به نظر شما نا عدالتی آموزشی چه آسیبی به دانشآموزان و آموزشوپرورش میزند؟
مدارس غیرانتفاعی در اکثر کشورهای دنیا وجود دارد منتهی مخصوص قشری از جامعه است که آموزشهای رسمی دولتی را نمیپسندند و دانشآموزان خود را به مدارس مخصوصی میبرند که نحوه رویکرد علمی آنها با مدارس دولتی متفاوت است. بهطور مثال در بیشتر کشورهای اروپایی مدارس مذهبی تأسیسشده که دانشآموزان خاص خود را دارد. در کشور ما نیز فلسفه تشکیل مدارس غیرانتفاعی پرداختن به رشتههای خاصی بود که امکان تدریس عمومی آنها وجود نداشت. یکی دیگر از اهداف تأسیس مدارس غیرانتفاعی این بود که بودجه مدارس غیرانتفاعی را صرف مدارس دولتی و توسعه آنها کنند. اما باوجوداینکه کمتر از دو میلیون دانشآموز به این مدارس رفتهاند اما بهجای اینکه بودجه آنها صرف دانشآموزان مدارس دولتی شود بالعکس شده است. متأسفانه سالهاست که سهم بودجه آموزش پرورش از سهم بودجه عمومی کمتر شده است. در برخی مقاطع بودجه آموزشوپرورش حدود 18 تا 19 درصد کل بودجه بود اما این رقم امروز به 11 درصد رسیده است. یعنی حدود دو میلیون دانشآموز دولتی کم شده است که باید بودجه این دو میلیون به مدارس دولتی برسد اما متأسفانه بودجه آنها از ردیف آموزشوپرورش حذفشده است. تجهیزات و سرانه آموزشی به مدارس تزریق نمیشود که این موضوع باعث کاهش شاخص آموزش در علمآموزی دانشآموزان شده است. وزیر آموزشوپرورش هم بهجای اینکه مدارس دولتی را تقویت کنند اظهاراتی مطرح کرده که نهتنها باعث واکنش عموم جامعه شده بلکه باعث تضعیف مدارس دولتی نیز میشود. مدارس دولتی در اکثر کشورهای توسعهیافته برتری نسبت به مدارس غیردولتی دارند. مانند اتفاقی که در آموزش عالی رخداده که دانشگاههای دولتی نسبت به دانشگاههای غیرانتفاعی و یا آزاد به لحاظ تجهیزات و سطح آموزش برتری دارند. آنهایی که در مدارس غیرانتفاعی درسخواندهاند سر و دست میشکنند تا وارد دانشگاههای دولتی شوند علت هم این است که کیفیت آموزش در این دانشگاهها بیشتر است. دانشگاههای دولتی اساتید، تجهیزات و محیط دانشگاهی بهتری دارند. متأسفانه بالعکس کیفیت آموزشی در مدارس دولتی ضعیف و نیروی مناسب در این مدارس کم یافت میشود. عدم تزریق سرانه مناسب دولتی به این مدارس باعث شده در طول زمان تضعیف شوند. اگر دولت به دنبال عدالت آموزشی است باید مدارس دولتی را تقویت کند.
بهرغم اینکه نخبگان و رهبری بارها نسبت به وزارت آموزشوپرورش تأکید داشتهاند به نظر شما چرا در دولتهای مختلف به آموزشوپرورش توجه نشده است؟
آموزشوپرورش اولویت هیچ دولتی پس از انقلاب نبوده است. این موضوع ارتباطی هم به دولتهای اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. هر دولتی که آمده و رفته بودجه لازم را برای آموزشوپرورش صرف نکرده و نتوانسته نیروی انسانی مستعد و زیرساخت مناسب را فراهم کند. مسئولان همواره سخنان خوبی درباره جایگاه آموزشوپرورش، معلمان و دانشآموزان میزنند اما در عمل اتفاقی نمیافتد زیرا دولتها اولویتشان آموزشوپرورش نبوده است. تا مادامیکه اولویت، آموزشوپرورش قرار نگیرد در سایر شاخصهای کشور به توسعه نخواهیم رسید. شرط لازم برای توسعه، تربیت دانشآموزان است.
با توجه به توئیت علی خضریان نماینده تهران در مجلس آیا استیضاح مراد صحرایی در چنین شرایطی مناسب است یا خیر؟
از ابتدا انتخاب صحرایی اشتباه بود. او در جایگاهی نیست که بتواند این وزارت خانه را اداره کند. اما متأسفانه انتخاب شد. اگر مجلس یک روز هم جلوتر او را استیضاح کند روند آموزشوپرورش یک روز جلو خواهد افتاد. جایگاه وزارت آموزشوپرورش مدیری لایقتر از او را میطلبد. متأسفانه دولت آموزشوپرورش را کوچک میبیند به همین دلیل در دو سال اخیر افرادی معرفی شدند که در سطح مدیریت کلان نبودند. این در حالی است که بودجه رتبهبندی معلمان خوب تخصیص داده شد اما مدیران آموزشوپرورش آنقدر بد این طرح را اجرا کردند که حتی یک درصد از معلمان هم از آن رضایت ندارند. امیدوارم هر چه زودتر یک نیروی کارآمد در رأس این وزارتخانه قرار گیرد و این وزارت خانه به اولویت دولت تبدیل شود. البته گفتنی است که یکی از معضلات دیگر در اداره آموزشوپرورش دخالت نهادهای خارج از این مجموعه است. وزیر آموزش پرورش آزادی و اختیار لازم را برای مدیریت ندارند. هر وزیری که میخواهد دست به ساختارها در این وزارت خانه بزند با دخالتهای خارجی مواجه میشود. حاکمیت انتظارات زیادی از آموزش پرورش دارد اما در عمل بستر آن را فراهم نمیکند. حدود 220 هزار میلیارد تومان بودجه آموزشوپرورش است که بیش از 90 درصد آن صرف حقوق معلمان میشود. این موضوع یعنی وزیر آموزشوپرورش برای کمتر از ده درصد بودجه مدیریت میکند که آنهم با دخالت برخی نهادها مواجه شده است. لازم است اختیار و آزادی بیشتری به وزیر آموزشوپرورش داده شود تا با مشارکت یکمیلیون معلم مشکلات این وزارتخانه مرتفع شود.