به نظر شما تصویر زن در سینمای ایران تا چه اندازه واقعی و منطبق با شخصیت زنان است؟
سینما در هر کشوری لزوماً به این معنی نیست که کاراکترها حتماً نشاندهنده چهره واقعی افراد جامعه باشند. در مورد زنان هم به همین صورت است. تصویری که از زنان بر روی پرده سینما است، میتواند نسبتی کمتر یا فراواقعی از زنان عصر ما باشد. هیچکدام از اینها بهخودیخود، خوب یا بد نیستند. مسئله این است که آیا تصویر زن یا هر کاراکتر دیگری که بر پرده نمایان میشود، حقیقت و ماهیت وجودی آن کاراکتر و آن عنصر و آن جنسیت را نشان میدهند یا خیر؟
اگر حقیقت وجودی آنها اعم از رشد و تحول، نیازها و خواستههای آن گروه را نشان دهد، تصویری مطلوب است حتی اگر از واقعیت کمی دور باشد. یا حتی اگر تصویر بدی باشد؛ یعنی نباید پایه نگاهمان به تصویر زن در سینما را بر این مبنا قرار دهیم که بگوییم چقدر این تصویر واقعی یا غیرواقعی است؛ بلکه باید بگوییم ارائه این تصویر چقدر به حقیقت وجودی زن کمک میکند و چقدر با نیازها و خواستههای این جنسیت تطابق واقعی دارد.
سینمای ایران فیلمسازان بسیار خوبی دارد که همه در وجهی به مسئله زن توجه کردهاند. گروهی با نگاه زن گرایانه و گروه دیگری در چهارچوب و ساختار سنتی به زنان توجه کردهاند؛ اما مسئله این است که بسیاری از این فیلمسازان به نیاز اصلی زن که به دست آوردن حقوق و امتیازات و جایگاه اخلاقی و فرهنگی بیشتری است، کمتوجهی کردهاند.
ما انتظار نداریم زنان جامعه همانطور که هستند در پرده سینما ظاهر شوند و فیلمساز مشکلات زنان را روایت کند؛ بلکه میخواهیم راهکار عبور از این مشکلات نمایش داده شود. به عبارتی می خواهیم زنی را بر پرده سینما ببینیم که راه سخت را هموار میکند. فیلم و نقش زن فیلم باید نشان بدهد که چه افقهای جدید و بهتری برای زنان وجود دارد. بهتر است در فیلم ها زنان کنشگر را مطرح کنند و برای زنی که تلاشگر است، ارزش ویژه قائل شوند. اینها تصاویری است که بر پرده سینما به آنها نیاز داریم.
درباره زنان با جامعهای روبهرو هستیم که ازنظر تعداد نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. آیا آنچه سینما از زنان جامعه به ما نشان میدهد، میتواند تصویر نیمی از شهروندان کشور باشد؟
زنانی که روی پرده سینما دیدهایم عموها از ساختار سنتی هستند؛ یعنی فیلمساز ما همچنان با یک ساختار سنتی و مردسالارانه به زنان نگاه میکند و شغلهایی را که نگاه مردسالار برای زنان میپسندد را نمایش میدهد. در فیلم های سینما کمتر شاهد تنوع اشتغال زنان هستیم. درحالیکه زنان نیمی از جامعه ما هستند و طبیعتاً نیمی از جامعه نمیتواند فقط پرستار، معلم یا صرفاً خانهدار باشد. خواستهها، نیازها و واقعیت وجودی زنان در هر حوزهای و در بخش مشاغل باید بر روی پرده سینما دیده شود تا بگوییم این تصویر زن است.
سینمای ما هنوز هم مرد را سرپرست خانواده نشان میدهد و در هنگام تصمیمگیری برای یک مسئله، معمولا زن باید منتظر بماند تا مرد بیاید و اجازه بدهد. درحالیکه امروز اکثر زنان شاغل، مستقل و نانآور هستند و خانواده را اداره میکنند و ما کمتر توانمندی زنان را بر پرده میبینیم.
