موزه سینمای ایران روز گذشته بخشی ازآنچه را تحت عنوان «تاریخ شفاهی» در این موزه نگهداری میکند، منتشر کرد. این بخش، گفتوگو با مرضیه برومند به بهانه سالروز تولدش در تاریخ ۱۷ خرداد است. هنرمندی که بسیاری از کودکان دیروز و امروز با او و آثارش خاطره دارند و در 70 سالگی همچنان پرانرژی، شاداب و باانگیزه برای بچهها کار میکند و پای مردم هم ایستاده است.مرضیه برومند در بخشی از این مصاحبه، به نقل خاطرهای از برگزاری یک جشنواره در فروردین سال ۵۹ در تئاتر شهر و پارک اطراف آن پرداخته که به مدت یک ماه با اجرای صحنهای تئاتر، اجرای نقالی و خیمه شببازی در محوطه، پخش فیلمهایی از تولیدات کانون پرورش فکری و برپایی چادر و آموزش انیمیشن، نقاشی، عکاسی، مجسمهسازی و نمایش عروسکی در چادرها همراه بوده است. آن برنامه با نام «بچهها بیاید تماشا» با استقبال خیلی خوبی مواجه شده بود. برومند تأکید میکند: «همه این کارها توسط همان بچههایی که در واحد نمایش بودند اتفاق افتاد و جالب است که حتی پولی هم ندادند. انگار وظیفه ما بود. گاهی به بچههای الان میگویم فکر میکنید «آرایشگاه زیبا» و «شهر موشها» راحت ساخته شد؟ نه اصلاً اینطور نبود. پوست ما خیلی کلفت بود. ما عشق داشتیم، امید داشتیم، هدف داشتیم.»این هنرمند خطاب جوانها میگوید: «زندگی را باید به زانو درآورد. راه تعالی مملکت ما این است که به لحاظ فرهنگی هم خود را ارتقا دهیم و هم مردم را. درعینحال که برای مردم کار میکنیم نباید در حد کارهای عوامانه سقوط کنیم. من یکی از مؤثرترین دورههای زندگیام در شکلگیری شخصیت فرهنگی و هنری خودم را تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا میدانم. تأکید میکنم هنرهای زیبا و نه هنرهای نمایشی چون در هنرهای زیبا همه بچههای معماری، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و تئاتر کنار هم بودند و برخورد و معاشرت بچهها از این رشتهها خیلی تحول به وجود آورد و تأثیر خوبی بر ما داشت.»برومند که در بسیاری از بزنگاههای مهم اجتماعی سالهای اخیر بابیانی صریح و تند به انتقاد یا طرح نظر خود پرداخته اظهار میکند: «من همچنان پای مردم و پای آن نگاه صادقانهای که به من داشتند ایستادهام. من در رودربایستی خودم ماندهام. وقتی میبینم مردم در کوچه و خیابان محبت میکنند، خجالت میکشم چون نگاه مردم به من از خودم فراتر رفته است. البته من همیشه با اعتقاد و باپشتکار کار کردم، سختی کشیدم چون کمالگرا بودم و دنبال چیزی رفتم که فکر کردم باید اتفاق بیفتد. من پای اصولی که داشتم همچنان ایستادهام، چراکه نسل من آرمان داشت و فکر میکنم آنچه امروز بچههای ما ندارند، همین آرمان است.»