای که اکنون در مزارع بهجای محصولات کشاورزی جسد کشتهشدهها دفن میشود. اکنون اوکراین به «تلی» از خاک تبدیلشده است. بر اساس برآورد صندوق بینالمللی پول بازسازی اوکراین 486 میلیارد دلار لازم دارد.
5-غرب بهصورت پنهان پذیرفت تا اوکراین را نابود یا فدا کند تا قدرت و هژمونی روسیه را به زیر بکشاند و این کشور را از چشم جهانیان بیندازد. در این ارتباط سازمان ملل چند قطعنامه علیه روسیه صادر کرد و این کشور به کنفرانس مونیخ هم دعوت نشد.
6-پوتین و نمایندهاش در سازمان ملل میگویند اگر میخواهید اوکراین باقی بماند بیایید با ما مذاکره و مصالحه کنید. درحالیکه چنین چراغ سبزی داده میشود مقامات چند کشور غربی در روز دوساله شدن جنگ در تاریکی شب وارد «کِیف» شدند تا بگویند تمامقد پشت سر اوکراین ایستادهاند. بنابراین جنگ ادامه داد. هم اوکراین و هم روسیه تضعیف میشود.
7-اروپا از تداوم جنگ روسیه علیه اوکراین خسارتدیده و خواهد دید. رهبران این قاره بیشتر به فکر امنیت خود هستند تا اوکراین. آنها میپندارند شکست اوکراین به معنای شکست اروپا است.
8-روسیه میخواهد غرب اشغال شبهجزیره کریمه و یک چهارم از خاک اوکراین را که در اختیار دارد به رسمیت بشناسد، ولی نه اوکراینیها و نه غرب این پیشنهاد را نمیپذیرند. در چنین شرایطی کشورهایی مثل انگلیس، فرانسه، آلمان و ... قرارداد 10 ساله امنیتی با اوکراین امضا کردهاند و قرار است بمبافکنهای اف 16 که میتواند عمق روسیه را هدف قرار دهد در اختیار اوکراین قرار دهند. مهم اینکه تداوم جنگ ممکن است باعث شود اوکراین به عضویت ناتو درآید.
9-جنگ روسیه علیه اوکراین به اقتصاد جهان لطمه زده زیرا باعث گرانی غلات و انرژی شده است.
10-رفتار غرب درباره جنگ غزه و اوکراین دوگانه است. حمایت غرب از اسرائیل باعث کشته شدن بیش از 30 هزار انسان بیگناه در غزه شده و مهمتر اینکه آمریکا چهار بار قطعنامه آتشبس را وتو کرده است. این رفتار مغایر ارزشهای غربی، حقوق بشر، مکتب اومانیسم است که به انسان اصالت میدهد.
آمریکا در اوکراین به کشوری که مورد تجاوز قرارگرفته سلاح میدهد، اما در غزه از رژیمی که مردم را قتلعام میکند حمایت میکند! معنای این رفتار دوگانه چیست؟
متأسفانه پسلرزه جنگ اوکراین و غزه هم به ایران رسیده است. غرب مدعی است که ایران در اوکراین در کنار روسیه است و همینطور در جنگ اسرائیل و حماس ایران از حوثیها، حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق و ... حمایت میکند. به همین دلیل آمریکاییها انگشت اتهام را بهسوی ایران نشانه رفتهاند و با حمایت از اسراییل و جنگ نقطهای و افزایش تحریمها به اقتصاد و زندگی مردم ایران لطمه میزنند. اگر در سیاست «واقعبین» و «واقعگرا» باشیم درخواهیم یافت که اکنون یک جنگ پنهان میان غرب، چین، روسیه و ایران بر سر «تعارض منافع» و «تضاد منافع» در جریان است. به نظر میرسد بازنده این جنگ روسیه و ایران خواهد بود و برنده آن چین. اقتصاد چین و روسیه تاب فشارهای اقتصادی و تحریمها را بیشتر از ایران دارند؛ اما اقتصاد ایران توان خنثی کردن فشارهای فزاینده و جنگ نقطهای را مثل چین و روسیه ندارد؛ بنابراین تداوم این دو جنگ یعنی جنگ روسیه علیه اوکراین و جنگ اسرائیل علیه حماس برای ایران ضرر دارد نه سود. آیا نباید به خاطر مردم از این دو جنگ فاصله گرفت؟!