طلب عذرخواهی
روزنامه جوان در خبری با عنوان " اصلاح رابطه با رهبری عمل میخواهد نه نامه" به این اتفاق واکنش نشان داد و نوشت: گرچه از محتوای این نامه نکته قابل تاملی ذکر نشده و دفتر خاتمی، دانستن را حق مردم ندانسته است، اما میتوان ابراز امیدواری کرد که شاید خاتمی متوجه روال غلط خود در قبال فتنه ۸۸ شده باشد و در صدد اصلاح برآمده باشد. مطالبه نظام از خاتمی روشن است؛ او همانطور که در جلسه خصوصی بر عدم تقلب در انتخابات ۸۸ اذعان کرد، آن را علنی کند. فتنه ۸۸ که گذشت و آنچه نباید میشد، شد و خاتمی گرچه میتوانست، مانع نشد، اما حداقل اکنون برای سربلندی در تاریخ، از مسیر غلط برگردد و ابتدا و قبل از عملی «عذرخواهی» کند. آن وقت شاید این نامهنگاریها ثمر دهد و ابراز وفاداریها مورد باور قرار گیرد، وگرنه تفاوت حرف و عمل و اختلاف موضع خصوصی و عمومی، نشانه نفاق است.
تهمت؟
روزنامه کیهان با حمله و توهین به رئیس دولت اصلاحات، در اخبار ویژه و با تیتر "خاتمی برای طلب عفو یک راه بیشتر ندارد" عمل خاتمی در تحکیم ارتباط با حاکمیت را آماج حمله قرار داد و نوشت: یکی از سران ورشکسته فتنه مجدداً رفتار منافقانه با نظام و تظاهر به همراهی با نظام و انقلاب و رهبری را از سر گرفته است. برخی محافل رسانهای نزدیک به اصلاحطلبان میگویند خاتمی نامهای به محضر رهبر انقلاب نوشته و در آن ضمن مرور سوابق خود، گفته که دغدغه انقلاب را دارد و هیچگاه علیه انقلاب و رهبری و حاکمیت نبوده است. به روایت این رسانهها، وی از رهبری درخواست کرده که نقش پدری برای حضور و فعالیت همه نیروهای سیاسی را ایفا نمایند و به اصلاحطلبان رهنمود بدهند. طبق این روایتها، او نوشته که اصلاحطلبان وفادار به نظام هستند. رفتارهای سالوسانه خاتمی در حالی است که وی یک عذرخواهی رسمی به خاطر خیانتهایش در فتنه سال 88، به نظام و مردم بدهکار است. خاتمی اگر واقعا قصد ابراز ندامت و عذرخواهی دارد، باید این کار را علنی و با صراحت انجام دهد، خیانت انجام گرفته را به مردم توضیح داده و درباره حقیقتهای جنایت روشنگری کند و از نظام و مردم طلب عفو نماید. توبه اینچنینی و قول اصلاح و جبران، شرط ادعای اصلاحطلبی است و در غیر اینصورت، هم به نفاق منافقانی خواهد شد که فساد میورزند اما ادعای اصلاح دارند.
جنایت و مکافات؟
فرهیختگان با سرتیتر "جنایت و مکافات" و با اشاره به نقش رئیس دولت اصلاحات در حوادث سال 88 به این نامهنگاری واکنش نشان داد و نوشت: رسانههای اصلاحطلب اصرار دارند بگویند سیدمحمد خاتمی در این نامه تاکید کرده که «هیچگاه علیه انقلاب و رهبری و حاکمیت نبوده است.» حرفی که البته اگر صحت داشته باشد آن هم در این برهه یعنی در فاصله حدودا 4ماهه تا انتخابات حسابی معنیدار است.
هرچند بعید است محتوای این نامه اساسا منتشر شود یا فرد مطلعی در این روزها به ذکر محتویات مستند از آن بپردازد، اما شاید بتوان با استناد به همین چند نکته و با توجه به زمان ارسال نامه و همچنین زمان رسانهای شدن خبر حدسهای احتمالا صحیحی زد و اهداف چنین نامهنگاریهایی را که البته در ادوار مختلف و ازسوی برخی افراد دیگر مسبوق به سابقه بوده نیز بررسی کرد.
آنچنان که بهخاطر دارید سیدمحمد خاتمی تا پیش از انتخابات سال88 نهتنها زاویهای با کشور نداشت که حتی برای ریاستجمهوری مجدد، کاندیدا هم شده بود. در زمستان سال87 او رسما برای حضور در انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری اعلام حضور کرد ولی با اعلام ناگهانی میرحسین موسوی برای شرکت در انتخابات و البته بعد از یکی، دو سفر استانی ازجمله سفر به فارس که با استقبال بسیار محدودی روبهرو شد، انصراف داد و از میدان کنار کشید.