زنان زیادی در مدیریت میانی کشور داریم که در پرده سینما دیده نمیشوند مگر مواردی انگشتشمار که در ژانر کمدی بوده است؛ یعنی مسئله را به شوخی میگیریم. زن ایرانی همواره زنی کنشگر بوده و در تاریخ حکمرانان زن داشتیم. در مشروطه زنان فعال و تأثیرگذار داریم. به این معنا که زن در ایران وجودی نیست که فقط به آن دستور بدهیم.
زن ایرانی یک زن منطقی است. خانمها امور زندگی را اداره میکنند و یک مدیریت متوازن، منطقی و بهدوراز هیجان دارند، باوجوداینکه احساسات شدید و رؤیاپردازی را در زنان میبینیم. یکی از مشکلاتی که با تصویر زنان بر روی پرده سینمای ایران داریم این است که زن یا غصه میخورد یا گریه میکند یا نمیداند باید چهکاری بکند. درحالیکه وضعیت زن ایرانی این گونه نیست.
حضور زنان در بدنه سینما به چه صورت است؟ آیا سینماگران زن توانستهاند در نمایش تصویر زنان موفق ظاهر شوند؟
پیش از انقلاب زنان در سینما حضور داشتند و کارگردان، طراح صحنه، منشی صحنه و تعداد زیادی بازیگر زن داشتیم. بعد از انقلاب تغییراتی رخ داد و دانشکدههای سینمایی و مراکز آموزش فیلمسازی به راه افتادند و موجی از زنان تحصیلکرده وارد سینما شدند و سینمای از حالت حضور قلیل زنان خارج شد و با طیف وسیعی از زنان آشنا به حیطه سینما روبرو شد.
اما ساختار تولید همچنان مردسالارانه و قدیمی و سنتی است. این ساختار در تولید فیلم به زنان اعتماد کافی نمیکرد. تعداد انگشتشماری کارگردان زن بعد از انقلاب مطرح شدند و به آنها اعتماد شد. اگر اوایل پوران درخشنده و رخشان بنی اعتماد را داشتیم، 20 سال بعد تعداد زیادی کارگردان زن مطرح شدند و در سطح جهان درخشیدند؛ اما ساختار تولید فیلم ها سنتی است و اجازه نمیدهد که کارگردانان زن خواستهها و نیازهای زنان را طرح کنند؛ اما کارگردانانی که به مسائل زنان توجه کردهاند فیلمهای خوبی ساختند که مخاطب داشتند. زنان فیلمساز درد نیمی از جامعه یعنی زنان را مطرح میکنند. مطرح کردن خواستههای نیمی از جامعه کار تازهای است که خارج از ساختار مردسالارانه است. درنتیجه سینمای زنان در ایران یک سینمای نو و پیشرو است. چون برخلاف ساختارهای سنتی حرکت میکند و به مسائل نیمی از جامعه یعنی حوزه زنان میپردازد.
شما چه توصیهای به فیلمسازان زن و کسانی که میخواهند تصویر زنان را بر پرده سینما بیاورند، دارید؟
زنانی که امروز فیلمساز شدهاند، زنانی نیستند که از روی پارامترهای ساده و یا به دلیل خویشاوندی به سینما آمده باشند. بسیاری از زنانی که وارد سینمای ایران میشوند زنانی تحصیلکرده هستند و دغدغههای اجتماعی و انسانی دارند. اکثر این افراد تحصیلکردههای دانشکدههای هنر، تئاتر و سینما هستند. این نکته مثبتی برای سینمای ایران است. پیشنهاد من برای این گروه تولید بیشتر است. این نکته یادگاری از کیارستمی است، هنگامیکه فیلم میسازیم اگر دارای رویکرد یا نگاه شخصی نسبت به مسئله باشیم میتوانیم فیلمهای عمیقتری بسازیم. وقتی ما فیلمی را با نگاه شخصی و رویکرد شخصی میسازیم، فیلم دارای اصالت است. این ویژگی میتواند در سطح جهان مؤثر باشد.