شما سابقه روابط دیپلماتیک ایران و روسیه را چگونه میبینید؟ آیا در زمانهای دیگر هم از تاریخ ارتباطات دو کشور تا به این حد نزدیک بوده یا خیر؟
روسیه پیش از این با ایران هممرز بود و دو کشور 2500 کیلومتر مرز مشترک داشتند. روابط دو کشور در تعادل بود. ده سال بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 و بعد از سال 1963 که شاه به قدرت منطقهای تبدیلشده بود و بر صحنه سیاسی ایران مسلط بود وزارت امور خارجه اعلام کرد ما در ایران به آمریکا پایگاه نظامی نخواهیم داد. علت این بود که در قرارداد 1921 یعنی حدود سه ماه بعد از کودتای 1299 توسط رضاخان در ایران قرارداد دوستی بین ایران و دولت شوروی سابق بسته شد. در این قرارداد بسیاری از امتیازات روسها به نفع ایران لغو شد. بر اساس این قرارداد حق کشتیرانی انحصاری روسها در دریای خزر و عدم استفاده ایران از قایقهای توپ دار لغو شد. مواد پنج و شش این قرارداد که مصادف با 1300 هجری شمسی منعقدشده آمده است: اگر نیروی متخاصمی در ایران علیه شوروی شکل بگیرد و ایران قادر به مهار یا از بین بردن این نیرو نباشد دولت شوروی حق دارد نیروهای نظامی خود را وارد ایران کند و نیروی متخاصم را از بین ببرد. ایران برعکس کشورهای متحد آمریکا در آن زمان حتی یک پادگان نظامی به روسها نداد. روسها سه ماه مانده به انقلاب 57 از شاه حمایت میکردند. در آن دوره رابطه متعادلی بین ایران و شوروی و ایران و آمریکا وجود داشت؛ اما بعد از انقلاب باوجوداینکه روسها جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختند؛ اما از عراق در جنگ علیه ایران حمایت میکردند و در جنگ ایران و عراق بهطور غیرمستقیم علیه ایران شرکت داشتند.
آیا روسها میتوانند دوستان خوب برای ایران باشند یا نزدیکی زیاد ایران به روسیه خطای سیاست خارجی است؟
از نظر تاریخی ایران بیشترین ضربه سرزمینی، سیاسی و اقتصادی را از روسها خورده است. در زمان تزارها روسها به مرور بخشهایی از سرزمین ایران را جدا کردند و مرزهای دو کشور را به رودخانه ارس و اترک محدود کردند. بعد از انقلاب و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 روسها در موضوع سهم ایران از دریای خزر به نفع جمهوریهای دیگر کارکردند و با قراردادهای دوجانبه اختلافات خود را در مورد دریای خزر حل کردند و سهم ایران را به 13% محدود کردند درحالیکه سهم ایران باید حداقل 20% میبود. در سال 1991 میلادی شوروی متلاشی شد و به 15 جمهوری تبدیل شد. امروز روسیه جز در دریای خزر، مرز مشترکی با ایران ندارد. با فروپاشی شوروی رابطه مثبت بین ایران و روسها برقرار شد. در یک دهه اخیر با توجه به تحریمهای آمریکا، ایران سیاست «نگاه به شرق» را در دستور کار قرار داده است. ایران در این راهبرد سیاست نزدیکی به روسیه و چین در پیش گرفت.
به نظر شما چرا روسیه این روزها به ایران نزدیک شده، درحالیکه بعد از تحریمهای سال 97 بیشتر کشورها از ایران فاصله گرفتهاند؟
روسیه کشوری اروپایی آسیایی است و منافع استراتژیک، سیاسی و اقتصادی مهمی با اروپا و غرب دارد. روسیه در سال بیش از 500 میلیارد دلار با غرب و آلمان تجارت و دادوستد دارد و مهمترین منبع انرژی گازی آلمان و غرب است. از طرفی روسیه همواره از طرف غرب مورد تهدید بوده و هست. از زمان تهدید ناپلئون تا تهدید هیتلر همواره این خطرات از جانب غرب روسها را تهدید کرده است؛ یعنی دوگانگی وجود منافع استراتژیک و منافع امنیتی و اقتصادی روسیه در غرب و از طرفی حضور روسیه در شرق ایجاد تضاد میکند و روسیه نمیتواند آن طور که باید و شاید متحد ایران باشد. ولی روسها امروز در ارتباط با غرب با کارت ایران بازی میکنند. البته در صورتی که ایران هشیار باشد و بتواند منافع خود را در این تضاد تشخیص دهند، میتوان از این موقعیت بهره برد. این وظیفهای مهم بر دوش دولت و حاکمیت است تا محل بیشترین استفاده از تضاد منافع روسها را با غرب رصد کند. ایران و روسیه یکدیگر را دوست خود خطاب میکنند، درحالیکه روسیه متحد استراتژیک اسرائیل است.
به نظر میرسد سیاست نگاه به شرق در نگاه به روسیه و چین خلاصه میشود آیا روسیه و چین میتوانند جای غرب را پر کنند؟
ایران باید در سیاست خارجی بازیگری مستقل باشد و منافع ملی خود را سرلوحه روابط خارجی قرار دهد. کشور روسیه نمیتواند منافع خود را فدای دوستی با ایران کند. روسیه به عنوان یک ابرقدرت بینالمللی وقتی منافعش باقدرت های بزرگ گره میخورد منافع ایران را وجهالمصالحه قرار میدهند و با کارت ایران بازی میکنند. اگر ایران با توجه به منافع ملی و نه منافع ایدئولوژیک خود و بهطور مقطعی وارد ارتباط با روسیه شود این ارتباط دچار ضعف نیست. البته گذاشتن تمام تخممرغها در یک سبد در روابط خارجی خطرناک است. ما در طول تاریخ بارها این ضربه را خوردهایم. امروز به نظر میرسد مسئولان به جای سیاست نه شرقی نه غربی سیاست هم شرقی و هم غربی را در پیشگرفتهاند.