در جریان انتخابات سال88 اما ناگهان ورق برگشت و محمد خاتمی درکنار فعالان دیگر جریان اصلاحات با لگد محکمی که به دموکراسی زدند و میز انتخابات را واژگون کردند یکشبه ره صدساله رفتند و آنقدر از نظام دور شدند که تا انتخابات مجلس سال90 کمتر کسی گمان میکرد اصلاحطلبان میتوانند به میدان سیاست در ایران بازگردند.
در سال88 هزینهای که اصلاحات و لیدرهای آن به کشور تحمیل کردند صرفنظر از ابعاد مادی، یک ضربه معنوی و سنگین به وجهه کشور و رابطه مردم با حاکمیت بود و شکافی را ایجاد کرد که همچنان پس از سالها اثراتش باقی است و بهصورت کامل ترمیم نشده است. علاوهبر این مساله، رفتار مغایر با عقل، منطق و قانون این گروه در سال88 نوعی بیاعتمادی نسبت به جریان اصلاحات و حتی شخص سیدمحمد خاتمی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرد و البته عدم تلاش برای جبران آن چالش را تشدید کرد و حالا یعنی پس از11 سال همچنان آثار آن قابل مشاهده است. از طرفی اگر عبارت «هیچگاه علیه انقلاب و رهبری و حاکمیت نبودهام» قرین واقعیت بوده و در نامه یادشده درج شده باشد، بههیچعنوان جبرانکننده عملیات انتحاری در اتاق دموکراسی سال88 نیست؛ چراکه اصلاح آن فرآیند حداقل 8ماهه نیازمند اقدامات عملی و علنی بیشتری است. از اینرو باید گفت که قبل از هرگونه نامهنگاری، رئیس دولت اصلاحات باید با پرداختن به وقایع88 و جبران خطای آن روز رابطه خود و جناحش را با حاکمیت و مردم اصلاح کند.
انگیزه رئیس دولت اصلاحات
رجانیوز، ارگان خبری جبهه پایداری نیز با تیتر "خاتمی نگران چیست" انگیزه محمد خاتمی از نامهنگاری با رهبری را زیرسوال برد و مکتوب کرد: در طول 4 سال گذشته با سقوط برجام، مشخص شدن بی اثر بودن مذاکرات، مشکلات اقتصادی، سوق دادن جامعه به سمت عصبانی شدن و افزایش نارضایتی عمومی برای میل به مذاکره باعث شد که نه تنها حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور بلکه حامیان وی نیز بی اعتبار شوند.
همین امر مقدمه ای شد تا پروژه حمله به روحانی کلید بخورد. سیاستی که اصلاح طلبان پیش از روحانی در مواجهه با مرحوم هاشمی رفسنجانی آن را به کار بسته بودند؛ یعنی هر زمان منافعشان ایجاب کند از یک نفر حمایت می کنند و به محض اینکه منافعشان به خطر بیفتد پروژه تخریب و حمله به وی را کلید می زنند با این تفاوت که این بار خاتمی هم به عنوان حامی روحانی از حملات اصلاح طلبان در امان نماند. نقش خاتمی در هرم اصلاحات به ویژه در طول سالهای اخیر که با ریاست جمهوری حسن روحانی همراه بود بارها از سوی اصلاح طبان زیر سوال برده شد.
حتی وقتی رسانه ها از تشکیل نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان خبر دادند، در بیان جزئیات جایگاه ویژه ای برای خاتمی متصور نشد و رد پای اثرگذاری از او به نمایش در نیامد.
شیخ اصلاحات در حالی که در شورای عالی سیاست گذاری اصلاحات خود
وزنه اثرگذار و یک قطب برای بدنه اصلاح طلبی به شمار می رفت اما در نها اجماع ساز به یک جناح محدود شد. احساس بی اعتباری جدی بین خودی ها و حاکمیت و علاقه وصف ناپذیر برای برگشتن به اعتبار از دست رفته سرانجام خاتمی را بر آن داشت تا دست به قلم برده و نامه نگاری کند. خاتمی ناامید از جریان خودی به دنبال حفظ حیات سیاسی بر آن شد تا با نوشتن نامه ای خطاب به رهبر انقلاب حداقل بین بخشی از حاکمیت اعتبار از دست رفته را باز آفریند. و زمین بازی را اول بار اسحاق جهانگیری برای او چید. معاون اول روحانی که خود سابقه طولانی در اردوگاه اصلاحات دارد در اظهاراتی عنوان کرد در سال 95 از طرف جریان اصلاحات به دیدار رهبری رفته بودم تا مطالبی را در این باره مطرح کنم. اگرچه شیخ اصلاحات در این مقطع زمانی که کشور در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 قرار دارد، با انگیزه انتخابات دست به قلم شده است اما پشت پرده این انگیزه ترس از بی اعتباری است به طوری که براساس برخی بررسی های کارشناسی ترس از بی اعتباری جزء ویژگی های شخصی خاتمی است از این رو وی همواره در تلاش برای کسب اعتبار در بین گروه های مختلف است.